بریده‌هایی از کتاب برتری خفیف (خلاصه کتاب)

«کارتان را آغاز کنید، توانایی انجام آن به دنبالش خواهد آمد.

یک ساندویچ که چیزی نیست. اما کارهایی که امروز و هر روز انجام می‌دهیم مهم هستند. افراد موفق می‌دانند که انتخاب‌های کوچک‌شان هم مهم است. کارهایی که آنقدر ناچیز هستند که احتمالا نمی‌توانند مهم باشند، اما مهم هستند.

وقتی راه رفتن را یاد می‌گرفتید، بیشتر از قدم برداشتن، زمین خوردید و شکست را تجربه کردید اما آیا با خودتان گفتید: «خب من تلاش کردم و نشد. باید باقی عمرم را سینه‌خیز حرکت کنم

افراد موفق برای رسیدن به اهداف‌شان، هر کاری که لازم باشد را انجام می‌دهند، چه آن کار را دوست داشته باشند و چه نه. آنها می‌دانند که مجموعه‌ای از کارهایی که انجام می‌دهند است

همه شما یک ولگرد ساحلی و یک میلیونر درون دارید و این شما هستید که انتخاب می‌کنید کدام باشید.

اما افرادی که روی منحنی موفقیت حرکت می‌کنند، تفکر غالب‌شان مسئولیت‌پذیری است. آنها مسئولیت کامل کسی که هستند و جایگاهی که دارند را می‌پذیرند. آنها باور دارند که هر آنچه برایشان اتفاق می‌افتد تنها دلیلش خودشان هستند پس کنترل زندگی‌شان را بدست می‌گیرند. حتی وقتی دیگران اشتباه می‌کنند، آنها تلاش می‌کنند تا خودشان کار درست را انجام دهند چون باور دارند که چیزی به نام بهانه وجود ندارد و از هیچ‌کس نباید توقع انجام کاری را داشت. آنها به این حقیقت باور دارند که «اگر قرار است اتفاقی برای من بیافتد، کاملا به خودم بستگی دارد.»

عالی بودن همیشه در لحظه‌ای که تصمیم می‌گیرید اتفاق می‌افتد

یادتان باشد هر بهایی که برای کاری می‌پردازید، با انجام ندادن آن کار بهای بیشتری باید بپردازید. در واقع مهم نیست که برای موفقیت چه بهایی می‌پردازید، بهای شکست بسیار بیشتر از آن است.

اقدامات روزانه مکرر + زمان = بدست آوردن نتایج فراتر از انتظار.

معمولا افرادی که روی منحنی شکست هستند، قهرمانان‌شان ستاره‌های سینما، موسیقی یا فوتبال هستند. آنها فوق‌العاده‌اند اما باید از خودمان بپرسیم آیا می‌توانم از آنها تقلید کنم؟