بریدههایی از کتاب مستأجر
۳٫۹
(۶۰)
مرگ، همان زمین بود و اشکال گوناگون و در حال رشد زندگی که از دل آن روئیده و سر برافراشته بودند در پی آن بودند تا خودشان را از حیطهٔ اقتدارش رها کنند. برای همین توجهشان را به فضاهای آزاد معطوف کردند. بهخاطر علاقهای که مرگ به زندگی داشت، آزادشان گذاشت تا دست به هر کاری میخواهند بزنند و تنها به زیر نظر گرفتن مخلوقاتش اکتفا کرد و وقتی احساس کرد کاملاً به ثمر رسیدهاند، همگیشان را همچون چند لقمهٔ چرب و نرم در کام خود فرو برد. بعد با خوشحالی و رضایت خاطر یک گربهٔ لوس و از خود راضی، به پشت دراز کشید تا خوراکی را که موجب باروری مجدد زهدانش میشد، بهآرامی هضم کند.
حسن
کافکا هم در یکی از یادداشتهایش دربارهٔ نوع ادبیات موردعلاقهاش نوشته «اگر کتابی که میخوانیم با ضربهای سنگین به جمجمهمان بیدارمان نکند، چرا باید آن را بخوانیم؟ که شادمان کند؟ ما میتوانیم بدون این کتابها هم شاد باشیم. چیزی که ما احتیاج داریم، کتابهاییاست که مثل واقعهای وحشتناک بر ما نازل شوند. مثل زخم مرگ کسی که بیشتر از خودمان دوستش میداشتیم، یا مثل وقتیکه در جنگلهای خالی از انسان گم شدهایم. مثل خودکشی. کتابها باید دیلمی باشند برای شکستن یخ درونمان.»
حسن
آنجا که پای امور معنوی در میان است باید تا حد خشونت شرافتمند بود.
AS4438
اما مگر او چه گناهی مرتکب شده بود که با چنین شور و حرارتی در پی نابودیاش بودند؟ شاید گناهی، در حد گناه مگسی که در تار عنکبوت گرفتار آمده است!
سجاد احمدی
وقتی ترلکوفسکی هرگونه امکان دعوت از آنها را با قاطعیت رد کرد، آنها هم تهدید کردند چه او بخواهد و چه نخواهد، سرزده به ملاقاتش بیایند.
سایمن گفت «حالا میبینی! وقتی ساعت چهار صبح با مشت به در خونهت کوبیدیم و با صدای بلند اسمترو صدا زدیم، میفهمی که شوخی نمیکردیم.»
اسکوپ اضافه کرد «شاید هم زنگ آپارتمان طبقهٔ پایینرو بزنیم و بگیم با تو کار داریم.»
«شاید هم چند صدنفریرو برای پارتی به خونهٔ تو دعوت کنیم و به همه بگیم که این قرار بوده یک سورپریز باشه.»
سجاد احمدی
تحمل شنیدن این صدای وحشتناک را ــ که پیوسته آسیبپذیری و شکنندگی هستیاش را به او یادآور میشد ــ نداشت. بارها به این فکر افتاده بود که احتمالاً به هر انسانی، در هنگام تولد، تعداد معینی ضربان قلب بخشیده میشود و به اینترتیب، از همان ابتدا طول عمرش مشخص میشود.
m86
بیدار شدن از میان مردگان، بزرگترین شادی دنیاست.
...
اگر چیزی برای آموختن از هنرمندان بزرگ باشد «شیوهٔ درست در اختیار گرفتن تنهایی انسان است. تنهایییی که در رویارویی با مرگ به فرجام نهایی خویش میرسد.»
شراره
حجم
۲۰۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۱۰۱ صفحه
حجم
۲۰۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۱۰۱ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
۲۷,۵۰۰۵۰%
تومان