گوشهٔ دفترم تاریخ زدم و نوشتم: «داستاننویس در ایران هر روز باید به خودش یادآوری کند داستاننویس است وگرنه بیکاری و بیپولی و مردم و آسمان و رئیس جدید کاری خواهند کرد که کلمات از یادش بروند.
M.M. SAFI
دفترچههای قدیمی تلفن کاغذپاره نیستند. عصارهٔ خاطراتِ تهنشینشده در جدولهای منظماند. یک اسم با طرز نوشتنش (که مثلا شتابزده نوشته شده باشد یا با تأنی) هزار تصویر را بازگردانی میکند و هزار دریغ و افسوس را.
M.M. SAFI
افسرده میشدم تا روزی که دوباره ببینمش؛ بدون آنکه بفهمم در حال گولزدن خودم و انحراف از پذیرش واقعیت هستم.
رهگذر