بریدههایی از کتاب خلبان جنگ
۴٫۱
(۱۷)
برای آدمها هیچ حمایتی وجود ندارد. به محض اینکه به سن بلوغ برسید، به حال خود رهاتان میکنند تا روی پاهای خودتان راه بروید...
Astronaut
هنگامی که رویدادی عشق را در انسان برمیانگیزد، همه چیز بنا به این عشق نظم و ترتیب مییابد، آنوقت عشق است که احساس گستردگی و وسعت را به او میبخشد.
Astronaut
هنگامی که رویدادی عشق را در انسان برمیانگیزد، همه چیز بنا به این عشق نظم و ترتیب مییابد، آنوقت عشق است که احساس گستردگی و وسعت را به او میبخشد.
Astronaut
زندگی کردن کار مشکلی است. آدم جز گرهای ارتباطی چیز دیگری نیست و حالا پیوندهایم دیگر هیچ ارزشی ندارند.
Astronaut
آدم همیشه آدم است. ما هم آدمی بیش نیستیم. درونم جز خودم هرگز کس دیگری را نیافتهام. ساگون هم فقط ساگون را شناخته. آن که میمیرد، آن گونه که باید میمیرد. در مرگِ یک کارگر معمولی معدن، همان کارگر معمولی میمیرد. این جنون هراسآوری را که اهل قلم برای خیره کردنمان از خودشان ابداع میکنند، کجا میتوان یافت؟
Astronaut
چه کسی شادمانه لباس پرواز به تن خواهد کرد؟ هیچکس. حتا خود «هُشده» هم که گونهای قدیس شده و به آن مرحله ازخودگذشتگی رسیده که
بیشک به نابودی انسان ختم میشود، قادر به این کار نیست. «هُشده» هم به سکوت پناه میبرد.
Astronaut
موقعی که آدم کوچک است و به مدرسه میرود، صبح خیلی زود از خواب بیدار میشود. ساعت شش صبح. هوا سرد است. آدم چشمهایش را میمالد و پیشاپیش از درس غمانگیز دستور زبان رنج میبرد. به همین دلیل هم در این خواب و خیال است که مریض شده و بُردهاندش به بیمارستان و آنجا خواهرهای روحانی با کلاه بوقی سفیدِ تارکان دنیا برایش جوشاندهٔ شیرین میآورند تا توی رختخواب بخورد. دربارهٔ این بهشت آدم هزارها فکر و خیال بههم میبافد. در آنصورت طبعآ اگر دچار زکام باشد، کمی بیشتر از آنچه لازم است سرفه میکند.
Astronaut
روز به دعواهای خانوادگی تعلق دارد، اما شب که میآید، آن کس که سر دعوا را باز کرده عشق را بازمییابد. چون عشق خیلی عظیمتر از سخنی است که شبیه باد و هوا است.
Astronaut
اینجا توی دفتر فرمانده، مرگ نه به نظرم شکوهمند میآید، نه شاهانه، نه قهرمانانه و نه دلخراش. فقط نشانهای است از بینظمی، در اثر این بینظمی، گروه ما را از دست میدهد، درست مانند گم کردن چمدانهایی در شلوغی و ازدحام ایستگاه تعویض قطار.
Astronaut
بهعقیدهٔ من برتری «انسان» تنها «برابری» و تنها «آزادی» ای را بنیاد مینهد که دارای مفهومی باشد. من به برابری حقوق «انسان» از خلال هر فرد عقیده دارم و مطمئنم که «آزادی» همان آزادیایست که «انسان» را به تعالی میرساند. «برابری»، «هویت» نیست. آزادی ستایشِ فرد به زیان «انسان» نیست. من با هر کسی که ادعا کند آزادی «انسان» را باید دراختیار فرد یا تودهای از افراد قرار داد خواهم جنگید.
negar
حجم
۱۵۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۱۵۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
قیمت:
۳۹,۰۰۰
تومان