بریدههایی از کتاب موش ها و آدم ها
۴٫۲
(۲۹۵)
اسلیم گفت: «پسر خوبیه! لازم نیست آدم باهوش باشه که خوب باشه! بعضیوقتا انگاری درست برعکسه! این بچههای زرنگو نیگا کن. توشون مشکل خوب پیدا میکنی!»
Standing MAN
لازم نیست آدم باهوش باشه که خوب باشه! بعضیوقتا انگاری درست برعکسه!
A oldman
«اگر دو نفر بکوشند که در دل هم راه یابند و احساسات هم را درک کنند نسبت به یکدیگر مهربان خواهند شد و به هم کمک خواهند کرد. کوشش در تفاهم هرگز به کینه نمیانجامد، بلکه همیشه به جانب عشق راهبر است.»
zahra_biniyaz
آدم با تو خیالش راحته! هیچی حالیت نیس! آدم هرچی بگه تو نمیبری تحویل همه بدی!
Standing MAN
خیلیا رو دیدم که راهای صحرا رو گز میکنن. از کنار مزرعهها میگذرن. یه کوله رو پشتشونه و یه خروار از همین خیالای صد من یه غاز تو سرشون! صد تا، هزار تا، میان تو همین مزرعه. وقتیام کارشون تموم شد میرن و توی سر یکییکیشون خیال یه مزرعه هست. اما یکیشونم به این خیالاش نمیرسه. درست مث بهشت خدا که همه وعدهشو به خودشون میدن!
.
با صدایی گریان ادامه داد: «اگه آدم کسی رو نداشته باشه دیوونه میشه. فرق نمیکنه طرف آدم کی باشه. هرکی میخواد باشه! اما پهلوت باشه!» و گریان ادامه داد: «من بت میگم. یادت باشه، آدم از تنهایی ناخوش میشه!»
.
من خیلی دیدم یکی با یکی دیگه یه ساعت حرف میزنه و براش فرق نمیکنه که طرف به حرفش گوش میده، یا اصلا حرفشو میفهمه یا نه! اصل کار اینه که با هم حرف میزنن، یا نشستن و دهنشونو چفت کردن. باقیش مهم نیس. مهم نیس!»
.
بعضیوقتا یه فکری میآد تو کلهت. اما هیچکسو نداری بش بگی که فلانچیز اینجوریه یا اونجوری نیس! بعضیوقتا یه چیزی میبینی اما نمیدونی اون چیز راسیراسی هست یا نه، خیاله! کسی رو نداری ازش بپرسی که اونم همون چیزو میبینه یا نه! هیچ چیزی نداری که چیزا رو پاش بذاری و از درست و نادرستش سر دربیاری.
sajii
او مانند بسیاری از نویسندگان آن زمان امریکا سبک ناتورالیسم را که امیل زولا پایهگذار آن بود در داستانهای خود اختیار کرده است (به این معنی که اشخاص داستانهای او اغلب نمیتوانند از پیامدهای ارثی و شرایط محیطی خود خلاصی یابند.)
شیوا
اگه آدم کسی رو نداشته باشه دیوونه میشه. فرق نمیکنه طرف آدم کی باشه. هرکی میخواد باشه! اما پهلوت باشه!»
Mahdie
«اگر دو نفر بکوشند که در دل هم راه یابند و احساسات هم را درک کنند نسبت به یکدیگر مهربان خواهند شد و به هم کمک خواهند کرد. کوشش در تفاهم هرگز به کینه نمیانجامد، بلکه همیشه به جانب عشق راهبر است.»
Hamid
«اگر دو نفر بکوشند که در دل هم راه یابند و احساسات هم را درک کنند نسبت به یکدیگر مهربان خواهند شد و به هم کمک خواهند کرد. کوشش در تفاهم هرگز به کینه نمیانجامد، بلکه همیشه به جانب عشق راهبر است.»
شیوا
ارباب وقتی اوقاتش تلخ میشه شارت وشورتشو با اون میکنه. اما پسره محلش نمیذاره. خیلی کتاب میخونه. تو اتاقش کتاب داره!»
شیوا
«خیلی کم پیدا میشه که دو نفر با هم سفر کنن! نمیدونم چرا. شاید برا اینه که تو این دنیای کوفتی همه از هم میترسن!»
M.M. SAFI
موجودی است میان حیوان و انسان. زور و رفتارش به خرس میماند و آبخوردنش به اسب. به سگ باوفایی شباهت دارد که همهجا دنبال صاحبش میدود و جز او سروری برای خود نمیشناسد و از او میترسد و چشمبسته از او اطاعت میکند و جز گفتههای او چیزی در ذهنش نمیماند، یا مثل بوزینه از کارهایش تقلید میکند. بهزحمت به خوب و بد کارهایی که میکند آگاه است، ولی پیوسته در وحشت مجازات به سر میبرد.
مهدیه...
استاینبک آدمها را دوست دارد و میکوشد که آنها را بهتر بشناسد تا بیشتر دوستشان بدارد و بهتر وصفشان کند. اشخاص داستانهای او ساختهٔ خیال نیستند؛ آدمهاییاند که او میبیند، کسانی که رنج میبرند و از نتیجهٔ دسترنج خود و دستاوردهای پیشرفت محرومند. میگوید: «قاطعترین انقلاب زمانی صورت میگیرد که مردم بدانند که صاحب روحی هستند. من به فرد انسانی ایمان دارم و خواهم کوشید که از حق انسانها به فعالیت در چارچوب انسانیت دفاع کنم.»
مهدیه...
او در تعریف رسالت خود میگوید: «اگر دو نفر بکوشند که در دل هم راه یابند و احساسات هم را درک کنند نسبت به یکدیگر مهربان خواهند شد و به هم کمک خواهند کرد. کوشش در تفاهم هرگز به کینه نمیانجامد، بلکه همیشه به جانب عشق راهبر است.»
مهدیه...
او مانند بسیاری از نویسندگان آن زمان امریکا سبک ناتورالیسم را که امیل زولا پایهگذار آن بود در داستانهای خود اختیار کرده است (به این معنی که اشخاص داستانهای او اغلب نمیتوانند از پیامدهای ارثی و شرایط محیطی خود خلاصی یابند.)
مهدیه...
خیال کن یهو مجبور بشی شب اینجا تو این اتاق تک وتنها باشی. شاید کتاب بخونی، یا فکر کنی، یا از همینجور چیزا! بعضیوقتا یه فکری میآد تو کلهت. اما هیچکسو نداری بش بگی که فلانچیز اینجوریه یا اونجوری نیس! بعضیوقتا یه چیزی میبینی اما نمیدونی اون چیز راسیراسی هست یا نه، خیاله! کسی رو نداری ازش بپرسی که اونم همون چیزو میبینه یا نه! هیچ چیزی نداری که چیزا رو پاش بذاری و از درست و نادرستش سر دربیاری. من اینجا تو این سوراخی خیلی چیزا دیدم. مست نبودم، اما نمیدونم خواب دیدم یا به بیداری بود. اگه یه کسی رو داشتم میتونست بگه خواب بودم و چیزایی که دیدم تو خواب بوده. اونوقت خیالم راحت میشد. اما اینجوری نمیدونم.
مهدیه...
«پسر خوبیه! لازم نیست آدم باهوش باشه که خوب باشه! بعضیوقتا انگاری درست برعکسه! این بچههای زرنگو نیگا کن. توشون مشکل خوب پیدا میکنی!»
مهدیه...
حجم
۱۰۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱۰۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۸,۰۰۰۳۰%
تومان