بریدههایی از کتاب لیلی و مجنون
۴٫۵
(۴۲۵)
گر قهر سزای ماست آخر
هم لطف برای ماست آخر
Leyla
گر لطف کنی و گر کنی قهر
پیش تو یکی است نوش یا زهر
Leyla
مجنون چو ندید روی لیلی
از هر مژهای گشاد سیلی
KH
در نومیدی بسی امید است
پایان شب سیه سپید است
Aysan
حاجت گه جمله جهان اوست
محراب زمین و آسمان اوست
Aysan
او بنده یار و یار در بند
از یکدیگر به بوی خرسند
هر شب ز فراق بیت خوانان
پنهان رفتی به کوی جانان
در بوسه زدی و بازگشتی
بازآمدنش دراز گشتی
Aysan
کوشید که راز دل بپوشد
با آتش دل که باز کوشد
خون جگرش به رخ برآمد
از دل بگذشت و بر سر آمد
او در غم یار و یار ازو دور
دل پرغم و غمگسار از او دور
چون شمع به ترک خواب گفته
ناسوده به روز و شب نخفته
میکشت ز درد خویشتن را
میجست دوای جان و تن را
میکند بدان امید جانی
میکوفت سری بر آستانی
Aysan
میسوخت به آتش جدائی
نه دود در او نه روشنائی
mahdie
پند ار چه هزار سودمند است
چون عشق آمد چه جای پند است
mahdie
ای بر ورق تو درس ایام
Hakime Zare
کاری که نه زو امیدداری
باشد سبب امیدواری
در نومیدی بسی امید است
پایان شب سیه سپید است
کاربر ۴۳۲۸۹۷۱
تا غرق نشد سفینه در آب
رحمت کن و دستگیر و دریاب
a.mz
یکباره دلش ز پا درافتاد
هم خیک درید و هم خر افتاد
و آنان که نیوفتاده بودند
مجنون لقبش نهاده بودند
او نیز به وجه بینوائی
میداد بر این سخن گوائی
nataliansic
ای ناظر نقش آفرینش
بر دار خلل ز راه بینش
در راه تو هر کرا وجودیست
مشغول پرستش و سجودیست
بر طبل تهی مزن جرس را
بیکار مدان نوای کس را
هر ذره که هست اگر غباریست
در پرده مملکت بکاریست
این هفت حصار برکشیده
بر هزل نباشد آفریده
وین هفت رواق زیر پرده
آخر به گزاف نیست کرده
eli :
دایم دل تو حزین نماند
یکسان فلک اینچنین نماند
marzieh
بنگر به من خراب گشته
مگذار که عاجزی غریبم
از رحمت خویش بی نصیبم
آن کن ز عنایت خدائی
کاید شب من به روشنائی
روزم به وفا خجسته گردد
به ختم ز بهانه رسته گردد
marzieh
لیلی چون بریده شد ز مجنون
میریخت ز دیده در مکنون
مجنون چو ندید روی لیلی
از هر مژهای گشاد سیلی
میگشت به گرد کوی و بازار
در دیده سرشک و در دل آزار
میگفت سرودهای کاری
میخواند چو عاشقان به زاری
sama
آن روز که دل به تو سپردم
هرگز به تو این گمان نبردم
marzieh
چون نیست مرا بر تو راهی
زین پس من و گوشهای و آهی
Erfan Jamshidi
ای نام تو بهترین سرآغاز
بینام تو نامه کی کنم باز
ای یاد تو مونس روانم
جز نام تو نیست بر زبانم
ای کار گشای هر چه هستند
نام تو کلید هر چه بستند
ای هیچ خطی نگشته ز اول
بیحجت نام تو مسجل
ای هست کن اساس هستی
❤Lady Bug❤
حجم
۱۴۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۰۷ صفحه
حجم
۱۴۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۰۷ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان