بریدههایی از کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم
۳٫۶
(۱۵۸۹)
او سالها وقتِ خود را صرف یادگیری علم عصبشناسی کرد تا بفهمد ما چگونه فکر میکنیم. جف بهواسطهٔ تحقیقات گستردهاش به نظریهای جدید و بحثبرانگیز دربارهٔ نحوهٔ پردازشِ اطلاعات توسط نئوکورتکس رسید که در کتاب دربارهٔ هوش آنرا توصیف میکند.
کاربر ۱۵۰۴۱۷۱
توانایی دیدن شکست بهچشم یک دارایی، مشخصهٔ محیطی کارآفرینانه است.
کاربر ۱۵۸۰۱۳۲
جالبترین چیزها زمانی اتفاق میافتند که از مسیرِ قابلپیشبینی دور میافتید: وقتی مفروضات را به چالش میکشید و به خودتان اجازه میدهید دنیا را غنی از فرصت و پر از امکان ببینید.
علی نورا
با بیرونکشیدن خود از منطقهٔ آسایش، تمایل به شکستدادن، داشتن بیتوجهیِ مثبت به امر غیرممکن و استفاده از هر فرصتی برای افسانهایشدن، فرصتهای بیحدوحصری به دست میآیند. بله، این اقدامات زندگیِ شما را متلاطم میسازند و شما را از توازن درمیآورند؛ اما همچنین شما را به جایگاهی میرسانند که حتی نمیتوانستید تصور کنید و بینشی به شما میدهند که ازطریق آن میتوانید مشکلات را بهچشم فرصتها ببینید. از همه مهمتر، آنها باعث رشد این اعتمادبهنفس شما میشوند که مشکلات را میتوان حل کرد.
علی نورا
تردید درها را رو به شدنیها باز میکند.
بلاتکلیفیای که هنگام ترک دانشگاه سراغ ما میآید هیچوقت از بین نمیرود. این بلاتکلیفی و تردید در هر نقطهٔ عطفی از زندگی ما هست: وقتی شغل جدیدی را آغاز میکنیم، شرکت جدیدی راه میاندازیم، رابطهٔ جدیدی شکل میدهیم، بچهدار میشویم یا به بازنشستگی میرسیم. هرکدام از این تصمیمها و حق انتخابها دری رو به تردید و البته فرصتی بزرگ به روی ما میگشاید. تردید جوهرهٔ زندگی است، آتشی است که نوآوری را مشتعل میکند و موتوری است که ما را به جلو میراند.
علی نورا
نه باید خودت را خیلی جدی بگیری و نه اینکه خیلی بیرحمانه دربارهٔ خودت قضاوت کنی.
علی نورا
نقطهٔ آغاز شما لزوماً پیشبینی دقیقی از نقطهٔ پایان به دست نمیدهد. کسانی بودند که زندگی خود را با همهچیز آغاز کردند و همهٔ آن داشتهها را بر باد دادند. کسانی هم بودند که با هیچچیز شروع کردند و موفق شدند از هیچ همهچیز بسازند.
علی نورا
وقتی بیش از حد هوشیار باشم این صدا را خوب میشناسم. این صدا همیشه دربارهٔ خطرات پیشِرو و مشکلات احتمالی به من هشدار میدهد. همانطور که شیرزاد میگوید، «نگرانیِ دائم مقدار زیادی از انرژی حیاتی را از بین میبرد؛ درحالیکه آن انرژی را میتوان در مواردی عالی مصرف کرد». هوشیاربودن در برخی شرایط مفید است؛ اما وقتی بیش از حد میشود زیانبخش و مخرب است.
این موضوع دربارهٔ تمام خرابکارهایی که شیرزاد توصیف میکند صادق است. برای مثال، دوریگزینها برای دوریکردن از تعارض سعی میکنند به همهچیز حتی چیزهایی که نباید، بله بگویند و مشکلات واقعی را کماهمیت جلوه دهند. بیش از حد دستیابندهها بهشدت متمرکزند روی اینکه دیگران چطور راجعبه آنها فکر میکنند، و این باعث میشود گرایشهایی پیدا کنند به اعتیاد غیرقابلتحمل به کار. کنترلگرها نیاز دارند احساس کنند مسئول تمام وضعیتها هستند و غالباً دیگران را فراتر از منطقهٔ آسایششان هل میدهند.
