بریدههایی از کتاب داستان پسرم
نویسنده:نادین گوردیمر
مترجم:شیرین دخت دقیقیان
انتشارات:روشنگران و مطالعات زنان
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۵از ۴ رأی
۳٫۵
(۴)
بعدها سانی به هانا گفت: ــ برای کسی که در راه آزادی مبارزه میکند، آزادی وجود ندارد.
saeed_vadi
پدرم فقط جرأت کرد بگوید: ــ جای زخمها باقی میماند؟ ـ
این ماجرا او را از راهی که در پیش گرفته بود، بازنداشت. هردوی آنها را بازنداشت. این جملهٔ او مرا بیرحم کرد.
saeed_vadi
بدون آنکه بفهمیم میگذرد. ما باید به زمان کمک کنیم که بهسوی هدفهای روشن پیش برود.
saeed_vadi
سیاهپوستان به فشرده شدن به یکدیگر عادت داشتند. در صفهای اتوبوس، در صفهای گرفتناجازهٔ کار، دریافت مزد، گرفتن همهٔ کاغذهای مهر خوردهای که به آنها اجازهٔ زندگی کردن و سوار شدن در قطارها و اتوبوسهایی را میداد که برای عبور از ولد درون آنها تنگ یکدیگر میایستادند.
saeed_vadi
سانی شب و روز با هر نَفَسی، انتشار عطر آشکار خوشبختی عشق و بخار جسمهای بههم پیوستهشان در هماغوشی را مانند عطر همان شکوفههای پرتقال احساس میکرد.
saeed_vadi
از آن پس سانی هرجا که بود، حتی سر خیابان، خیلی از ما دور بود.
saeed_vadi
نامهها برایم حکم دیدار را داشتند و حتی از برخی جنبهها بهتر از دیدار بودند، چون میتوانستم آنها را دوباره بخوانم. یک دیدار بهسرعت تمام میشود. هرگز آنچه انسان میخواهد بگوید، به زبان نمیآورد و این هم درمورد ما و هم مخاطبانمان صدق میکند.
saeed_vadi
یک فرزند ناخلف، بسیار محکمتر از نیش یک مار میتواند گاز بگیرد.
saeed_vadi
به بیبی و من یاد دادند که با سفیدپوستهای ساکن در خیابان مؤدبانه رفتار کنیم ولی از آنها نترسیم، زیرا ترس ما تأییدی بر غیرقانونی بودن سکونتمان در آنجا بود،
saeed_vadi
زمانی که نمیتوان دقیقآ تاریخش را تعیین کرد، فرا رسید که برابری به فریادی تبدیل شد که دیگر نمیشد مفهوم آن را توقیف کرد، بد فهمید و یا بد تأویل کرد. و سرانجام تبدیل به چیز دیگر و بهتری شد: آزادی.
saeed_vadi
تمامی مسأله این بود که بخشیدن برای او امری طبیعی بود، همانگونه که برای صاحبان قدرت، گرفتن طبیعی بهشمار میرفت.
saeed_vadi
مردم به او مانند فردی خودی مینگریستند که فاقد قدرت بود و با این همه بهدرستی دارای عزت نفسی بود (بله. باز هم عزت نفس) که او را قادر به تأثیرگذاری بر مردم و به عهده گرفتن مسئولیت زندگی آنها به شیوهای متفاوت با دیگران میکرد.
saeed_vadi
من نمیدانم او چه میکرد که تمام مردان و زنان احساس میکردند که وقتی پیدرپی به موانع فلاکتبار برمیخوردند، او برای آنها راه خروج از تنگناهای بدهکاری، جهالت، پریشانی و ناامنی سایه انداخته بر زندگیشان را مییافت.
saeed_vadi
چون مذاهب مشکل تفسیر هر رازی را به کمک وجود موجودات اسطورهای فیصله میدادند؛
saeed_vadi
حجم
۳۰۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۲۹۹ صفحه
حجم
۳۰۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۲۹۹ صفحه
قیمت:
۲۱,۵۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد