بریدههایی از کتاب داستان راستان (جلد ۱)
۴٫۵
(۲۲۶)
هر کس از این امت که گمراه شد از همین راه گمراه شد که بدون اینکه اطلاع صحیحی از قرآن داشته باشد به آن تمسک کرد.
Zahra
معرفت خدا و نور یقین با رفتوآمد و این در و آندر زدن و آمد و شد نزد این فرد و آن فرد تحصیل نمیشود. دیگری نمیتواند این نور را به تو بدهد. این علم، درسی نیست، نوری است که هرگاه خدا بخواهد بندهای را هدایت کند در دل آن بنده وارد میکند. اگر چنین معرفت و نوری را خواهانی، حقیقت عبودیت و بندگی را از باطن روح خودت جستجو کن و در خودت پیدا کن، علم را از راه عمل بخواه، از خداوند بخواه، او خودش به دل تو القا میکند...»
شب
رسول اکرم: «از همه قویتر و نیرومندتر آنکس است که اگر از یک چیزی خوشش آمد و مجذوب آن شد، علاقه به آن چیز او را از مدار حق و انسانیت خارج نسازد و به زشتی آلوده نکند؛ و اگر در موردی عصبانی شد و موجی از خشم در روحش پیدا شد، تسلط بر خویشتن را حفظ کند، جز حقیقت نگوید و کلمهای دروغ یا دشنام بر زبان نیاورد؛ و اگر صاحب قدرت و نفوذ گشت و مانعها و رادعها از جلویش برداشته شد، زیاده از میزانی که استحقاق دارد دستدرازی نکند.»
mamadism
جمعیت: یا رسولَاللّه شما زحمت نکشید و راحت بنشینید، ما خودمان با کمال افتخار همه اینکارها را میکنیم.
رسول اکرم: «میدانم که شما میکنید، ولی خداوند دوست نمیدارد بندهاش را در میان یارانش با وضعی متمایز ببیند که برای خود نسبت به دیگران امتیازی قائل شده باشد.»
سپس به طرف صحرا رفت و مقدار لازم خار و خاشاک از صحرا جمع کرد و آورد.
mamadism
صلاح و فساد طبقات اجتماع در یکدیگر تأثیر دارد. ممکن نیست که دیواری بین طبقات کشیده شود و طبقهای از سرایت فساد یا صلاح طبقه دیگر مصون یا بیبهره بماند، ولی معمولا فساد از «خواص» شروع میشود و به «عوام» سرایت میکند و صلاح برعکس از «عوام» و تنبه و بیداری آنها آغاز میشود و اجبارا «خواص» را به صلاح میآورد
پیمان مهرابی
سفره حاضر شد و مدعوّین سر سفره نشستند و مشغول غذاخوردن شدند. در این بین یکی از مدعوّین آب خواست. به بهانه آب، قدحی از شراب به دستش دادند. قدح که به دست او داده شد، فورا امام صادق نیمهکاره از سر سفره حرکت کرد و بیرون رفت. خواستند امام را مجددا برگردانند، برنگشت. فرمود رسول خدا فرموده است: «هرکس بر سر سفرهای بنشیند که در آنجا شراب است لعنت خدا بر او است.»
محمدپوریا
چگونه جسارت بورزم و به خود جرأت بدهم که لبیک بگویم؟ لبیک گفتن به معنای این است که خدایا تو مرا به آنچه میخوانی با کمال سرعت اجابت میکنم و همواره آماده به خدمتم. با چه اطمینانی با خدای خود اینطور گستاخی کنم و خود را بنده آماده به خدمت معرفی کنم؟ اگر در جوابم گفته شود: «لا لَبَّیک» آن وقت چکار کنم؟»
mahsa
امام فرمود: «من مکرر دستور دادهام که تا کاری را طی نکنید و مزد آن را معین نکنید هرگز کسی را بهکار نگمارید، اول اجرت و مزد طرف را تعیین کنید بعد از او کار بکشید. اگر مزد و اجرت کار را معین کنید، آخر کار هم، میتوانید چیزی علاوه به او بدهید. البته او هم که ببیند شما بیش از اندازهای که معین شده به او میدهید، از شما ممنون و متشکر میشود و شما را دوست میدارد و علاقه بین شما و او محکمتر میشود. اگر هم فقط به همان اندازه که قرار گذاشتهاید اکتفا کنید، شخص از شما ناراضی نخواهد بود. ولی اگر تعیین مزد نکنید و کسی را به کار بگمارید، آخر کار هراندازه که به او بدهید باز گمان نمیبرد که شما به او محبت کردهاید، بلکه میپندارد شما از مزدش کمتر به او دادهاید.»
mahsa
این اثر ناچیز را به پدر بزرگوارم آقای شیخ محمد حسین مطهری (دامت برکاته) که اولین بار ایمان و تقوا و عمل و راستی معظمله مرا به راه راست آشنا ساخت، اهدا میکنم.
مهدی
ولی همینکه خواست درس را پس بدهد اینطور بیان کرد: «عقیده سگ این است که پوست استاد با دباغی پاک میشود.»