علی نورا
خودمان تعیین میکنیم چطور دنیای اطرافمان را ببینیم. محیط پیرامونمان پر از خار و گل است و هرکدام از ما تصمیم میگیریم به کدام توجه کنیم. ادراک ما واقعیت زندگی ما میشود.
علی نورا
بهطرزی باورنکردنی، آسان است که اسیر طرزفکرهای سنتی شوید و جلوی ورود راهحلهای ممکن به ذهن خود را بگیرید. برای بسیاری از ما اینطور است که انگار جمعیتی از مردم در کنارِ مسیر ایستادهاند و هریک از ما را به ماندن در مسیرِ ازپیشتعیینشده تشویق میکنند، به ماندن روی خطوط و پیروی از همان جهتهایی که آنها دنبال کردند. این کار برای آنها و برای شما آرامشبخش است. باعث میشود که مهر تأییدی بر انتخابهای آنها بزنید و به شما دستورالعملی میدهد که پیروی از آن آسان است؛ اما همچنین ممکن است بهشدت محدودکننده باشد.
اگر مسیر دیگران را دنبال کنید نهتنها احساس راحتی میکنند بلکه گاهی اوقات دلواپسیشان هم کم میشود؛ چون از آنها پیشی نمیگیرید. در امریکای لاتین واقعاً عبارتی هست که ترجمهاش کِشندهٔ ژاکت میشود: برای توصیف افرادی که سعی میکنند دیگران را به زیر بکشند. چطور؟ با کشیدن دنبالهٔ لباس آنها، تا نگذارند جلوتر از جایی بروند که آنها رفتهاند.
علی نورا
افسانهایشدن ویژگیهای بسیاری دارد؛ اما همهچیز با این شروع میشود: برداشتن سقف، و تلاش برای رسیدن به حداکثر پتانسیل واقعیِ خودتان. این یعنی فراتررفتن از حداقل انتظارات و اقرار به اینکه شما خودتان درنهایت مسئول اقدامات خود و پیامدهای ناشی از آن هستید. هرروز تنها یک درصد بهتر انجامدادن کار منجر به نتایج مثبت فوقالعادهای میشود. زندگی تمرینِ نمایش نیست و فرصت دومی به شما داده نمیشود که بهترین عملکردِ خودتان را به اجرا بگذارید.
علی نورا
در محیطهایی که منابعْ محدود هستند، ایجاد انگیزه برای اینکه خودتان و بقیه را موفق کنید، غالباً راهبرد پربازدهتری است تا اینکه صرفاً رقابتی عمل کنید. آنهایی که این کار را انجام میدهند، بهتر میتوانند از مهارتها و ابزارهایی که دیگران دارند استفاده کنند و در کنار موفقیتهای خود، موفقیتها و پیشرفتهای دیگران را نیز جشن بگیرند.
علی نورا
برای سرپوشگذاشتن روی این حقیقت که تلاشِ لازم را نکردهایم، عذر میتراشیم. این درس در تمام بخشهای زندگیِ شما صادق است. برای دیررسیدن، برای انجامندادن یک تکلیف، ردشدن در یک آزمون، وقتنگذاشتن با خانواده، زنگنزدن به نامزدتان و الی آخر، هیچ عذری موجه نیست. شما میتوانید بهانهای بیاورید که ازنظر اجتماعی پذیرفتنی باشد، مثل کار زیاد یا مریضی؛ اما اگر حقیقتاً بخواهید کاری انجام دهید، راهی برای آن پیدا میکنید.
اینها کلمات خشنی هستند؛ چون همهٔ ما عادت کردهایم به ساختن و شنیدنِ بهانهها.
علی نورا
تفاوت بزرگی است میان سعیکردن برای انجام چیزی و واقعاً انجامدادنِ آن. ما غالباً میگوییم داریم تلاش میکنیم کاری را انجام دهیم: کاهش وزن، تمرینِ بیشتر، پیداکردن شغل؛ اما حقیقت این است که یا داریم انجامش میدهیم یا نمیدهیم. تلاش برای انجام یعنی شانهخالیکردن. باید دستکم با ۱۰۰ درصد تعهد، روی ارادهٔ خود برای وقوع چیزی تمرکز کنید. هرچیزی غیرِ آن کم است و شما تنها کسی هستید که بهدلیل ناکامی در رسیدن به اهدافتان مقصرید. همانطور که یودا در فیلم معروف جنگ ستارگان، امپراتوری ضربه میزندمیگوید، «یا بکن یا نکن. امتحانی وجود نداره».
