بریدههایی از کتاب یادگاران: حسن طهرانی مقدم
۴٫۵
(۳۱)
روز افتتاح مرکز موشکی به نیروهایش گفت «قرار نیست صبح بیاییم سر کار و شب بریم منزل با اینجور کار و تلاش نمیتونیم جواب خون شهدا و کسایی که همهی هستیشون رو در راه دین فدا کردن، بدیم. مسئولیت ما سنگینه. پیش از این هم گفتم چشم امید خیلی ها توی کشور به این جمع دوخته شده.»
م.ا
وقتی یک سوخت یا کار جدیدی میساخت اسمش را میگذاشت made in shia. اعتقادش به غدیر و امیرالمومنین خیلی زیاد بود. برای کارکنانش در روز عید غدیر جشن مفصلی میگرفت و به همه عیدی میداد.
م.ا
با اینکه جنگ تمام شده بود ولی اینقدر بابا را کم میدیدند که برایش یا نامه مینوشتند یا نقاشی میکشیدند. سالها بعد دخترش زینب یکی از نامههای بچهگیاش را دید که بالای آن نوشته بود بابای خوبم تقدیم به تو، همیشه منتظرت هستم که بیایی اما تو هیچوقت نیستی، نیستی، نیستی!
م.ا
حواسش به همه چیز بود. طرف از نیروهای جوانش بود. یکبار صدایش کرد و گفت «تو یک بدهی به من داری.» طرف با تعجب حاجی را نگاه میکرد که ادامه داد «باید بروی و دکتری بگیری.» همیشه به اطرافیانش اعتماد به نفس و شجاعت میداد. میگفت هر جا هستید باید یک گام به جلوتر بروید.
م.ا
وقتی میشنید کشوری کاری پیچیده را انجام داده است خدا را شکر میکرد و میگفت «پس ما بهتر از اونا میتونیم همون کار رو انجام بدیم.» خیلی قرص و محکم میگفت «به دو دلیل این کار برای ما راحتتره. یکی اینکه خیالمون راحته این کار شدنیه. دوم اینکه ما شیعهایم و نصرت الهی هم ما را یاری میکنه. نصرت الهی یعنی اینکه اگه یک غیر مسلمون بیست بار باید دستگاهی رو تست کنه تا ایرادش رو پیدا کنه برای ما که بچه شیعه هستیم دومین بار اون ایراد معلوم میشه.»
م.ا
هر وقت پروژه یا کاری را تمام میکرد به همکارهایش میگفت «باید از در پشتی بیرون برویم. حتی نباید بایستیم تشویقمان کنند چون به چیزی که میخواستیم رسیدیم. هدفمان شاد کردن دل آقا بود که دلش را شاد کردیم. ما یک بازوی آقا هستیم که هر چقدر خودمان را قوی کنیم ایشان را قوی کردهایم.»
م.ا
دائم الوضو بود. موقع اذان خیلیها میرفتند وضو بگیرند ولی حسن اذان و اقامهاش را میگفت و نمازش را شروع میکرد. میگفت «حیف زمین خدا نیست که آدم بدون وضو روش راه بره.»
کاربر ۱۶۳۱۵۹۸
وقتی میشنید کشوری کاری پیچیده را انجام داده است خدا را شکر میکرد و میگفت «پس ما بهتر از اونا میتونیم همون کار رو انجام بدیم.» خیلی قرص و محکم میگفت «به دو دلیل این کار برای ما راحتتره. یکی اینکه خیالمون راحته این کار شدنیه. دوم اینکه ما شیعهایم و نصرت الهی هم ما را یاری میکنه. نصرت الهی یعنی اینکه اگه یک غیر مسلمون بیست بار باید دستگاهی رو تست کنه تا ایرادش رو پیدا کنه برای ما که بچه شیعه هستیم دومین بار اون ایراد معلوم میشه.»
Yasin Heidari
آقا و مولای ما میخواهم دستان الهی و پُرقدرت شما را پُر کنم و پشت شما را محکمتر. قربهالیالله می خواهیم علی زمانه را یاری دهیم، اگر ما در زمان مولای خود علی (ع) نبودیم ]تا[ برای یاری او قیام کنیم و فدای حسین ابن علی (ع) شویم … ، این عقده در دلم مانده است. میخواهیم در رکاب شما ]ای[ نائب ولیعصر (عج) آن را جبران کنیم و سینه ما سپر شما باشد یابن الزهرا، و ای نوری از بارقهی امیرالمومنین.
م.ا
فرزندانش را مجبور به خواندن نماز و... نمیکرد. زور و اجبار در کارش نبود. ولی وقتی صبحها صدای نماز و مناجاتش بلند میشد بچهها هم خودشان برای نماز بیدار میشدند.
م.ا
حجم
۱۱۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۰۱ صفحه
حجم
۱۱۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۰۱ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
۱۰,۰۰۰۵۰%
تومان