بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پسران سالخورده | طاقچه
تصویر جلد کتاب پسران سالخورده

بریده‌هایی از کتاب پسران سالخورده

انتشارات:نشر اسم
امتیاز:
۳.۸از ۲۰ رأی
۳٫۸
(۲۰)
دویدن زمین‌خوردن هم دارد. بنشینی گریه کنی، معلوم است که نمی‌رسی.
آرام
لحظهٔ خوب را به امید بهتر شدن نباید از دست داد.
آرام
مشکل این است که زمانه ما را عوضی کرده. باید یک‌جور دیگری می‌بودیم، عوضش یک‌شکل شدیم. جوری هم شدیم که خودمان تویش مانده‌ایم و سر درنمی‌آوریم.
آلوین (هاجیك) ツ
به کتمان، به حاشا، به پذیرفتن محتاجم تا از یاد نبرم این لحظه لحظهٔ من نیست بلکه لحظه‌ای است که باید برای رسیدن به خودم از آن گذر کنم.
آرام
زن و مرد تا از هم دورند، تا نامزدند، تا دوست‌اند خوش‌خوشانشان است.
سیّد جواد
کلمات دقیق انتخاب می‌شوند، اما دریغا که دقیق فهم نمی‌شوند!
سیّد جواد
عشق بچگی، عشق لب‌ودهان و رنگ چشم و باریک‌نای کمر نیست، محبت محض است
سیّد جواد
ای تُف توی این جوگیری ملّت که هر روز شور یک چیز را درمی‌آورد.
سیّد جواد
ناخنکی هم به غزل امروز زدم. دیدم هرجایی است. مال یک نفر نیست. اصل نیست. هر دم برای کسی است. غزل امروزی به دلم نمی‌نشست. رها کردم.
سیّد جواد
طینتِ سگ از بعضی آدم‌ها پاک‌تر است. ما دیگر آن‌جور که بودیم نیستیم. خلاف طبیعتیم.
سیّد جواد
همهٔ کاروبار و زندگی‌مان و اصلا نقل دهنمان شده فحش ناموس و اسم فلان‌جا و بهمان‌جای زن و مرد.
سیّد جواد
مردم هم هی ازت می‌پرسند: «خب؟ آقا سید! از کار و کاسبی چه خبر؟ مشغولی به سلامتی؟»
سیّد جواد
اقرار به گناه کار سختی است. هیچ‌وقت نباید به گناه اقرار کرد. باید رویش سرپوش گذاشت. اما اگر هر روز چند بار رفتی و سرپوشش را برداشتی و مزمزه‌اش کردی و کم‌کم از مزمزه به خوراکت تبدیل شد، دیگر نمی‌توانی کتمانش کنی.
سیّد جواد
سگ تو روح آنکه کلمات را روسپی کرد.
سیّد جواد
دفترچه‌های قدیمی تلفن کاغذپاره نیستند. عصارهٔ خاطراتِ ته‌نشین‌شده در جدول‌های منظم‌اند.
سیّد جواد
به خیالمان آن‌ورِ زن‌گرفتن بهشت است. خب نبود؛
سیّد جواد
آن موقع اصلا نزار قبانی را نمی‌شناختم و نمی‌دانستم در شعری گفته است: «رفتنت آن‌قدرها که فکر می‌کنی فاجعه نیست / من مثل بیدمجنون ایستاده می‌میرم.»
*𝐻𝑒𝒾𝓇𝒶𝓃
زن چشم‌هایش میشی بود. نگاهش که یک زمان زُل و پررنگ بود، حالا فروافتاده و بی‌رمق شده بود. مژه‌هایش یک دسته داس بود. آق‌بابا روز اول با همان‌ها خر شد ولی حالا حتی یادش نمی‌آمد.
سیّد جواد
چند جور «وا» در جهان آواها داریم. در پس بعضی‌شان نفرت است. بعضی‌شان کرشمه‌ای پیش از عشق‌اند. «وا» یی هم هست که هیچ نیست جز اظهار تعجب سادهٔ زنانه.
سیّد جواد
گاهی فکر می‌کنم اگر با این حالم خودکشی کنم، خدا چه کار می‌کند با من؟ واقعا نمی‌بخشدم؟ نمی‌بیند این همه زجر را؟ عدالت خدا لابد چیزی است در قاموس خودش و برای خودش. هیچ‌کس هم نمی‌تواند توضیحش بدهد
MrM

حجم

۱۰۱٫۹ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

حجم

۱۰۱٫۹ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد