آقای دارسی بین تحسین درخشندگی که این جنب و جوش به چهره الیزابت داده بود و قضاوت اینکه آیا آمدن او به تنهایی درست بوده، تردید داشت
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
مری گفت: "من حس خیرخواهی تو را تحسین میکنم. اما برانگیخته شدن احساسات باید دلیلی داشته باشد و به عقیده من تلاش همیشه باید با نیاز متناسب باشد."
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
دارایی به پسر تعلق میگرفت و دخترهای بنت از این ارث محروم بودند،
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
"چه تفریح جذّابی برای جوانان است آقای دارسی! هیچ چیز مثل رقص نیست و به نظر من رقص، یکی از اولین آداب جوامع فرهیخته است."
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
حالت زیبای چشمهای سیاهش، هوشی فوقالعاده نمایان بود.
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
"الیزا، فراموش نکن که بینگلی آنقدر که تو خلق و خوی جین را میشناسی، خواهرت را نمیشناسد."
"اما اگر زنی به مردی علاقهمند باشد و سعی نکند علاقهاش را پنهان کند، طرف مقابلش متوجه آن علاقه میشود."
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
اما تعداد کمی از ما شجاعت کافی به خرج میدهیم که واقعاً بدون هیچ دلگرمی عاشق شویم.
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
تقریباً در هر دلبستگی، قدردانی یا خودبینی وجود دارد و نباید هر یک را به حال خود رها کرد.
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
"به نظر من، غرور یک ضعف عمومی است و با توجه به مطالبی که خواندهام، معتقدم که این یک ویژگی کاملاً متداول است و طبیعت انسانی خیلی به آن تمایل دارد و تعداد کمی از ما، به خاطر وجود این ویژگی یا هر ویژگی دیگری که ممکن است به طور واقعی یا فرضی در ما باشد، تمایلی نداریم که از خود راضی و مغرور باشیم. البته، تکبّر و غرور کاملاً با هم فرق دارند، هر چند این واژهها هم معنا به کار میروند. شخصی ممکن است بدون داشتن تکبّر، مغرور باشد و غرور، برداشت ما از خودمان است و تکبّر، برداشتی است که دیگران در مورد ما دارند."
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
اینکه به جنبه خوب و یا حتی بهتر شخصیت آدمها توجه داری، این ویژگی خاصّ توست که در مورد بدی آدمها چیزی نمیگویی.
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