بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چشمان پوست | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب چشمان پوست

بریده‌هایی از کتاب چشمان پوست

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۷از ۲۴ رأی
۳٫۷
(۲۴)
بینی تصویری فراموش‌شده را بیدار و پدیدار می‌کند و ما وسوسه می‌شویم که به یک رویای سرشار از زندگی قدم بگذاریم.
Hosna
«چگونه یک شاعر یا یک نقاش، می‌تواند چیزی جز رویارویی‌اش با جهان را بیان کند؟»
Hosna
معیار راستین سنجشِ کیفیت‌های یک شهر آن است که شخص بتواند تصور کند آیا می‌تواند در آن شهر عاشق شود یا نه.
farzane
امروز «عمق هستی» ما بر یخی نازک ایستاده است.
su125
در سراسر جهان ما کالاهای مصرفی که با نیروی شگردهای تبلیغاتی اغراق‌آمیز در جریان‌اند و پیش می‌روند، می‌کوشند تا جایگزین آگاهی ما شوند و ظرفیت اندیشه‌ورزی ما را پخش و کم‌مایه کنند. در معماری کاربرد شیوه‌شگردهای دیجیتالی و فوق‌پیشرفته نیز دست‌به‌دست این جریان اغراق‌آمیز داده است.
su125
معماری فضای بی‌کران و زمان بی‌پایان را مأنوس می‌کند تا انسان بتواند آن را تاب آورد، در آن زندگی یا سَر کند و آن را بفهمد.
باران
شعرانگی شعر نه در کلماتِ نقش‌بسته بر صفحات یک کتاب، بلکه در رویارویی میان خواننده و شعر نهفته است.
باران
خانه‌های قدیمی ما را به زمان کندگذر و سکوتِ گذشته می‌برند. سکوت معماری، سکوتی است گویا و پذیرا؛ سکوتی که تأثیر می‌پذیرد، به خاطر می‌سپارد و به یاد می‌آورد. یک اثر قدرتمند معماری تمامی صداهای بیرونی را ساکت می‌کند و توجه ما را بر وجودِ خودمان معطوف و متمرکز می‌کند و مانند هر هنر دیگری ما را متوجه تنهایی بنیادینِ خود می‌سازد.
☆Nostalgia☆
هر شهری طنین خود را دارد، طنینی که به الگوی آن، ابعاد و مقیاس خیابان‌هایش، سبک‌های معماری ـ ساختمانی غالب و مصالح به‌کاررفته در آن بستگی دارد. طنین یک شهر رنسانسی با طنین یک شهر باروک متفاوت است. اما شهرهای ما به‌کلی طنینِ خود را از دست داده‌اند. فضاهای باز و وسیع خیابان‌های معاصر صدا را بازنمی‌گردانند و در فضاهای داخلی ساختمان‌های امروز، بازتابِ صداها جذب و حذف می‌شود.
☆Nostalgia☆
جونیکورو تانیزاکی توصیفِ تأثیرگذاری از حال و کیفیت‌های فضایی حسِ چشایی به دست می‌دهد و از دادوستدها و برهم‌کنش‌های ظریف و پوشیده میان حواس در یک کنش ساده، مانندِ برداشتن درِ یک ظرف سوپ سخن می‌گوید: ظرف‌های لاکی به آن لحظهٔ میانِ برداشتنِ درِ کاسه و بردنِ آن به سمت دهان زیبایی خاصی می‌بخشند، به آن دَمی که فرد به مایعِ ساکن و خاموشِ در اعماق کاسه خیره می‌شود، مایعی که رنگ آن تقریباً تفاوتی با رنگ ظرف ندارد. نمی‌توان تشخیص داد که در آن تاریکی چه نهفته است، اما کف دست‌ها حرکتِ آرام و نرمِ مایع را حس می‌کنند و بخاری که از درون آن بلند می‌شود بر لبه‌های ظرف قطرات کوچکی را می‌نشاند و رایحه‌ای که در بخار پیچیده است، انتظاری لطیف و دلپذیر را با خود به همراه می‌آورد... یک لحظهٔ رازآمیز، شاید حتا بتوان گفت، لحظهٔ جذبه و خلسه. (۱۵)
☆Nostalgia☆
چرا همهٔ خانه‌های متروک بویی یکسان دارند؛ بویی خالی و میان‌تهی؟ آیا این بوی خاص بر اثر خلئی که چشم‌ها می‌بینند، برانگیخته می‌شود؟ هلن کِلِر می‌توانست یک خانهٔ روستایی قدیمی را از لایه‌های بویی که از زندگی نسل‌اندرنسلِ خانواده‌ها، و بوی گیاهان و عطرها و پرده‌های هر نسل، در آن مانده بود، تشخیص دهد.
☆Nostalgia☆
بینایی از هم جدا می‌کند، درحالی‌که صدا به‌هم می‌پیوندد. دیدْ جهت‌مند است، درحالی‌که صدا جهت ندارد و فراگیر است. حس بینایی احساسِ بیرون‌بودگی را در خود دارد، درحالی‌که صدا تجربهٔ درون‌بودگی را پدید می‌آورد. این من هستم که به یک شیء نظر می‌اندازم و سعی می‌کنم با نگاهم به آن برسم، درحالی‌که این صداست که به من نزدیک می‌شود و به من می‌رسد. چشم به طرف چیزی می‌رود درحالی‌که گوش چیزی را می‌پذیرد. بناها به نگاه ما واکنشی نشان نمی‌دهند اما صدای ما را به گوش‌های‌مان بازمی‌گردانند. والتر اونگ می‌نویسد: «اثرِ گردآورنده و مرکزیت بخش صدا بر درک انسان از کیهان تأثیر می‌گذارد.»
