بریده‌های کتاب مغز در آتش
کتاب مغز در آتش اثر سوزانا کاهالان

کتاب مغز در آتش

انتشارات:نشر سنگ
امتیاز:
۴.۱از ۲۲ رأیخواندن نظرات
ارسطو می‌گوید: «هیچ مغز متفکر و بزرگی هرگز بدون مختصری دیوانگی وجود نداشته.»
Saharnaz
زندگی گاهی استعاراتی را درست در لحظه‌ای که به آن‌ها نیاز داریم، برای‌مان حواله می‌کند. وقتی فکر می‌کنیم همه چیز از دست رفته، آن‌چه به آن احتیاج داریم، به طور غیرمنتظره‌ای به سوی‌مان باز می‌گردد.
Mary gholami
زندگی گاهی استعاراتی را درست در لحظه‌ای که به آن‌ها نیاز داریم، برای‌مان حواله می‌کند. وقتی فکر می‌کنیم همه چیز از دست رفته، آن‌چه به آن احتیاج داریم، به طور غیرمنتظره‌ای به سوی‌مان باز می‌گردد.
Saharnaz
با نگاهی به گذشته، می‌بینم که تسلیم بیماری‌ام شده بودم و اجازه داده بودم همهٔ ابعاد باارزش شخصیتم -شکیبایی، مهربانی و ادب و نزاکت- بر باد بروند. اسیر دسیسه‌های مغز گمراه و غیر عادی خودم شده بودم. ما، در نهایت مجموعه‌ای از خصوصیات خود هستیم و زمانی که جسم‌مان رو به زوال می‌رود، تمام ویژگی‌هایی که از نظرمان ارزشمند هستند، همراه آن خاموش می‌شوند.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
وجود فراموشی هرگز به اثبات نرسیده است. فقط این را می‌دانیم که وقتی می‌خواهیم موضوعی را به یاد بیاوریم، به ذهن‌مان خطور نمی‌کند. فردریش نیچه
Mary gholami
چشم‌های صادق و قابل اعتمادش، همیشه جذاب‌ترین ویژگی او به شمار می‌آمد. چشم‌هایش که هیچ چیز را پنهان نمی‌کرد، مرا وادار کرد احساس کنم که همیشه به او نزدیک بوده‌ام.
M.Taha
«برای حرکت به جلو، باید گذشته را پشت سر بگذاری.»
Mary gholami
پل نمونهٔ بارز یک مرد است، چون تمام ویژگی‌های مردها را دارد: زیاد غذا می‌خورد (یک چیزبرگر دوبل با گوشت خوک با سس گوشت)، زیاد قمار می‌کند (یک بار در کازینوی بُرگاتا در آتلانتیک سیتی دوازده هزار دلار باخت) و خیلی هم می‌نوشد (وقتی روی برد باشد، یک جور نوشیدنی و وقتی بازنده باشد نوع دیگری).
hamtaf
زندگی گاهی استعاراتی را درست در لحظه‌ای که به آن‌ها نیاز داریم، برای‌مان حواله می‌کند. وقتی فکر می‌کنیم همه چیز از دست رفته، آن‌چه به آن احتیاج داریم، به طور غیرمنتظره‌ای به سوی‌مان باز می‌گردد.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
از آن جایی که این یک جشن خانوادگی بود، نخستین سؤالی که بر زبان هر یک از مهمانان جاری می‌شد، این بود: «حالت چه‌طور است؟» که در این مرحله، پرسش بدون پاسخی بود. ولی این بدترین قسمت ماجرا نبود. دردآورتر از سؤال متداول آن‌ها، اشتیاق دروغین‌شان و صراحت لهجه‌ای بود که هنگام حرف زدن با من از خود نشان می‌دادند؛ طوری با من حرف می‌زدند که انگار کودکی نوپا یا فردی بسیار پیر هستم. این لحن دلسردکننده بود و باعث تضعیف روحیه‌ام می‌شد، ولی نمی‌توانستم آن‌ها را ملامت کنم. هیچ‌کس نمی‌دانست در ذهن من چه می‌گذرد.
marziye

حجم

۲۷۳٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۰۰ صفحه

حجم

۲۷۳٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۰۰ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد