بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اوضاع خیلی خراب است | صفحه ۷۸ | طاقچه
تصویر جلد کتاب اوضاع خیلی خراب است

بریده‌هایی از کتاب اوضاع خیلی خراب است

۳٫۶
(۴۲۱)
برای همین است که رهبران عقیدتی همیشه در آغاز مردم را تشویق می‌کنند که تا حد ممکن ذهن عقلانی‌شان را تعطیل کنند. این کار در ابتدا حس عمیقی به افراد می‌دهد؛ چون ذهن عقلانی معمولاً در حال تصحیح ذهن عاطفی‌ست و به آن نشان می‌دهد که کجا مسیر را اشتباهی پیچیده. بنابراین ساکت‌کردنِ ذهن عقلانی، در کوتاه‌مدت احساسِ بی‌نهایت خوبی دارد. آدم‌ها هم که همیشه چیزی را که حسِ خوبی دارد با چیزی‌که واقعاً خوب است اشتباه می‌گیرند.
Bahar Abdalvand
وقتی کسی وارد ماشین دلقکی شد، بیرون‌کشیدنِ او کارِ راحتی نیست. داخل ماشین دلقکی، ذهن عقلانی آن‌قدر تحت آزارها و سوءاستفاده‌های ذهن عاطفی قرار می‌گیرد که دچار نوعی سندرم استکهلم می‌شود و دیگر نمی‌تواند زندگی‌ای فراتر از خشنودسازی و توجیه ذهن عاطفی تصور کند. مخالفت با ذهن عاطفی و به‌چالش‌کشیدن آن به‌خاطر مقصدش، برای ذهن عقلانی قابل‌تصور نیست. داخل ماشین دلقکی، هیچ اندیشهٔ مستقل و هیچ قابلیتی برای اندازه‌گیریِ تناقض یا تغییر باورها یا نظرات وجود ندارد. درواقع کسی‌که ذهنش ماشین دلقکی‌ست، برای همیشه از داشتنِ هویتِ فردی دست می‌کشد.
Bahar Abdalvand
بعضی ماشین‌های دلقکی صرفاً به‌سمت خوش‌گذرانی می‌رانند؛ همه‌چیزشان دربارهٔ نوشیدن، رابطهٔ جنسی و مهمانی‌گرفتن است. بعضی‌های دیگر به‌سمت قدرت می‌رانند؛ این‌ها خطرناک‌ترین نوع ماشین‌های دلقکی‌اند، چون ذهن عقلانی‌شان تلاش می‌کند سوءاستفاده و بهره‌کشی‌شان از دیگران را با استفاده از تئوری‌های به‌ظاهر هوشمندانه دربارهٔ اقتصاد، سیاست، نژاد، ژنتیک، جنسیت، زیست‌شناسی، تاریخ و... توجیه کند. گاهی یک ماشین دلقکی نفرت را هم دنبال می‌کند؛ چون نفرت هم رضایتمندی و خودپسندیِ خاصِ خودش را به‌همراه دارد. چنین ذهنی مستعدِ خشمِ همراه با استبداد است، چون داشتنِ هدفی خارجی او را مطمئن می‌کند که برتریِ اخلاقی دارد. این ذهن ناگزیر به‌سمت تخریب دیگران می‌رانَد، چون تنها از طریق تخریب و سلطه بر دنیای بیرونی‌اش می‌تواند محرک‌های درونیِ بی‌پایانش را ارضا کند.
Bahar Abdalvand
خیلی ساده است که بگذارید ذهن عقلانی‌تان در دام ترسیم همان نقشه‌هایی بیفتد که ذهن عاطفی‌تان می‌خواهد آن‌ها را دنبال کند. این پدیده "تعصب خودمنفعت‌بینانه" نامیده می‌شود و تقریباً مبنای همهٔ مزخرفاتِ مربوط به بشریت است.
