بریدههایی از کتاب قصر آبی
۴٫۵
(۷۴۴)
گفت: «تمام عمرم سعی کردهام بقیه را راضی کنم و شکست خوردم. بعد از این خودم را راضی میکنم! دیگر هیچوقت به چیزی تظاهر نمیکنم. تمام عمرم با دروغ و تظاهر و طفرهرفتن زندگی کردهام. گفتن حقیقت چه نعمت بزرگی است! ممکن است نتوانم خیلی از کارهایی را که میخواهم، بکنم، ولی دیگر هیچ کاری را که نخواهم، نمیکنم. مادر میتواند لبهایش را هفتهها جمع کند، به من ربطی ندارد. "ناامید آزاد است، امیدوار اسیر."»
با شدت گرفتن احساس جدید آزادی، ولنسی بلند شد و لباس پوشید. وقتی موهایش را مرتب کرد، پنجره را باز کرد و جام برگ گل را در زمین کناری پرتاب کرد. جام با صدای شکوهمندی روی آگهی "ظاهر جوانی" به مغازهٔ کالسکهفروشی قدیمی خورد و شکست.
ولنسی گفت: «دیگر از بوی مردهها خسته شدهام!»
زینب دهقانی
"ناامید آزاد است، امیدوار اسیر."»
کاربر ۱۹۶۲۰۵۵
او حسودی میکرد. نه او و نه ماشینش هیچکدام مجبور نبودند محترم باشند و مطابق سنتها زندگی کنند.
زینب دهقانی
ترس یک افعی لغزان سرد است که به دور آدم چمبره میزند. زندگی با ترس وحشتناک و مهمتر از همه، خفتبار است.»
زینب دهقانی
امروز بیش از هر وقت دیگری به جنی لوید حسودی میکرد. ظاهر جنی چندان از او بهتر نبود و خیلی هم از او جوانتر نبود. اما بااینحال این خانهٔ دلپذیر نصیبش شده بود. با بهترین فنجانهای چایخوری ساخت وجوود که ولنسی آنها را دیده بود، یک شومینه و لباسهای کتانی که حروف اول اسمش روی آن دوخته شده بود، رومیزیهای حاشیهدوزی شده و کمدهای ظروف چینی. چرا بعضی از دخترها باید همه چیز گیرشان میآمد و بعضی دیگر هیچی؟ عادلانه نبود.
زینب دهقانی
«نمیدانم چرا پوست همهٔ دخترهای این دوره و زمانه کرمی است؟ وقتی من مجرد بودم، پوستم گلگون بود. من خوشگلترین دختر کانادا بودم، عزیزم.»
زینب دهقانی
مهآلبرتا که فوقالعاده چاق بود و عادت دلپذیری داشت که همسرش را با لفظ "آقا" خطاب کند، انگار که او آخرین جاندار مذکر جهان است که هیچوقت نمیتواند فراموش کند که زنش در جوانی چقدر زیبا بوده، برای پوست رنگپریدهٔ ولنسی ابراز تأسف میکرد.
زینب دهقانی
لحظهای که یک زن متوجه میشود هیچ دلیلی برای زندگیکردن ندارد، نه عشق، نه وظیفه، نه هدف و نه امید، لحظهای به تلخی مرگ است.
ولنسی
زینب دهقانی
لحظهای که یک زن متوجه میشود هیچ دلیلی برای زندگیکردن ندارد، نه عشق، نه وظیفه، نه هدف و نه امید، لحظهای به تلخی مرگ است.
زهرا کیهان زاده
«بهتر نیست قلب آدم بشکند تا اینکه پژمرده بشود؟ قبل از اینکه بشکند، حتماً احساسات شگفتانگیزی را تجربه کرده. همین به زحمت درد و رنجش میارزد.»
krystall
خواندن جایگزین خوبی برای بهشت است.»
krystall
"ناامید آزاد است، امیدوار اسیر."
Ra8.M
ولنسی بهنرمی زمزمه کرد: «"اگر مرگی در کار نبود، چه کسی میتوانست زندگی را تحمل کند؟"»
fay
«ترس گناه اصلی است. تقریباً تمام شرهای دنیا ریشه در این دارند که یک نفر از چیزی میترسد.»
حدیث عشق که از حرف و صوت مستغنی است
از داس پرسیدم که هیچ اهمیتی به حفظ ظاهر نمیدهد. گفت: "تمام عمرم داشتم حفظ ظاهر میکردم. حالا میخواهم سراغ دنیای واقعی بروم. حفظ ظاهر هم برود به جهنم!" به جهنم!
mahnia
هر احساسی بهجز اینکه او بخشی از یک ستارهٔ دنبالهدار باشکوه است که شتابان از فضای تاریک شب میگذرد، از وجودش رخت بربست.
Dear Moon
«از داس پرسیدم که هیچ اهمیتی به حفظ ظاهر نمیدهد. گفت: "تمام عمرم داشتم حفظ ظاهر میکردم. حالا میخواهم سراغ دنیای واقعی بروم. حفظ ظاهر هم برود به جهنم!" به جهنم!»
Dear Moon
زندگیام خالی بوده، خالی. هیچچیزی از خالیبودن بدتر نیست. هیچچیز!
Dear Moon
امروز صبح پنجره را جوری تنظیم کرد تا در این آینهٔ کدر با عزمی راسخ با چهرهای که دنیا از او میدید، مواجه شود.
Dear Moon
درواقع نمیتوانست بگوید چرا از کتابهای او خوشش میآید؛ به خاطر وسوسهٔ اسرار بیپاسخ درون آنها بود؟ بهخاطر راز زندگی بود که در آنها پنهان شده، یا به خاطر انعکاس طبیعت دلپذیر از یاد رفته در لابهلای برگهایشان؟ نمیدانست، جادوی جان فاستر وصفناپذیر بود.
Dear Moon
حجم
۲۴۸٫۹ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۲۴۸٫۹ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
قیمت:
۱۳۵,۰۰۰
۸۱,۰۰۰۴۰%
تومان