بریدههایی از کتاب اوضاع خیلی خراب است
۳٫۶
(۴۲۴)
«سیگارکشیدن برابر است با آزادی» را در جنبش آزادی زنان وارد کند... خب، فروش تنباکو به دو برابر میرسید و او به مرد ثروتمندی تبدیل میشد. همینطور هم شد. زنها شروع کردند به سیگارکشیدن، و از آن زمان، همهٔ ما فرصت برابری برای سرطان ریه پیدا کردهایم.
Hakime Zare
کسیکه معتقد است باید با او متفاوت رفتار شود چون خارقالعاده است، با کسیکه باور دارد باید با او متفاوت رفتار شود چون پست است، تفاوت زیادی ندارد. هر دو خودشیفته هستند. هر دو فکر میکنند خاصاند. هر دو فکر میکنند جهان باید استثنا قائل شود و بیش از دیگران به ارزشها و احساساتِ آنها بپردازد.
sahar1370326
اگر چیزهایی به ما داده شده باشد، بدون اینکه آنها را به دست آورده باشیم، مثل جوایز مشارکت در مسابقه برای بچهها و آسانگیری در نمرهدهی و مدال طلا برای جایگاه نهم، آنوقت بهغلط اعتقاد پیدا میکنیم که ذاتاً از آن چیزیکه واقعاً هستیم، برتریم. بنابراین نسخهای تقلبی از عزتِ نفسِ بالا میسازیم، یا همانطور که معمولاً گفته میشود، به یک عوضی تبدیل میشویم.
sahar1370326
"جذابیت" محصولِ سلسلهمراتبِ ارزشهای ماست. وقتی از ارزشقائلشدن برای چیزی دست میکشیم، دیگر آنچیز برایمان جذاب یا جالب نخواهد بود. بنابراین وقتی از انجام آن دست میکشیم، حس فقدان یا دلتنگی سراغمان نمیآید. برعکس، وقتی به گذشته نگاه میکنیم، باورمان نمیشود چطور اینهمه وقت صرف چنین کارهای احمقانهای کردهایم. این بهغلطکردنافتادنهای از سرِ پشیمانی یا خجالت خوباند، چون نشاندهندهٔ رشد هستند. آنها حاصلِ دستیابیِ ما به امیدند.
sahar1370326
این اساساً "رشد" است: اولویتبندیِ مجددِ سلسلهمراتبِ ارزشهای خود بهشکل بهینه.
sahar1370326
ذهن عقلانیِ ما تعیین میکند که اوضاع چطور است، و ذهن عاطفی تعیین میکند که اوضاع باید چطور باشد
sahar1370326
نور با گذر از قلب آدمها بهشکلی شکسته میشود که ظاهراً خودشان نمیبینند. آنها به کسانی میگویند دوستشان دارند که ظاهراً از آنها متنفرند. به چیزی اظهار اعتقاد میکنند، درحالیکه خلاف آنرا انجام میدهند. خودشان را برحق میدانند، درحالیکه مرتکب بزرگترین ظلمها و بیصداقتیها میشوند. اما توی ذهنشان، بهنوعی باور دارند که کارهاشان درست و عاری از تناقض است.
sahar1370326
اگر توی فروشگاه استارباکس کار میکردم، به جای نوشتنِ اسم مردم روی فنجان قهوهشان، جملات زیر را مینوشتم:
«شما و تمام کسانی که دوستشان دارید، روزی خواهید مُرد. تنها بخش کوچکی از چیزهایی که گفتهاید یا کارهایی که انجام دادهاید برای تعداد کمی از مردم اهمیت خواهند داشت، آنهم صرفاً برای یک مدت کوتاه. این حقیقتِ ناخوشایندِ زندگیست. تمام مسائلی که به آنها فکر میکنید یا کارهایی که انجام میدهید، تنها گریزِ استادانهای از این حقیقتاند. ما غبارهای کیهانیِ بیاهمیتی هستیم که در یک نقطهٔ آبی پرسه میزنیم و به هم برخورد میکنیم. عظمتی برای خودمان تجسم میکنیم و اهدافی برای خودمان میسازیم. اما راستش را بخواهید، ما هیچ نیستیم.
پس از قهوهٔ لعنتیتان لذت ببرید!»
Armindokht H.S
«ذهن عقلانی بازیگرِ مکملیست که خودش را قهرمانِ اصلی تصور میکند.»
sahar1370326
ما هدفمان را خودمان ابداع کردیم، و نه در گذشته و نه امروز، هیچ نیستیم.
تمامِ این مدت، هیچ نبودهایم.
و شاید بعد از همهٔ اینها، تنها آنموقع، چرخهٔ ابدیِ امید و تخریب به پایان برسد.
یا شاید...
/امیرمحمد/
درواقع هر چقدر هم که آسمانِ ما آفتابی باشد، ذهنِ ما همیشه مقداری ابر را تصور میکند تا کمی ناراضی بماند.
/امیرمحمد/
نیچه درست تمام آن چیزی بود که از آن ابرازِ تنفر میکرد: ضعیف، وابسته و کاملاً متکی و دربندِ زنانِ نیرومند و مستقل؛ درحالیکه در آثارش، مدام دیگران را به داشتنِ قدرتِ فردی و خوداتکایی دعوت میکرد و فردی بهشدت زنستیز بود.
احسان رضاپور
هر بار که آیینی موفق میشود، هر بار که پیام خود را در سطح وسیعی گسترش میدهد و گسترهٔ عظیمی از احساسات و تلاشهای انسانی را تحت سلطهٔ خود درمیآورَد، ارزشهای آن تغییر میکنند. ارزشِ والای آیینْ دیگر از اصولی ساخته نشده که در وهلهٔ اول الهامبخشِ آیین بودند. ارزشِ والای آن بهآرامی تغییر میکند و برای اینکه دستاوردهای خود را از دست ندهد، به حفاظت از خودِ آیین تبدیل میشود.
این آغازِ راهِ فساد است. وقتی ارزشهای اولیهٔ تعریفکنندهٔ آیین و جنبش و انقلابْ با هدف حفظ موقعیت کنونی کنار گذاشته میشوند، این یعنی خودشیفتگی در سطح سازمانی. اینطور است که از مسیح به جنگهای صلیبی، از مارکسیسم به زندانهای سیاسی و از تالار عروسی به دادگاه میرسیم.
احسان رضاپور
آزادیْ اختیار انتخاب خواستههاتان در زندگی نیست، بلکه انتخاب چیزهاییست که حاضرید در زندگی رهاشان کنید. این نهتنها آزادیِ حقیقی، بلکه تنها نوع آزادیست.
فرزانه
«شما و تمام کسانی که دوستشان دارید، روزی خواهید مُرد. تنها بخش کوچکی از چیزهایی که گفتهاید یا کارهایی که انجام دادهاید برای تعداد کمی از مردم اهمیت خواهند داشت، آنهم صرفاً برای یک مدت کوتاه. این حقیقتِ ناخوشایندِ زندگیست. تمام مسائلی که به آنها فکر میکنید یا کارهایی که انجام میدهید، تنها گریزِ استادانهای از این حقیقتاند. ما غبارهای کیهانیِ بیاهمیتی هستیم که در یک نقطهٔ آبی پرسه میزنیم و به هم برخورد میکنیم. عظمتی برای خودمان تجسم میکنیم و اهدافی برای خودمان میسازیم. اما راستش را بخواهید، ما هیچ نیستیم.
پس از قهوهٔ لعنتیتان لذت ببرید!»
sahar1370326
«شما و تمام کسانی که دوستشان دارید، روزی خواهید مُرد. تنها بخش کوچکی از چیزهایی که گفتهاید یا کارهایی که انجام دادهاید برای تعداد کمی از مردم اهمیت خواهند داشت، آنهم صرفاً برای یک مدت کوتاه. این حقیقتِ ناخوشایندِ زندگیست. تمام مسائلی که به آنها فکر میکنید یا کارهایی که انجام میدهید، تنها گریزِ استادانهای از این حقیقتاند. ما غبارهای کیهانیِ بیاهمیتی هستیم که در یک نقطهٔ آبی پرسه میزنیم و به هم برخورد میکنیم. عظمتی برای خودمان تجسم میکنیم و اهدافی برای خودمان میسازیم. اما راستش را بخواهید، ما هیچ نیستیم.
پس از قهوهٔ لعنتیتان لذت ببرید!»
sahar1370326
مذاکره با دیگران سرِ عشق و احترام، احساس خیلی بدی دارد و کل مسئله را زیر سؤال میبَرَد. اگر لازم است کسی را متقاعد کنید که دوستتان داشته باشد، هرگز شما را دوست نخواهد داشت. اگر لازم است به کسی باج بدهید تا به شما احترام بگذارد، هرگز به شما احترام نخواهد گذاشت. اگر لازم است کسی را متقاعد کنید تا به شما اعتماد کند، درحقیقت هرگز به شما اعتماد نخواهد کرد.
/امیرمحمد/
این لذت یا درد برای چیست.
/امیرمحمد/
اگر کسی به ما ضربهای بزند و هرگز نتوانیم در پاسخ به او ضربهای بزنیم، درنهایت ذهن عاطفیمان به نتیجهای شگفتانگیز خواهد رسید: ما سزاوارِ ضربهخوردنیم!
Hakime Zare
پس ما موضوع را برعکس فهمیدهایم: دنیایی بهفنارفته نیازمندِ امید نیست؛ بلکه امید نیازمندِ دنیایی بهفنارفته است.
/امیرمحمد/
حجم
۳۶۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۳۶۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰۷۰%
تومان