علی نورا
همه هر روز انتخابهای ریزی انجام میدهند. اگر عاقلانه انتخاب کنند، درست مانند پساندازکردن پول، اثرات این تغییرات کوچک تشدید میشود و بهمرور زمان نتایج فوقالعادهای به بار میآورد. (۱)
کسی را در نظر بگیرید که کاری را که به او سپردهاند، هر روز فقط یک درصد بهتر انجام میدهد. اگر کار با ارزش ۱.۰ مشخص شود و تنها آن کار را انجام دهید در آن صورت داریم:
۱.۰×۱.۰×۱.۰... (۳۶۵ بار)=۱.۰
هیچ تغییری برای شما حاصل نمیشود. اما اگر هر روز یک درصد کار را بهتر انجام دهید در آنصورت داریم:
۱.۰۱×۱.۰۱×۱.۰۱... (۳۶۵ بار)=۳۷.۷۸
وای چقدر تغییر!
در آغاز، بهبودِ یکدرصدی ناچیز است. بعد از هفت روز، نتیجه فقط ۱.۰۷ است. تا زمانی که این الگوی بهبود به هفتاد روز برسد (کمی بیش از دو ماه) به دو برابر بهتر میرسید. تنها بعد از هفتصد روز (کمتر از دو سال) هزار برابر بهتر از زمان آغاز خود هستید.
علی نورا
افسانهایشدن مستلزم آن است که تصمیم بگیریم همیشه فراتر از حد انتظار پیش برویم. مزایای این کار بیشمار است. این سکه روی دیگری هم دارد: اگر تنها حداقلِ کارِ ممکن را انجام دهید، آنهم صرفاً برای برآوردن انتظارِ اولیه، در آن صورت خودتان را گول زدهاید.
علی نورا
زندگی تمرین نمایش نیست و تنها یک فرصت برای انجام بهترین کار دارید.
علی نورا
وقتی رئیسها اهداف مشخصی برای کارکنان خویش ترسیم میکنند و سرفصلها و معیارهایی را برای گرفتنِ پاداش و ترفیع ایجاد میکنند.
وقتی دقیقاً بدانید که درعوض، چهچیزی گیرتان میآید، برآوردنِ انتظارات آسان است. اما چیزهای جالب و شگفتانگیز زمانی رخ میدهد که سقف برداشته شود. بهنظر من عملاً درون هریک از ما محرکِ فروخوردهٔ عظیمی هست که میتواند این سقف و محدودیت را منفجر کند. مانند بطری نوشابهای که تکان داده میشود، اشخاصی که محدودیتهای فرضی را از میان برمیدارند، به نتایج فوقالعادهای دست مییابند.
افراد معدودی هستند که همیشه کار خود را بهنحو احسن انجام میدهند، حتی در چالشبرانگیزترین شرایط.
علی نورا
باید کاری کنید دیگران بتوانند بهآسانی به شما کمک کنند. از چشمانداز آنها به وضعیت نگاه کنید و بفهمید چگونه درخواست را تا جای ممکن ساده کنید.
علی نورا
مهم نیست در چه جایگاهی هستید، هرجایی باشید بهاحتمال زیاد برای موفقشدن به کمک دیگران نیاز دارید. این کمک میتواند گرفتن اطلاعات، منابع، ارتباطات و فرصتها باشد. اینکه بلد باشید چطور کمک بخواهید بسیار مهم است. اگر درست کمک بخواهید، احتمال بسیار بیشتری دارد که جواب مثبت بگیرید و اگر ناشیانه درخواست کنید احتمالاً پاسخی دریافت نخواهید کرد.
علی نورا
حجم
۲۴۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۹۳ صفحه
حجم
۲۴۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۹۳ صفحه
قیمت:
۴۳,۰۰۰
۱۲,۹۰۰۷۰%
تومان