Bahar Abdalvand
ذهن عقلانی قادر به کنترل‌کردنِ ذهن عاطفی نیست؛ اما می‌تواند روی آن اثر بگذارد، گاهی به‌شدت. ذهن عقلانی می‌تواند ذهن عاطفی را متقاعد کند که راهی جدید به سوی آینده‌ای بهتر دنبال کند، یا مثلاً وقتی اشتباه کرده، یک دور کامل بزند، یا مسیرها و سرزمین‌های جدیدی را امتحان کند که پیش‌تر نادیده گرفته شده بودند. اما ذهن عاطفی کله‌شق است و اگر بخواهد به سمتی برود، به آن‌طرف خواهد راند، صرف‌نظر از این‌که ذهن عقلانی چقدر اطلاعات یا حقیقت در اختیارش بگذارد.
Bahar Abdalvand
دو ذهنِ ما بااین‌که گاهی نمی‌توانند یکدیگر را تحمل کنند، باز هم به یکدیگر نیاز دارند. ذهن عاطفی‌مان احساساتی را ایجاد می‌کند که ما را به عمل می‌کشانَد، و ذهن عقلانی پیشنهاد می‌دهد که این عمل را به چه سمتی هدایت کنیم. "پیشنهاد" در این‌جا کلمهٔ کلیدی‌ست.
Bahar Abdalvand
«ذهن عقلانی بازیگرِ مکملی‌ست که خودش را قهرمانِ اصلی تصور می‌کند.»
Bahar Abdalvand
ضمناً همان‌طور که احتمالاً تاکنون متوجه شده‌اید، درک منطقی از این‌که باید رفتارتان را تغییر دهید باعث تغییرِ رفتار شما نمی‌شود.
Bahar Abdalvand
هر مشکلی در خویشتن‌داری، ناشی از مشکل در اطلاعات یا نظم یا منطق نیست، بلکه بیش‌تر اوقات احساسی‌ست. ناخویشتن‌داریْ مشکلی احساسی‌ست. تنبلیْ مشکلی احساسی‌ست. عقب‌انداختنِ کارها مشکلی احساسی‌ست. کم‌بازدهی مشکلی احساسی‌ست. تصمیماتِ نسنجیده مشکلی احساسی‌ست. این افتضاح است! چون سروکله‌زدن با مشکلات احساسی خیلی سخت‌تر از مشکلات منطقی‌ست. برای کمک به شما در محاسبهٔ پرداخت‌های ماهیانهٔ اقساط ماشین‌تان معادلاتی وجود دارد؛ اما برای کمک به شما در پایان‌دادن به یک رابطهٔ بد، معادله‌ای وجود ندارد.
Bahar Abdalvand
این موضوع قرار است به صریح‌ترین شکلِ ممکن، جوابِ این سؤال همیشگی را بدهد: چرا چیزهایی را که می‌دانیم باید انجام‌شان بدهیم، انجام نمی‌دهیم؟ جوابْ ساده است: چون حس‌اش را نداریم.
Bahar Abdalvand
این ذهن عاطفی‌ست که ماشین هوشیاریِ ما را می‌رانَد. چرا؟ چون درنهایت تنها به‌وسیلهٔ احساس است که وارد عمل می‌شویم، و عملْ همان احساس است. احساسْ سیستم هیدرولیک بیولوژیکی‌ست که بدن‌های ما را به حرکت درمی‌آوَرَد.
Bahar Abdalvand
واقعیت این است که برای رسیدن به خویشتن‌داری، به چیزی بیش از قدرت اراده نیاز داریم. به نظر می‌رسد احساساتِ ما در تصمیم‌گیری و رفتارمان نقش تعیین‌کننده‌ای دارند، فقط این‌که همیشه متوجه آن نمی‌شویم.
Bahar Abdalvand
ما به این داستانِ خویشتن‌داری چسبیده‌ایم چون باور به این‌که روی خودمان کنترلِ کامل داریم، منبعِ بزرگی از امید است. ما می‌خواهیم باور کنیم که تغییردادنِ خودمان به‌سادگیِ این است که بدانیم چه چیزی را می‌خواهیم تغییر دهیم. می‌خواهیم باور کنیم که تواناییِ انجام چیزی، به‌سادگیِ تصمیم‌گرفتن برای آن و جمع‌کردنِ ارادهٔ کافی برای رسیدن به آن است. می‌خواهیم باور کنیم که خدای سرنوشتِ خودمان هستیم و قادریم هر چیزی‌که رؤیایش را داریم، عملی کنیم.
