بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کتاب سیاه | طاقچه
کتاب کتاب سیاه اثر اورهان پاموک

بریده‌هایی از کتاب کتاب سیاه

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۲.۷از ۱۹ رأی
۲٫۷
(۱۹)
لحظه‌ای بعد به خواب می‌روید و همه‌چیز را فراموش می‌کنید، از یاد می‌برید، می‌خوابید. همه‌چیز را فراموش می‌کنید، از یاد می‌برید؛ قدرت اقویا و ثروت اغنیا، حرف‌های صدتایک‌غاز و آدم‌های یک‌لاقبا، کارهایی که سر وقت رساندید و کارهایی که سر وقت نرساندید و کارهایی که هیچ‌وقت نمی‌توانید سر وقت برسانید، تفاهم و عکسش، خیانت و ضدش، زمانی که مثل برق‌وباد می‌گذرد، زمانی که هیچ نمی‌گذرد
novelist
هیچ‌چیزی در زندگی به اندازهٔ خود زندگی شگفت‌انگیز نیست، جز نوشته‌ها
novelist
«همهٔ روان‌شناسا متفق‌القولن که هیچ‌کسی مرتکب هیچ جنایتی نمی‌شه مگه این‌که تو لحظهٔ جنایت خودش رو تو نقش یکی دیگه تصور کنه، یعنی نقش یکی دیگه رو بازی کنه
matbuat
بدون تقلید هیچ‌کسی قادر به یادگیری هیچ‌چیزی نخواهد بود، فقط چیزی که این وسط خیلی مهم است ادا درنیاوردن است
zeynab
از دست دادن هر خاطره آن هم با آگاهی از این نکته که دیگر هرگز به یاد نمی‌آوری‌اش مثل گم کردن یک معشوقه است آن هم بدون هیچ رد و نشانه‌ای.
Violette
«یعنی امروز صبح وقتی از خواب بیدار شدم هنوز همان آدم دیشبی بودم؟ اگر نه، محض رضای خدا بگویید من کی هستم پس؟» لوییس کارول
پویا پانا
«چیزهای وحشتناک را وحشتناک دوست دارم.»
mitrasoly
«برف بعضاً می‌بارید اما تاریکی همیشه بود.»
mitrasoly
و به این ترتیب تا آخرِ سالْ شش هزار و پانصد کلهٔ دیگر به اسم عبدی‌پاشا روانهٔ دربار می‌شوند که هیچ‌کدامش هم به تأیید بستگان مرحوم نمی‌رسد تا این قصه در خاطر همهٔ شاهدان ماجرا برای همیشه حک شود؛ قصهٔ جلاد و چهرهٔ گریان.
novelist
می‌خواهم خودم باشم «اگر می‌خواهی غم و شادی و حزن و سرور، یا جلفی و وقار و غرور را واقعاً درک کنی فقط کافی است تک‌تک آن‌ها را با تمام جزئیاتش بازی کنی، همین.» پاتریشیا های اسمیت
Violette

حجم

۵۷۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۶۵۲ صفحه

حجم

۵۷۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۶۵۲ صفحه

قیمت:
۱۴۶,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد