بریدههایی از کتاب آتش نامیرا
۳٫۶
(۴۷)
یک نفر چقدر میتوانست پشت سر هم اشتباه کرده و ببازد؟
zeinab.ghl
باز داری کارِ همیشگیتو انجام میدی. داری زود قضاوت میکنی. داری با تعصب حرف میزنی
zeinab.ghl
آرزو میکرد جعبهٔ ذهنی مشکلاتش سر بسته میماند و هر از چند گاهی نگرانیهایش به بیرون درز نمیکرد.
zeinab.ghl
او در زندگی خودش، تنها یک تماشاگر بود.
zeinab.ghl
اینکه دیگران به او نیاز داشتند، او را میخواستند و عاشقش بودند، حس خوبی به الی میداد.
zeinab.ghl
ترسش کمکم به عصبانیت تبدیل میشد. دیگر از اینکه دیگران برایش تصمیم بگیرند خسته شده بود.
zeinab.ghl
چرا دهانش مداومآ حرفهایی میزد که ذهنش با آن موافق نبود؟
zeinab.ghl
فکر میکرد بوی گل رز، رمانتیکترین بوی دنیاست.
zeinab.ghl
دیگر از اینکه با همه مهربان و مؤدب باشد، خسته شده بود.
zeinab.ghl
دعاهای دوران بزرگسالی بسیار سادهتر از دوران کودکی بودند
zeinab.ghl
هر چه بیشتر دعا میکرد، احساس راحتی و آرامش خیالش هم بیشتر میشد
zeinab.ghl
زمان، چیزی بود که استیو همیشه به عنوان یک آتشنشان از اهمیتش صحبت میکرد.
zeinab.ghl
گاهی اوقات، ندانستن امنتر از دانستن بود.
zeinab.ghl
تراویس میداند باید حرف درست را در زمان مناسب به زبان آورد.
zeinab.ghl
او هنوز هم رازش را برای خود داشت. به محض اینکه با کسی حرف میزد، همه چیز تغییر میکرد.
zeinab.ghl
دانستنِ این موضوع خوشحالش میکرد که شخصی با شغلی در زمینهٔ خدمات عمومی میتوانست شکست الی در کسب امتیاز کلی را نادیده گرفته و در عوض، به موفقیتش در حداقل یک حوزه توجه کند. در حقیقت، این چیزی بود که او خود اغلب فراموش میکرد؛ اینکه یک شکست فرد را به یک بازندهٔ تمام عیار تبدیل نمیکند.
zeinab.ghl
ای کاش زخم گلوله را هم میشد با محبت و سخنان مثبت درمان کرد.
zeinab.ghl
استیو وسواس زیادی در مورد امنیت داشت.
zeinab.ghl
این یکی از آن لحظات بحرانی زندگی بود. یکی از آن لحظاتی که قبل از وقوعشان میدانید قرار است همه چیز تغییر کند
zeinab.ghl
اتفاقات خوب گاهی اوقات به گذشت زمان و اندکی صبر نیاز دارند تا زیبایی خود را نشان دهند
zeinab.ghl
حجم
۳۴۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
حجم
۳۴۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
تومان