بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب لیلی و مجنون | صفحه ۶ | طاقچه
کتاب لیلی و مجنون اثر نظامی گنجوی

بریده‌هایی از کتاب لیلی و مجنون

نویسنده:نظامی گنجوی
انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۴۲۵ رأی
۴٫۵
(۴۲۵)
گستاخ سخن مباش با کس تا عذر سخن نخواهی از پس گر سخت بود کمان و گر سست گستاخ کشیدن آفت تست گر سست بود ملالت آرد ور سخت بود خجالت آرد
سونیکا
ای درد و غم تو راحت دل هم مرهم و هم جراحت دل قند است لب تو گر توانی از وی قدری به من رسانی
M.Mohammadi
گر مرگ رسد چرا هراسم کان راه بتست می‌شناسم این مرگ نه، باغ و بوستانست کو راه سرای دوستانست تا چند کنم ز مرگ فریاد چون مرگ ازوست مرگ من باد
Aysan
از قسمت بندگی و شاهی دولت تو دهی بهر که خواهی از آتش ظلم و دود مظلوم احوال همه تراست معلوم هم قصه نانموده دانی هم نامه نانوشته خوانی
Aysan
گر هفت گره به چرخ دادی هفتاد گره بدو گشادی
Aysan
صاحب توئی آن دگر غلامند سلطان توئی آن دگر کدامند راه تو به نور لایزالی از شرک و شریک هر دو خالی در صنع تو کامد از عدد بیش عاجز شده عقل علت اندیش
Aysan
یارب به خدائی خدائیت وانگه به کمال پادشائیت کز عشق به غایتی رسانم کو ماند اگر چه من نمانم از چشمه عشق ده مرا نور واین سرمه مکن ز چشم من دور گرچه ز شراب عشق مستم عاشق‌تر ازین کنم که هستم گویند که خو ز عشق واکن لیلی‌طلبی ز دل رها کن یارب تو مرا به روی لیلی هر لحظه بده زیاده میلی از عمر من آنچه هست بر جای بستان و به عمر لیلی افزای
my book
ای خطبه تو تبارک‌الله فیض تو همیشه بارک‌الله
love خدا❤
ای راحت جان من کجائی در بردن جان من چرائی
کاربر ۴۳۲۸۹۷۱
سر بر افق زمین نهاده تا در نگری به کوچ و خیلش دانی که به دایره است میلش
آساره
مجنون صفت آه برکشیدی گل چون رخ لیلی از عماری بیرون زده سر به تاجداری در فصل گلی چنین همایون لیلی ز وثاق رفت بیرون بند سر زلف تاب داده گلراز بنفشه آب داده از نوش لبان آن قبیله گردش چو گهر یکی طویله ترکان عرب نشینشان نام خوش باشد ترک‌تازی اندام در حلقه آن بتان چون حور می‌رفت چنانکه چشم به دور
esrafil aslani
ای نام تو بهترین سرآغاز بی‌نام تو نامه کی کنم باز
💫🌈Yasaman🌈💫
بازار جهت بهم شکستی از زحمت تحت وفوق رستی خرگاه برون زدی ز کونین در خیمه خاص قاب قوسین هم حضرت ذوالجلال دیدی
#Mohad3h#
او بنده یار و یار در بند
ثمین.الف
لیلی دم صبح پیش می‌برد مجنون چو چراغ پیش می‌مرد لیلی به کرشمه زلف بر دوش مجنون به وفاش حلقه در گوش لیلی به صبوح جان نوازی مجنون به سماع خرقه بازی
fmaotheammmeahd
زان دل که به یکدیگر نهادند در معرض گفتگو فتادند این پرده دریده شد ز هر سوی وان راز شنیده شد به هر کوی زین قصه که محکم آیتی بود در هر دهنی حکایتی بود
si
گفتا که به رسم دامیاری مهمان توام بدانچه داری دام از سر آهوان جدا کن این یک دو رمیده را رها کن بیجان چه کنی رمیده‌ای را جانیست هر آفریده‌ای را چشمی و سرینی اینچنین خوب بر هر دو نبشته غیر مغضوب دل چون دهدت که بر ستیزی خون دو سه بیگنه بریزی آن کس که نه آدمیست گرگست آهو کشی آهوئی بزرگست
Arash phdk
میل دل مهربانم آنجاست آنجا که دلست جانم آنجاست شرطت به پیش یار مردن زو جان ستدن ز من سپردن
Mj Frj
ای نام تو بهترین سرآغاز بی‌نام تو نامه کی کنم باز ای یاد تو مونس روانم جز نام تو نیست بر زبانم ای کار گشای هر چه هستند نام تو کلید هر چه بستند ای هیچ خطی نگشته ز اول بی‌حجت نام تو مسجل ای هست کن اساس هستی کوته ز درت دراز دستی ای خطبه تو تبارک‌الله فیض تو همیشه بارک‌الله
مبين
هم دور نیم ز عالم تو می‌میرم و می‌خورم غم تو با اینکه چو دیده نازنینی بدرود که دیگرم نبینی بدرود که رخت راه بستم در کشتی رفتگان نشستم بدرود که بار بر نهادم در قبض قیامت اوفتادم بدرود که خویشی از میان رفت ما دیر شدیم و کاروان رفت بدرود که عزم کوچ کردم رفتم نه چنان که باز گردم
الیاس

حجم

۱۴۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۰۷ صفحه

حجم

۱۴۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۰۷ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان