بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تهوع | صفحه ۴ | طاقچه
کتاب تهوع اثر ژان پل سارتر

بریده‌هایی از کتاب تهوع

نویسنده:ژان پل سارتر
انتشارات:انتشارات جامی
امتیاز:
۳.۶از ۱۳ رأی
۳٫۶
(۱۳)
عادت ندارم آن چه بر سرم می‌آید برای خودم بازگو کنم.
لیلی مهدوی
فکر می‌کنم شباهت یک روز با روز دیگر به خاطر تنبلی دنیاست.
parissa
«آسودگی خاطرت را تحسین می‌کنم که خودم هرگز آن را نداشته ام. من آنی عزیز تو نبوده و نیستم و از تو هم خواهش می‌کنم باور کنی که آنتوان عزیز من نیستی. اگر نمی‌دانی مرا چه خطاب کنی، خطابم نکن، این طوری بهتر است.»
ندا
«چیزی دارد آغاز می‌شود.» چیزی آغاز می‌گردد تا پایان گیرد
Mahsa Bi
سفر بهترین مدرسه است.
Mahsa Bi
بله، خودش است، لوسی است. ولی مسخ و دگرگون شده و از خود بی‌خود. با سخاوت دیوانه‌واری رنج می‌برد. حسرتش را می‌خورم. آن جاست، راست ایستاده، با دست‌هایی باز از یکدیگر، گویی در انتظار نشانه‌های معجزه است، دهانش را باز می‌کند، دارد خفه می‌شود. احساس می‌کنم، دیوارهای دو طرف خیابان به هم نزدیک و بلندتر شده‌اند و لوسی در ژرفای یک چاه است.
Mahsa Bi
کسانی که زندگی جمعی دارند، یاد گرفته‌اند، خود را آن گونه که به نظر دوستانشان می‌آیند، در آئینه ببینند. من دوستی ندارم: آیا به همین دلیل گوشت و پوستم عریان است؟
Mahsa Bi
تصور نمی‌کنم «بتوان تنهایی را با کسی شریک شد».
Mahsa Bi
... خوب فکر می‌کردم که انسان با وارد شدن به مرحله سکرات و احتضار، در ماورای خویش سیر می‌کند. وانگهی کافی بود در اتاق یک مرده باشیم: مرگ موقعیت ممتازی است. چیزی از او تصعید می‌شود و به تمام حاضران انتقال می‌یابد
محمد
تنها آواهای موسیقی می‌توانند با غرور، مرگ در خویشتن را به عنوان یک الزام درونی بپذیرند، اما آن‌ها، وجود ندارند. هر موجودی بی‌دلیل و ناخواسته متولد می‌شود، با ضعف زندگی‌اش را امتداد می‌دهد و با حادثه‌ای می‌میرد.
محمد

حجم

۲۶۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۶۸ صفحه

حجم

۲۶۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۶۸ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
۳۴,۳۰۰
۳۰%
تومان