بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عقاید یک دلقک | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب عقاید یک دلقک

بریده‌هایی از کتاب عقاید یک دلقک

نویسنده:هاینریش بل
انتشارات:نشر ماهی
امتیاز:
۳.۴از ۴۶۹ رأی
۳٫۴
(۴۶۹)
آدمی که از بیرون به زندگی کسی نگاه می‌کند ــ البته همهٔ آدم‌های این دنیا از بیرون همدیگر را می‌بینند ــ وضع او را همیشه بهتر یا بدتر از چیزی می‌پندارد که واقعآ هست
zohre.gh
واضح است که در جامعهٔ بسته انتقاد هزینه دارد و فاش‌کردن برهنگی پادشاه گوینده را به دردسر می‌اندازد.
mohammad.j.n
وخیم‌ترین مرضی که دارم تمایلم به تک‌همسری است. تنها یک زن هست که می‌توانم با او همهٔ آن کارهایی را بکنم که مردان با زنان می‌کنند: ماری.
آسمان
یک بار در هُفگارتن به پسربچه‌ای یک تخته شکلات نصفه دادم و موهای بورش را از پیشانی کثیفش کنار زدم. داشت گریه می کرد و به پهنای صورتش اشک می‌ریخت. من فقط می‌خواستم آرام‌اش کنم. ولی ناگهان سروکلهٔ دو زن وحشتناک پیدا شد. چیزی نمانده بود پلیس را خبر کنند. آن‌قدر زرزر کردند که من واقعآ حس کردم یک بیمار جنسی هستم. یکی‌شان مدام به من می‌گفت: «پسرهٔ کثافت، پسرهٔ کثافت.» مشمئزکننده بود. به نظرم این رفتارشان همان‌قدر منحرف بود که رفتار یک بیمار جنسی.
Aminam
گفتم: «کاتولیک‌ها مرا عصبی می‌کنند، چون همه‌شان بی‌انصافند.» او خندان پرسید: «و پروتستان‌ها؟» «وررفتنشان با وجدان حالم را به هم می‌زند.» باز هم خندید: «و ملحدها؟» «ملال‌آورند، چون فقط دربارهٔ خدا حرف می‌زنند.» «و خود شما واقعآ چه هستید؟» «من یک دلقکم، که فعلا از آن چیزی که به نظر می‌آید بهتر است. یک موجود زندهٔ کاتولیک هست که من سخت به او نیاز دارم: ماری. شما او را هم از من گرفته‌اید.»
Aminam
پولدارها خیلی بیش‌تر از فقرا هدیه می‌گیرند و وقتی هم می‌خواهند چیزی بخرند، فروشنده‌ها معمولا به آن‌ها بیش‌تر تخفیف می‌دهند
erfanhseini
سکوت سلاح خوبی است.
sima farjam
وسوسه‌های شیطانی و تهدید دائم و بی‌گذشت آتش جاودانی دوزخ بر سر انسان سایه انداخته بود. اگر می‌خواست از این‌همه نجات پیدا کند،
[ Mohammad ].
من هم به زمین بازی می‌رفتم و تماشایشان می‌کردم؛ دقیق‌تر بگویم، او را تماشا می‌کردم.
باران بانو
«من و تو مسائل را به دو شکل کاملا متفاوت می‌بینیم.»
Néguine🕊
دوباره از من پرسید آیا دوستش دارم و به نظرم زیباست یا نه. گفتم معلوم است. اما منظورش این بود که خوش دارد همین چیز بدیهی را بشنود و من، همان‌طور خواب‌آلود، زمزمه کردم آری، آری، زیباست و من دوستش دارم.
乙_みG
ناگهان فهمیدم که دارم همان‌جا توی وان گریه می‌کنم. در همان لحظه، کشف شگفت‌انگیزی دربارهٔ بدن خودم کردم: اشک‌هایم سرد به نظر می‌آمدند. اشک‌هایم همیشه به نظرم داغ بودند. در همین چند ماه گذشته، در حال مستی چند بار گریه کرده بودم و اشک‌هایم داغ بود. یاد هنریته افتادم، یاد پدرم و یاد لئوی نوکیش. با خودم گفتم راستی چرا تا به حال زنگ نزده است؟
Aminam
ماری که رفت خودش را بشوید و لباس بپوشد، من هم بیدار شدم. بی‌آن‌که خجالت بکشد، جلو من لباس پوشید و برای من هم خیلی عادی بود که تماشایش کنم.
Aminam
«روزهای باتوبودن را هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم.»
Hossein Shokhmgar
فکر می‌کنم هیچ‌کس در این جهان نمی‌تواند یک دلقک را درک کند، حتی یک دلقک دیگر، چون آن‌جا هم پای حسادت و بدخواهی به میان می‌آید.
_mohamd_e_amin
صبح‌ها در هر ایستگاه بزرگی هزاران نفر برای کار به شهر می‌آیند و هزاران نفر هم برای کار از شهر خارج می‌شوند. واقعآ چرا این آدم‌ها محل کارشان را با هم عوض نمی‌کنند؟ یا مثلا همین صف دراز ماشین‌ها در ساعت اوج ترافیک. اگر صاحبان این ماشین‌ها محل کار یا زندگی‌شان را با هم عوض می‌کردند، دیگر به گندکاری‌های بیخود و بال‌بال‌زدن‌های دراماتیک پلیس هیچ احتیاجی نبود. آن‌وقت چهارراه‌ها آن‌قدر خلوت می‌شدند که می‌شد در آن‌ها منچ بازی کر
fatemeh
و دلقکی که کارش به الکل بکشد، زودتر از شیروانی‌سازی مست سقوط خواهد کرد.
Yasin
(مادرم سه روز تمام با اشاعهٔ انرژی هسته‌ای مبارزه کرد، ولی بعد یکی از رؤسا برایش توضیح داد که این سیاست ضدهسته‌ای جز سقوط شدید بورس نتیجه‌ای نخواهد داشت. مادرم هم درجا ــ به معنی دقیق کلمه درجا ــ به طرف تلفن دوید، به آن کمیته زنگ زد و از آن‌ها «فاصله» گرفت)
Aminam
آدمی که از بیرون به زندگی کسی نگاه می‌کند ــ البته همهٔ آدم‌های این دنیا از بیرون همدیگر را می‌بینند ــ وضع او را همیشه بهتر یا بدتر از چیزی می‌پندارد که واقعآ هست، خواه پای بدبختی در میان باشد یا خوشبختی، شکست عشقی یا «افول هنری».
mostafa
سکوت سلاح خوبی است.
mostafa

حجم

۳۱۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۰۰ صفحه

حجم

۳۱۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۰۰ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
۵۲,۵۰۰
۳۰%
تومان