بریدههایی از کتاب احیای تفکر اسلامی
۴٫۷
(۱۹)
در یک زمان ممکن است شرایط زندگی عموم مردم سخت و مشکل باشد، به اصطلاح در جامعهای باشیم که وضع اقتصادی آن خوب نیست. اگر ما در چنین جامعهای قرار بگیریم، چنانچه امکانات شخصی ما هم اجازه بدهد که از یک زندگی عالی بهرهمند شویم نباید بهرهمند شویم برای اینکه اگر بهرهمند شویم با برادران خود و انسانهای دیگر همدردی و همدلی نکردهایم.
ali
زهد در اسلام قوّت و قدرت روحی است. با این قوّت و قدرت روحی، مال و ثروت دنیا که قدرت دیگری است نه تنها به شما صدمه نمیزند بلکه در خدمت شما قرار میگیرد.
Rara,the real snowwhite
اعتماد به نفسی که اسلام در انسان بیدار میکند این است که امید انسان را از هرچه غیر عمل خودش است از بین میبرد و به هرچه انسان بخواهد امید ببندد از راه عمل خودش باید امید ببندد، و همینطور پیوند انسان با هر چیز و هرکس از راه عمل است. شما نمیتوانید با پیغمبر اسلام مرتبط باشید جز از راه عمل، نمیتوانید با علیّ بن ابیطالب علیهالسلام مرتبط باشید جز از راه عمل، نمیتوانید با صدّیقه طاهره مرتبط باشید جز از راه عمل؛ یعنی اسلام برای پیوند و ارتباط با پیامبر و اهل بیتش همه راهها جز راه عمل را بسته است.
Rara,the real snowwhite
مَثَلُ الْمُؤْمِنینَ فی تَوادُدِهِمْ وَ تَراحُمِهِمْ وَ تَعاطُفِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ اِذَا اشْتَکی مِنْهُ عُضْوٌ تَداعی لَهُ سایرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَ الْحُمّی.
•سیب•
اساسا فلسفه شهادت حسین بن علی علیهالسلام این بود که میخواست اسلام را در مرحله عمل زنده کند.
فاطمه
از جمله آسیبهای قرون اولیه اسلامی خوار شمردن تأثیر عمل در سعادت انسان است. به عبارت دیگر رجوع از طرز تفکر واقعبینانه به خیالبافانه.
فاطمه
سخن مرا باور کنید که اروپای امروز بزرگترین مانع در راه پیشرفت اخلاق بشریت است.
فاطمه
هرگز از دیگران در کارها کمک نجویید ولو برای یک امر کوچکی باشد، ولو برای اینکه یک مسواک از دیگران بخواهید. یعنی کار خودتان را تا آن حدی که برای شما ممکن است و خودتان میتوانید انجام دهید، از دیگری نخواهید که برایتان انجام دهد.
star
آیا زندگی یعنی نفس کشیدن و هوا را فرو بردن و بیرون دادن؟ نه، این معنی زندگی نیست، اینها برای ما شرایط زندگی است نه خود زندگی. خود زندگی بینایی (به معنی دانایی) و توانایی است.
star
پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله رو میکند به یگانه فرزند عزیزش وجود مقدس صدیقه طاهره سلاماللّه علیها ـ آن کسی که دربارهاش میگوید: بِضْعَةٌ مِنّی او پاره جگر من است ـ و میفرماید: یا فاطِمَةُ اعْمَلی بِنَفْسِک دخترکم! خودت برای خودت عمل کن اِنّی لااُغْنی عَنْک شَیئا من به درد تو نمیخورم، از انتسابت با من کاری ساخته نیست. تعلیمات مرا بپذیر و دستورات مرا عمل کن، مگو پدرم پیغمبر است. پدرم پیغمبر است، به دردت نمیخورد، به دستور پدرت عمل کردن به دردت میخورد.
star
اینکه میگوییم احیای تفکر اسلامی، یکی از مواردش این است که در مسئله عمل، فکر ما باید زنده بشود، باید بفهمیم اسلام دین عمل است، دین وابستگیهای خیالی نیست
star
خدا با هیچ کس خویش و قومی ندارد، مَنْ یعْمَلْ سُوءً یجْزَ بِهِ هرکسی کار بد بکند خداوند به او کیفر خواهد داد.
star
واقعا ما باید تجدیدنظری در مسلمانی خودمان بکنیم. شاید ما لباس مسلمانی را به تعبیر امیرالمؤمنین وارونه پوشیدهایم.
star
انسان به هر نسبت که آگاهی بیشتری دارد حیات بیشتری دارد، به هر نسبت که تحرّک و جنبش بیشتری دارد حیات بیشتری دارد، و به هر نسبت که آگاهی کمتری دارد و بیخبرتر است مردهتر است، به هر نسبت که ساکنتر است مردهتر است.
star
مسائل تربیتی بسیار مسائل حساسی است، تیغ دو دم است؛ یعنی این مسائل اگر خوب و صحیح آموزش داده شود اثر بسیار عالی دارد، ولی اگر یک ذره از مسیر خودش منحرف شود، صد درصد اثرش معکوس است؛ و من خودم در حدودی که مطالعه کردهام و مخصوصا در قرآن کریم در این زمینه مطالعه دارم، میبینم که غالب مفاهیم اخلاقی و تربیتی اسلام ـ اگر نگوییم تمام آنها ـ به شکل وارونهای الآن در افکار ما مسلمانها وجود دارد.