خنده حضار بلند شد. بر همه ثابت شد که این مرد بزرگسال که پیرانه سر هوس درس خواندن کرده به جایی نمیرسد. سکاکی دیگر نتوانست در مدرسه و در شهر بماند، سر به صحرا گذاشت. جهان پهناور بر او تنگ شده بود. از قضا به دامنه کوهی رسید، متوجه شد که از بلندیی قطره قطره آب روی صخرهای میچکد و در اثر ریزش مداوم، صخره را سوراخ کرده است. لحظهای اندیشید و فکری مانند برق از مغزش عبور کرد، با خود گفت: دل من هر اندازه غیرمستعد باشد از این سنگ سختتر نیست. ممکن نیست مداومت و پشتکار بیاثر بماند. برگشت و آنقدر فعالیت و پشتکار به خرج داد تا استعدادش باز و ذوقش زنده شد. عاقبت یکی از دانشمندان کمنظیر ادبیات گشت
Aysan
ماهی را هر وقت از آب بگیرند تازه است.
Aysan
«ای گروه! از این راه ناصواب دست بردارید و خود را به آداب واقعی اسلام متأدب کنید. از آنچه خدا امر و نهی کرده تجاوز نکنید و از پیش خود دستور نتراشید. در مسائلی که نمیدانید مداخله نکنید. علم آن مسائل را از اهلش بخواهید. در صدد باشید که ناسخ را از منسوخ و محکم را از متشابه و حلال را از حرام بازشناسید. این برای شما بهتر و آسانتر و از نادانی دورتر است. جهالت را رها کنید که طرفدار جهالت زیاد است، بهخلاف دانش که طرفداران کمی دارد. خداوند فرمود بالاتر از هر صاحبدانشی دانشمندی است.»
Aysan
«سلمان وقتی که نصیب سالانه خویش را از بیتالمال میگرفت، به اندازه یک سال مخارج خود ـ که او را به سال دیگر برساند ـ ذخیره میکرد. به او گفتند: «تو با این همه زهد و تقوا در فکر ذخیره سال هستی؟ شاید همین امروز یا فردا بمیری و به آخر سال نرسی؟» او در جواب گفت: «شاید هم نمردم، چرا شما فقط فرض مردن را صحیح میدانید. یک فرض دیگر هم وجود دارد و آن اینکه زنده بمانم، و اگر زنده بمانم خرج دارم و حوائجی دارم. ای نادانها! شما از این نکته غافلید که نفس انسان اگر به مقدار کافی وسیله زندگی نداشته باشد در اطاعت حق کندی و کوتاهی میکند و نشاط و نیروی خود را در راه حق از دست میدهد، و همینقدر که به قدر کافی وسیله فراهم شد آرام میگیرد.»
Aysan
اساسا حکمت در زمینه تواضع رشد میکند نه در زمینه تکبر، همانگونه که گیاه در زمین نرم دشت میروید نه در زمین سخت کوهستان.
نیکی سادات
نفس انسان اگر به مقدار کافی وسیله زندگی نداشته باشد در اطاعت حق کندی و کوتاهی میکند و نشاط و نیروی خود را در راه حق از دست میدهد، و همینقدر که به قدر کافی وسیله فراهم شد آرام میگیرد
نیکی سادات
آیا نمیدانید که روش سیاست اموی بر سختگیری و عنف و شدت است ولی راه و روش ما بر نرمی و مدارا و حسن معاشرت و به دست آوردن دلهاست؟»
سمانه
رسول اکرم: «از همه قویتر و نیرومندتر آنکس است که اگر از یک چیزی خوشش آمد و مجذوب آن شد، علاقه به آن چیز او را از مدار حق و انسانیت خارج نسازد و به زشتی آلوده نکند؛ و اگر در موردی عصبانی شد و موجی از خشم در روحش پیدا شد، تسلط بر خویشتن را حفظ کند، جز حقیقت نگوید و کلمهای دروغ یا دشنام بر زبان نیاورد؛ و اگر صاحب قدرت و نفوذ گشت و مانعها و رادعها از جلویش برداشته شد، زیاده از میزانی که استحقاق دارد دستدرازی نکند.»
سمانه
«هرکس بر سر سفرهای بنشیند که در آنجا شراب است لعنت خدا بر او است.»
فرسا
شمشیر زدن از کسب حلال آسانتر است.
فرسا
ابوعلی بن سینا هنوز به سن بیست سال نرسیده بود که علوم زمان خود را فرا گرفت و در علوم الهی و طبیعی و ریاضی و دینی زمان خود سرآمد عصر شد. روزی به مجلس درس ابوعلی بن مسکویه، دانشمند معروف آن زمان، حاضر شد. با کمال غرور گردویی را به جلو ابنمسکویه افکند و گفت: «مساحت سطح این را تعیین کن.»
ابنمسکویه جزوههایی از یک کتاب که در علم اخلاق و تربیت نوشته بود (کتاب طهارهالاعراق) به جلو ابنسینا گذاشت و گفت: «تو نخست اخلاق خود را اصلاح کن تا من مساحت سطح گردو را تعیین کنم. تو به اصلاح اخلاق خود محتاجتری از من به تعیین مساحت سطح این گردو.»
بوعلی از این گفتار شرمسار شد و این جمله راهنمای اخلاقی او در همه عمر قرار گرفت.
فرسا
حجم
۱۴۸٫۱ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۹۰ صفحه
حجم
۱۴۸٫۱ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۹۰ صفحه
قیمت:
۱۹,۰۰۰
تومان