بریدههایی از کتاب مستأجر
۳٫۹
(۶۰)
گویا آلفرد هیچکاک ــ یکبار ــ دربارهٔ علت علاقهاش به فیلمهای تریلر گفته، ما انسانهای مدرن چنان پیلهای از روزمرگی به دور خودمان تنیدهایم که هرگونه امکان ارتباط با جهان را از دست دادهایم و برای برقراری مجدد این ارتباط و بیرونآمدن از این پیله نیاز به شوکه شدن داریم و ــ خلاصه ــ فیلمهای تریلر میتوانند در مقام همان شوک عمل کنند.
Méhrshad
یکی از خطرناکترین سفسطههایی که تاثیر عمیقی بر نگاه فلسفی و سیاسی ما بر جا گذاشته، این است که انسان ذاتا خوب است و این جامعه است که او را به بیراهه میکشاند.
چڪاوڪ
«یک انسان دقیقاً از چه زمانی دیگر آن آدمی که خودش فکر میکند هست ــ یا دیگران فکر میکنند هست ــ نیست؟ فرض کنیم من یکی از دستهایم را از دست بدهم. بسیار خُب، در اینصورت میگویم خودم و دستم. اگر هر دو دستم را از دست داده باشم، میگویم خودم و دستهایم. اگر بهجای دستها، پاهایم را از دست داده باشم، باز هم فرقی نمیکند: خودم و پاهایم. اگر بهدلایلی لازم شود شکم، کبد یا کلیههایم را دربیاورند ــ اگر اصلاً چنین چیزی ممکن باشد ــ باز هم میتوانم بگویم خودم و اندامهایم. اما اگر سرم را از دست بدهم، در آنصورت چه میتوانم بگویم؟ خودم و بدنم، یا خودم و سرم؟ سر، که حتا عضوی از جنس دست و پا نیست، با چه منطقی عنوان من را از آنِ خود کرده؟ بهاینخاطر که حاوی مغز است؟ اما لاروها و کرمها و احتمالاً انواع دیگری از موجودات هم هستند که مغز ندارند. دربارهٔ چنین مخلوقاتی چه میتوان گفت؟ آیا در جایی مغزهایی هستند که بگویند: خودم و کرمهایم؟»
Aysan
بعضیها میگن دوای بزرگترین غمها سکوته.
چڪاوڪ
همیشه آدمهایی پیدا میشن که کاری جز آزار و اذیت دیگرون ندارند و اگه ما در مقابلشون نایستیم و از حقوقمون دفاع نکنیم، دستآخر این آدمها از سر و کولمون بالا میرن.
چڪاوڪ
کسی که نگران پذیرفتهشدن در میان جمع نباشد، تنهایی و انزوا چه بسا باعث شکوفاشدن استعدادهایش نیز بشود. بهاین دلیلِ ساده که احساس نمیکند در موقعیتی قرار گرفته که مجبور است از اعتقاداتش کوتاه آمده و سازش کند.
چڪاوڪ
چهقدر لذتبخش است که آدم مجبور نباشد به سؤالهای دیگران جواب بدهد.
چڪاوڪ
هرگونه تلاشی برای ایجاد نهادهای اجتماعی که براساس تصور غلطی از طبیعت انسان شکل گرفته باشد محکوم به شکست است.
چڪاوڪ
هیچکس نمیخواهد دیده شود، با این حال همه مراقب شما هستند!
چڪاوڪ
بیدار شدن از میان مردگان، بزرگترین شادی دنیاست.
شراره
در این عالم به ظاهر منسجم، کارامد و معقول چه نیروهای شیطانی و اضطرابانگیزی در کارند و مرز جدا کنندهٔ میان خیر و شر، تا چه حد مبهم است.
چڪاوڪ
با پیشبینی و آمادهسازی خود، چه بسا بتوان از وقوع مشکلات جلوگیری کرد.
چڪاوڪ
رگهای از جنون و پارانویا جزء جداییناپذیر فطرت انسانیاست کافی خواهد بود تا شما را به داشتن نگاهی یکجانبه و بیمارگونه از تاریخ و چشمبستن بهروی دستاوردهای مهم بشریت متهم کنند.
چڪاوڪ
عموماً از امر شیطانی سخنی به میان نمیآید، درحالیکه بهویژه در زمانهٔ ما، این حیطه نیازمند پژوهیدهشدن است.
چڪاوڪ
ما انسانهای مدرن چنان پیلهای از روزمرگی به دور خودمان تنیدهایم که هرگونه امکان ارتباط با جهان را از دست دادهایم و برای برقراری مجدد این ارتباط و بیرونآمدن از این پیله نیاز به شوکه شدن داریم
چڪاوڪ
کسی که یکبار ــ به هر دلیلی ــ سر و کارش به پلیس بیفته، برای همیشه مورد سوءظن قرار میگیره.
چڪاوڪ
بزرگنمایی افتخارات کسبشده توسط انسان و چشمبستن بهروی علائم و نشانههای جنون در او خوشبینی نیست، سر را در برف بیخبری فرو بردن است.
چڪاوڪ
هر پاسخ و راهحلی که به آن قطعیت داده شود و بدتر از آن، صورت اجتماعی بهخود بگیرد، بهطور اجتنابناپذیری صاحب تشکیلات میشود، جنبههای سیاسی و اقتصادی پیدا میکند و در درازمدت به شکل هولناکتر تمام آن چیزهایی بدل میشود که از ابتدا برای رفعشان بهوجود آمده بود.
چڪاوڪ
بزرگنمایی افتخارات کسبشده توسط انسان و چشمبستن بهروی علائم و نشانههای جنون در او خوشبینی نیست، سر را در برف بیخبری فرو بردن است.
چڪاوڪ
اصلاً هیچچیز بهاندازهٔ فهم و درک اینکه ما نه موجوداتی یکدست و یکپارچه، دارای سرشتی پاک و هویتی معین و صاحب یقینهای روشن و تزلزلناپذیر بلکه پدیدههایی پیچیده، چند بعدی و سرشار از تناقض، ترس، تردید و دلهره هستیم، سد راه ایدئولوژیهای جزمگرا و فاشیستی نیست.
چڪاوڪ
حجم
۲۰۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۱۰۱ صفحه
حجم
۲۰۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۱۰۱ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
۲۷,۵۰۰۵۰%
تومان