مشتاق شهادت
چرا فکر تحقیر عمل پیدا شد؟
چون اینها حکومت داشتند و قدرت و ثروت در اختیارشان بود، قهرا میتوانستند تبلیغات وسیعی در این زمینه بکنند؛ مزدورهایی هم از آن عالمنماها درست کنند و آنها هم مرتب بگویند اساس، ایمان است؛ ایمان که درست شد عمل هرچه بود بود؛ برای اینکه خلفای بنیامیه را تبرئه کنند که مردم خیلی حساسیت نشان ندهند و نگویند که اینها چه جور خلفایی هستند که عملشان اینچنین فاسد است! علم کلام نشان میدهد که فرقهای در قرن دوم اسلامی پیدا شد که آنها را «مُرْجِئه» میگفتند. مرجئه یکی از اصول عقایدشان همین مطلب بود و خلفای اموی هم از اینها حمایت میکردند.
مهاجر
سلام بست ندارد. در قدیم بست بود و خوب شد آن بستها ور افتاد. کسی که جرمی مرتکب میشد و مأمورین میخواستند او را بگیرند، میرفت به خانه یک مرد متنفّذ، یک عالم روحانی و آنجا مینشست و هیچ قدرتی نمیتوانست او را از بست خارج کند. جرم مرتکب شده بود و به حکم قانون عرفی و قانون شرعی باید محاکمه و مجازات شود، ولی نه، آقا رفته در فلان خانه بست نشسته و چه کسی جرأت میکند او را از بست بیرون بیاورد؟ ما خیال میکنیم در دستگاه الهی هم از این بستهای موهوم وجود دارد! نه، این جور نیست. قسم به خود حسین بن علی علیهالسلام این جور نیست.
مهاجر
انسان به هر نسبت که آگاهی بیشتری دارد حیات بیشتری دارد، به هر نسبت که تحرّک و جنبش بیشتری دارد حیات بیشتری دارد، و به هر نسبت که آگاهی کمتری دارد و بیخبرتر است مردهتر است، به هر نسبت که ساکنتر است مردهتر است. به هر نسبت که بیخبری را بیشتر میپسندد مردگی در مردگی دارد، و به هر نسبت که سکون را بیشتر میپسندد مردگی در مردگی دارد. حالا شما ببینید ما مردم مردهای هستیم یا نه؟ در نظر ما سکون احترامش بیشتر است یا تحرّک؟ یعنی جامعه ما برای یک آدم جنبنده بیشتر احترام قائل است یا برای یک آدمی که با کمال سکون و وقار سر جای خودش نشسته و تکان نمیخورد و میگوید:
گر به مغزم زنی و گر دنبمکه من از جای خود نمیجنبم
میبینید جامعه ما برای این شخص بیشتر احترام قائل است. این، علامت کمال مردگی یک اجتماع است که هر انسانی هر اندازه بیخبرتر و ناآگاهتر باشد او را بیشتر میپسندد و با ذائقه او بیشتر جور در میآید.
مهاجر
اقبال متوجه این نکته شده که اسلام، هم در میان مسلمین وجود دارد و هم وجود ندارد. اسلام وجود دارد به صورت اینکه ما میبینیم شعائر اسلام در میان مسلمین هست، بانگ اذان در میان مردم شنیده میشود، موقع نماز که میشود رو به مساجد میآورند، مردههاشان را به رسم اسلام دفن میکنند، برای نوزادهایشان به رسم اسلام تشریفاتی قائل میشوند، اسمهایشان غالبا اسمهای اسلامی است، محمّد است، حسن است، حسین است، عبدالرّحیم و عبدالرّحمن است؛ ولی آنچه که روح اسلام است در این مردم وجود ندارد، روح اسلام در جامعه اسلامی مرده است. این است که معتقد میشود به تجدید حیات اسلامی که حیات اسلامی را باید تجدید کرد و امکان تجدیدش هست چون اسلام نمرده است، مسلمین مردهاند. اسلام نمرده است،
مهاجر
مسلمانان، مالک اندیشهها و کمال مطلوبهای نهایی مطلق مبتنی بر وحیی میباشند که چون از درونیترین ژرفنای زندگی بیان میشود، به ظاهری بودن آن رنگ باطنی میدهد. برای فرد مسلمان شالوده روحانی زندگی امری اعتقادی است و برای دفاع از این اعتقاد به آسانی جان خود را فدا میکند.
خلاصه حرفش را برایتان توضیح بدهم، میگوید: اسلام آنچه را که برای بشر پیشنهاد میکند، چون پشتوانهاش ایمان مذهبی است و از وحی سرچشمه گرفته است، میتواند تا اعماق روح بشر نفوذ بدهد، همینطوری که نشان داده است و نشان میدهد که حتی در عصر حاضر چنین قدرتی را دارد.
پس اگر اسلام مثلاً حرّیت و آزادی را پیشنهاد میکند، اگر عدالت یا انساندوستی را پیشنهاد میکند، اگر حقوق بشر را پیشنهاد میکند، پیشنهادهایی است که در روح بشر ضمانت اجرایی دارد. ولی آنچه اروپا میگوید، پیشنهادهایی است که ضمانت اجرایی ندارد.
مهاجر
حجم
۱۰۰٫۲ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۹۸ صفحه
حجم
۱۰۰٫۲ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۹۸ صفحه
قیمت:
۱۴,۰۰۰
۵,۶۰۰۶۰%
تومان