کسانی که یک دستشان قطع شده باقی ماندهٔ دستِ قطع شده را مثل مشت بلند میکنند.
Mitir
کسانی که یک دستشان قطع شده باقی ماندهٔ دستِ قطع شده را مثل مشت بلند میکنند.
Mitir
کسانی که یک دستشان قطع شده باقی ماندهٔ دستِ قطع شده را مثل مشت بلند میکنند.
Mitir
همهٔ انسانها از خودشون یه نخ دفعمیکنن، مثل کرمهای ابریشم. روی برگهای توت نشستهایم و سر غذا باهم دعوا میکنیم، اما بعضی وقتها این نخها از روی هم رد میشن، بههم گره میخورن، در هم بافته میشن و چیزی زیبا، پارچهای خوشبافت و فراموشنشدنی خلق میکنن.
Mitir
تنها چیزِ خوبِ مرز، محلهای عبورِ مخفیان. فاجعه است که یه خطِ فرضی، که شاه خرفتی قبلِ مرگش کشیده یا حاکمی تو یه بازی، مثلِ پوکر، از یه حاکمِ دیگه برده، این همه بدبختی به بار میآره.
Mitir
مرزهای حقیقی مرزهایی هستند که فقرا رو از ثروتمندان جدا میکنن.
Mary gholami