بریدههایی از کتاب برادران کارامازوف؛ جلد دوم
۴٫۲
(۱۲۶)
میترسم چشمهایت تصمیمی را که میگیری، آشکار کند، حتی اگر حرفی نزنی.
zohreh
من از فکر خدا رنج میبرم، این تنها چیزی است که از آن در رنجم و اگر تصادفآ وجود نمیداشت چی؟ اگر حق با راکیتین باشد که فکر وجودداشتن خدا در اذهان عامه ساختگی و سطحی است، چی؟ در صورتی که وجود نداشته باشد، انسان خدای روی زمین است و آفریدگار جهان هستی. معرکه است! فقط چگونه بدون خدا میتواند پرهیزکار و پارسا بماند؟ مسئله این است. دایماً به این موضوع فکر میکنم. چون در آن صورت چه کسی انسان را دوست خواهد داشت؟
zohreh
هیچوقت بابت خطاهایی که مرتکب شدهای، از زنی که دوستش داری معذرتخواهی نکن، بهخصوص اگر دوستش داری، خطاهایت نسبت به او هرچه میخواهد باشد! چون فقط شیطان است که از باطنِ زن خبر دارد
احسان عبدی/نویسنده و ویراستار
از دروغ گفتن پرهیز کن، حتی اگر بهقصد انجام کار خوبی باشد.
احسان عبدی/نویسنده و ویراستار
روحاً خسته و درهم کوفته بود.
Oryx & Crake
نشست و برخاست و تماس با دنیای واقعیتها آدم را مداوا میکند، به راه درست زندگی میکشاند.
Oryx & Crake
حالا میفهمم که برای آدمهایی مثل من، ضربهای لازم است، ضربهٔ سرنوشت، تا در دام گرفتار شوند و با نیرویی بالاتر از خودشان از پا درآیند.
Oryx & Crake
خداحافظ به تویی که زندگیات تباه شد بیآنکه مقصر باشی.
Oryx & Crake
ولی تظاهر کردن به بازی، برای لذتبردن خودم، واقعاً یک ننگ است.
Oryx & Crake
چون زندگی یعنی رنج. بدون رنج، لذت چه مفهومی میتواند داشته باشد؟
miladan
آنها بدطینتند، خوب من هم بدطینتم. آنها بیرحمند، خوب من هم بیرحم میشوم.
pejman
من فقط از تحمل درد و رنج گریختهام.
pejman
اصولا نفرت چیز خوبی است.
pejman
این عشقی که دایماً باید اینگونه مراقبش بود به چه کار میآید و عشقی که برای حفظ آن باید همیشه به کمین نشست، چه ارزشی دارد؟
zohreh
بهویژه دیمیتری نمیتوانست حدس بزند در ذهن زن جوان چه میگذرد؛ نفوذ در آن، چه با ملایمت وچه از راه خشونت هم امکانپذیر نبود؛ چون نهتنها سفرهٔ دلش را پیش او نمیگشود و افکار و نیتهای درونیاش را برای او آشکار نمیکرد؛ بلکه از دستش عصبانی هم میشد و از او روی برمیگرداند، دیمیتری این را بهخوبی میدانست.
zohreh
چرا مردم فقیرند، چرا کوچولو تهیدست است، چرا بیابان خشک و بیآب و علف است، چرا همدیگر را در آغوش نمیگیرند، چرا همدیگر را نمیبوسند، چرا ترانههای شاد نمیخوانند، چرا تیرهبختی آنها را چنین سیاه کرده است، چرا به کوچولو چیزی نمیدهند بخورد؟
FerFerism
آه! البته که برای ما هم پیش میآید مردمان خوشقلب و کمالگرایی باشیم؛ ولی فقط موقعی که همهچیز بر وفق مرادمان است. برعکس، ما هم از متعالیترین اندیشهها، به هیجان ـدقیقاً به هیجان ــ و جوش و خروش میآییم؛ ولی به این شرط که خودشان بهسراغمان بیایند، از آسمان در دامنمان بیفتند و بهویژه رایگان؛ که ناچار نشویم چیزی در بهای آنها بپردازیم. از بهای چیزی را پرداختن متنفریم، درعوض دریافتکردن رایگان را خیلی دوست داریم و این شامل همهچیز و همهٔ موارد میشود.
حسین احمدی
راستی سموروف، هیچ دقت کردهای که اگر وسط زمستان سرما پانزده یا حتی هجده درجه زیر صفر باشد، آدم احساس نمیکند بهاندازهٔ حالا سرد باشد. مفهومش این است که آدم هنوز عادت به سرما نکرده. در مردم همهچیز بستگی به عادت دارد، در هر زمینهای، حتی در قلمرو حکومت و سیاست. عادت، قوهٔ محرکهٔ اصلی آدمهاست.
امیرحسین افروزی فرد
«زندگی واقعاً به زحمت ادامهدادنش میارزد؟»
niloufar.dh
آنچه در دست کسی دیگر دیده میشود، همیشه بزرگتر بهنظر میآید
13
حجم
۶۰۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۷۵ صفحه
حجم
۶۰۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۷۵ صفحه
قیمت:
۹۹,۰۰۰
۴۹,۵۰۰۵۰%
تومان