Bahar Abdalvand
حقیقت این است که ذهنِ انسان از هر رازی پیچیده‌تر است، و شما نه می‌توانید به‌سادگی خودتان را تغییر دهید و نه دلیلی دارد که همیشه احساس کنید نیازمندِ تغییرید.
Bahar Abdalvand
امید را در زمینه‌هایی پَست پیدا کنید بهتر از این است که اصلاً امیدی نداشته باشید. ما بدون انگیزه‌های سرکشانه‌مان، هیچ نیستیم.
Bahar Abdalvand
مشکلاتی که از پیش حل شده‌اند برای امید اهمیتی ندارند. فقط مشکلاتی که هنوز نیازمند حل‌شدن هستند برای امید مهم‌اند؛ چون هر چقدر جهان بهتر شود، ما هم چیزهای بیش‌تری برای ازدست‌دادن داریم و هر چقدر چیزهای بیش‌تری برای ازدست‌دادن داشته باشیم، احساس می‌کنیم چیزهای کم‌تری برای امیدبستن به آن‌ها داریم. برای ایجاد و حفظ امید به سه چیز نیاز داریم: احساس کنترل، اعتقاد به ارزش هر چیزی، و جامعه.
Bahar Abdalvand
اساساً ما بیش‌ترین سطح امنیت و بیش‌ترین رفاه را در طول تاریخ جهان داریم؛ اما باز هم بیش از هر زمانی احساس ناامیدی می‌کنیم. هرچه اوضاع بهتر می‌شود، به نظر می‌رسد ناامیدتر می‌شویم. این تناقضِ پیشرفت است. شاید بتوان این مسئله را در قالب حقیقتی تکان‌دهنده خلاصه کرد: هرچه محل زندگی‌تان ثروت و امنیتِ بیش‌تری داشته باشد، احتمال این‌که خودکشی کنید بیش‌تر است.
Bahar Abdalvand
امید می‌شود تنها چیزی‌که هر کدام از ما حاضریم جان‌مان را برایش بدهیم. امید چیزی‌ست که باور داریم از خودمان هم والاتر است. ما باور داریم که بدون امید هیچیم.
Bahar Abdalvand
ناامیدی ریشهٔ اضطراب، بیماری‌های روانی و افسردگی‌ست. منبع تمام بدبختی‌ها و اعتیادهاست. اغراق نمی‌کنم؛ اما اضطرابِ مزمنْ بحرانی مربوط به امید است، ترس از آینده‌ای ناموفق. افسردگی هم بحرانی مربوط به امید است. اعتقاد به آینده بی‌معنی‌ست. توهم، اعتیاد و وسواس، همهٔ این‌ها تلاش‌های بی‌اختیار و از سرِ ناچاریِ ذهن برای خلقِ امیدند: از یک تیکِ عصبی یا میلِ وسواسی بگیر تا چیزهای دیگر.
Bahar Abdalvand
همهٔ ما به یه دلیلی این‌جاییم و هیچی اتفاقی نیست و همه مهم‌ان، چون کارهای ما بالاخره روی کسی تأثیر می‌ذاره. اگه ما بتونیم حتی به یه نفر کمک کنیم، باز هم ارزشش رو داره. مگه نه؟» آخی! چقدر بامزه! گوش کنید! این صدای امیدِ شماست که صحبت می‌کند. این داستانی‌ست که ذهنِ شما خلق می‌کند تا هر روز برای بیدارشدن‌تان دلیلی داشته باشید. چیزی باید اهمیت داشته باشد، چون اگر چیزی اهمیت نداشته باشد، دلیلی برای ادامهٔ حیات وجود ندارد. یک جور نوع‌دوستیِ ساده، یا راهی‌ست برای کاهشِ رنج. ذهن‌مان دم‌دست‌ترین وسیله برای ایجاد احساس ارزشمندی در کارهامان است.
Bahar Abdalvand

حجم

۳۶۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۳۶۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰
۷۰%
تومان