بریدههایی از کتاب برادران کارامازوف؛ جلد دوم
۴٫۲
(۱۲۶)
«در دنیای شما چه شکنجههایی بهکار میبرند؟»
ــ چه شکنجههایی؟ آه، دربارهٔ آنها با من حرفی نزن. در زمانهای گذشته شکنجههای گوناگون وجود داشت؛ ولی درحالحاضر، شکنجهها اخلاقی هستند. «عذاب وجدان» و چیزهایی از این قبیل.
zohreh
چه حرفها میزنید، مگر میشود همهٔ این حرفها را آدم در یکلحظه از خودش درآورد؟ قبلا کاملا دربارهٔ آن فکر کرده بودم.
zohreh
من از فکر خدا رنج میبرم، این تنها چیزی است که از آن در رنجم و اگر تصادفآ وجود نمیداشت چی؟ اگر حق با راکیتین باشد که فکر وجودداشتن خدا در اذهان عامه ساختگی و سطحی است، چی؟ در صورتی که وجود نداشته باشد، انسان خدای روی زمین است و آفریدگار جهان هستی. معرکه است! فقط چگونه بدون خدا میتواند پرهیزکار و پارسا بماند؟
zohreh
اگر آدم بهوجود خورشید یقین داشته باشد؛ یعنی زنده است.
zohreh
رنج بردن چه اهمیتی دارد؟ من از آن باکی ندارم، حتی اگر ابدی باشد. حالا دیگر از آن نمیترسم، در گذشته چرا، میترسیدم.
zohreh
همهٔ مردم نسبت به هم مقصرند.
zohreh
«اگر خدا را از روی زمین حذف کنیم، او را زیر زمین باز خواهیم یافت! جبرکار نمیتواند بدون خدا زنده بماند، یا خیلی کمتر از آن کسی که به تبعید محکوم نشده. آنوقت در دلِ زمین، ما آدمهایی که در آن زیرزمینها رنج میکشیم و کار میکنیم چکامهای غمانگیز در ستایش خدا میخوانیم که شادی میآفریند! برقرار باد خداوند و شادمانیاش! دوستش دارم.»
zohreh
برای اولین بار است که برای فریفتن کسی دستهایم را با نوشتن شعر آلوده میکنم؛ یعنی برای کاری مفید.
zohreh
«خوب، در این میان تکلیف آدمها چه میشود، بدون خدا و بدون دنیای دیگر؟ معنیاش این است که حالا هرکس هر کاری دلش بخواهد میتواند بکند، هر کاری؟»
zohreh
نجاتم بدهید. بهجز شما به چه کس دیگری میتوانم این حرفها را بزنم. درعینحال راست میگفتم، راست. بالاخره خودم را میکشم، چون همهچیز بهنظرم نفرتانگیز است!
zohreh
در زمینهٔ آموزش، خیلی چیزها به شما میگویند و خیلی چیزها یادتان میدهند؛ ولی خاطرهٔ خوشی از دوران کودکی، شاید از همهچیز آموزندهتر باشد. اگر آدم تعداد زیادی از این خاطرهها در ذهنش داشته باشد، همهٔ عمر خوشبخت خواهد بود. حتی اگر یک خاطره هم باشد، روزی بهکارمان میآید و نجاتمان میدهد.
احسان عبدی/نویسنده و ویراستار
در زندگی هیچچیز گرامیتر، قویتر، سالمتر و مفیدتر از خاطرهای خوش نیست، بهخصوص اگر مربوط به دوران کودکی باشد و خانهٔ پدری.
احسان عبدی/نویسنده و ویراستار
اگر اطلاع داشتم شما این شعرها را گفتهاید با این لحن دربارهٔ آنها اظهار نظر نمیکردم، برعکس به شما تبریک میگفتم. شاعرها آدمهایی حساس و زودرنجند
zohreh
«شما هم مثل همهٔ جوانهای دیگر هستید، یعنی مانند اکثریت مردم. فقط باید کوشید مانند همهٔ مردم نبود. همین.»
zohreh
بیپروایی در ابراز عقیده و اعتقاد به آیندهٔ بشریت، در ذهن این سوسیسخورهایی که دربرابر دستگاه و مقامات بالا سرِ تعظیم فرود میآورند نمیگنجد...
zohreh
من بههیچچیز و هیچکس نظر تعصبآمیزی ندارم کارامازوف؛ بلکه میخواهم از نظر هر دو طرف، چه موافق و چه مخالف باخبر شوم.
zohreh
من بههیچچیز و هیچکس نظر تعصبآمیزی ندارم کارامازوف؛ بلکه میخواهم از نظر هر دو طرف، چه موافق و چه مخالف باخبر شوم.
zohreh
من بههیچچیز و هیچکس نظر تعصبآمیزی ندارم کارامازوف؛ بلکه میخواهم از نظر هر دو طرف، چه موافق و چه مخالف باخبر شوم.
zohreh
فکر نکنید من از آن انقلابیهای دوآتشه هستم. خیلی وقتها هم با افکار راکیتین مخالفم. اگر اسم تاتیانا را به میان آوردم مفهومش این نیست که با آزادی زنان موافقم. من بر این عقیدهام که زن موجودی فرودستتر است و باید از مرد اطاعت کند. بهقول ناپلئون زنها باید بروند بافتنی ببافند
zohreh
«شما در پی عرفان و اطاعت محض هستید. قبول کنید که بهطور مثال دیانت مسیح فقط به این کار آمده که به پولدارها و قدرتمندان جهان اجازه دهد طبقات فرودست را در فقر و بردگی نگه دارند، مگر غیر از این است؟»
zohreh
حجم
۶۰۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۷۵ صفحه
حجم
۶۰۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۷۵ صفحه
قیمت:
۹۹,۰۰۰
۴۹,۵۰۰۵۰%
تومان