☆Nostalgia☆
استفادهٔ روزافزون از شیشه‌های آینه‌ای در معماری، این حس رویاگونگی، غیرواقعی بودن و بیگانگی را تقویت می‌کنند. ویژگی تناقض‌آمیز این ساختمان‌ها که هم‌هنگام، شفاف و مات هستند، نگاه را بازمی‌گرداند بی‌آن‌که تأثیری بر آن بگذارند یا هیجانی در آن برانگیزند؛ ما قادر نیستیم زندگی را در پشت این دیوارها ببینیم یا تصور کنیم. این معماری آینه‌ای که نگاه ما را بازمی‌گرداند و جهان را دوچندان می‌سازد، ابزاری مرموز و ترساننده است.
☆Nostalgia☆
سوزان سانتاگ در مورد نقشِ تصاویر عکاسی در نوع ادراک ما از جهانْ برداشتی تیزبینانه دارد. او دربارهٔ ذهنیتی سخن می‌گوید که به جهان به عنوان مجموعه‌ای از عکس‌های بودپذیر (بالقوه) می‌نگرد. (۷) او همچنین می‌گوید که رفته‌رفته واقعیتْ روزبه‌روز بیشتر شبیه آن‌چه دوربین‌ها به ما نشان می‌دهند، می‌شود (۱۶) و این‌که حضورِ همه‌جاگیرِ عکسْ تأثیری برآوُردناپذیر بر شعور و حساسیت اخلاقی ما گذاشته است. عکس‌ها با به دست دادنِ نسخهٔ بدلی از هر چیز در جهانی که همین‌گونه نیز پرازدحام است، به ما این احساس را می‌دهند که جهان از آن‌چه واقعاً هست در دسترس‌تر است.
☆Nostalgia☆
سازماده‌های طبیعی، مانند سنگ، آجر و چوب اجازه می‌دهند که دیدِ ما به آن‌ها نفوذ کند و به ما امکان می‌دهند که واقعی بودنِ ماده را باور کنیم. سازماده‌های طبیعی دیرینگی، پیشینه و تاریخچهٔ خود را بیان می‌کنند؛ آن‌ها همچنین، داستانِ شکل‌گیری خود و داستانِ به‌کارگیری‌شان توسط انسان را بیان می‌کنند. همهٔ مواد در پیوستارِ زمان وجود دارند. کهنگی و فرسودگی ظاهرِ مصالح ساختمانی، حس و تجربهٔ غنابخشِ زمان را بر آن‌ها می‌افزاید. اما مصالح ماشین‌ساختِ امروزی ــ سطوح شیشه‌ای وسیع و بی‌مقیاس، روکش‌های برق‌افتادهٔ فلزی و مواد پلاستیکی ترکیبی ــ می‌خواهند سطوح انعطاف‌ناپذیر و نفوذناپذیر خود را به چشم عرضه کنند بی‌آن‌که از قدمت و ماهیت خود چیزی بگویند
Sepidov
خاطره، شهر زیبا را با تمام صداها و بوهایش و گوناگونی نور و سایه‌اش فرا می‌خواند و زنده می‌کند. من حتا می‌توانم در شهر مورد علاقه‌ای از خاطراتم، انتخاب کنم که در سمت آفتابگیرِ خیابان راه بروم یا در سمت سایه‌گیر آن. معیار راستین سنجشِ کیفیت‌های یک شهر آن است که شخص بتواند تصور کند آیا می‌تواند در آن شهر عاشق شود یا نه.
الف. میم
اثرْ هاله‌اش (و حال‌وهوایش) را بر ما فرا می‌افکند و ما نیز احساسات و درک‌یافت‌های خود را بر آن فرافکنی می‌کنیم. حالت سودایی‌یی که در معماری میکل‌آنژ احساس می‌شود اساساً حزن و سودای خودِ بیننده است که جذبِ اقتدار اثر شده است.
الف. میم
چنان که لویی کان می‌گوید: «آجر میل دارد که در قوسِ تاق حل شود و به تاق قوسی بدل شود.»
الف. میم
هر شهری طنین خود را دارد، طنینی که به الگوی آن، ابعاد و مقیاس خیابان‌هایش، سبک‌های معماری ـ ساختمانی غالب و مصالح به‌کاررفته در آن بستگی دارد. طنین یک شهر رنسانسی با طنین یک شهر باروک متفاوت است. اما شهرهای ما به‌کلی طنینِ خود را از دست داده‌اند. فضاهای باز و وسیع خیابان‌های معاصر صدا را بازنمی‌گردانند و در فضاهای داخلی ساختمان‌های امروز، بازتابِ صداها جذب و حذف می‌شود. موسیقی ضبط و برنامه‌ریزی‌شدهٔ مجتمع‌های تجاری و فضاهای عمومی، امکان درک فضا را از طریق ابعاد صوتی آن از بین می‌برند. گوش‌های ما را کور کرده‌اند.
الف. میم
یک فضا را همان‌قدر می‌توان از طریق شکل ظاهری‌اش درک کرد و ارج گذاشت، که از طریق شیوهٔ بازتابِ صداها در آن، اما درک‌یافتِ صوتی معمولاً در حد تجربه‌ای ناخودآگاه در پس‌زمینه باقی می‌ماند.
الف. میم

حجم

۳۴۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۴۳ صفحه

حجم

۳۴۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۴۳ صفحه

قیمت:
۳۲,۰۰۰
۱۶,۰۰۰
۵۰%
تومان