بریدههایی از کتاب برای یک روز بیشتر
۴٫۶
(۳۹)
هنوزم میتونم بگم که مامانم رو میپرستیدم، همونطوری که همه پسرا مامانشون رو میپرستند، اما قدرش رو نمیدونند!
AasemOon
بچهها بعضیوقتا این رو فراموش میکنن. بهجای اینکه خودشون رو یه آرزوی برآوردهشده بدونن، یه بار اضافه میدونن!
kordelia
«اگه چیزی رو نداشته باشی، نمیتونی خرابش کنی!».
kordelia
سالها بعد از مرگ مادرم، فهرستی تهیه کردم، از وقتایی که مامان پشتم وایستاد و من پشتش وایستادم. غمانگیز بود! هیچ توازنی وجود نداشت.
az_kh
مادرم مثل یه بچه باهام رفتار میکرد و در همهجا با نصیحتاش، انتقادهاش و همه امر و نهیهای مادرانش، شش دونگ حواسش پیش من بود. یه وقتایی بود که آرزو میکردم که کاش تنهام میذاشت.
و بعد اون این کار رو کرد. اون مُرد.
az_kh
وقتی خودت رو نابود میکنی، بقیه رو هم نابود میکنی، حتی کسانی رو که دوستشون داری!
az_kh
آیا تا به حال شده است کسی را که دوست داشتید، ازدست بدهید و دلتان بخواهد یک بار دیگر با او گفتوگو کنید؟ یک بار دیگر شانس این را داشته باشید تا زمانی را که فکر میکردید، آنها برای همیشه اینجا هستند، جبران کنید؟ اگر اینطور است، پس میدانید که اگر همه روزهای زندگیتان را نیز روی هم بگذارید، به اندازه آن روزی که آرزو دارید برگردد، اهمیت ندارد.
و چه میشود اگر آن روز برگردد؟
az_kh
محکم به در میکوبین، اما کسی نمیتونه صداتون رو بشنوه! و اینکه صداتون رو نشنون، مقدمه تسلیمشدنه و تسلیمشدن، مقدمه خودکشی!!
AasemOon
جالب بود! یه بار مردی رو دیدم که خیلی کوهنوردی کرده بود. ازش پرسیدم کدوم سختتره، بالارفتن یا پایین اومدن؟ گفت بدون شک، پایین اومدن! چون توی بالارفتن به این خاطر که تمرکزت روی رسیدن به قلهست، از اشتباه فاصله میگیری.
اون گفت: «پایین اومدن از کوه، جنگی علیه ذات انسانه. باید همونقدر مراقب خودت باشی که توی بالارفتن بودی!».
Mahya
درمیون گذاشتنِ داستان اونایی که از دستشون دادیم، راهیست برای ازدستندادنِ کامل اونا.
kordelia
وقتی به مامانت نگاه میکنی، داری به خالصترین عشقی نگاه میکنی که تا حالا شناختی.
kordelia
برگشتن، سختتر از اون چیزیه که فکر میکنی!
kordelia
بعدها، وقتی از زندگی دخترم بیرون انداخته شدم، فهمیدم توی روزنامه دانشکدهش درباره ورزش مینویسه. و توی اون ترکیبی از کلمات و ورزش، متوجه شدم که چطور خصوصیات پدر و مادرت از تو میگذره و به بچههات هم میرسه، چه خوشت بیاد و چه خوشت نیاد.
nina61
«پایین اومدن از کوه، جنگی علیه ذات انسانه. باید همونقدر مراقب خودت باشی که توی بالارفتن بودی!».
nina61
«پایین اومدن از کوه، جنگی علیه ذات انسانه. باید همونقدر مراقب خودت باشی که توی بالارفتن بودی!».
nina61
بار مردی رو دیدم که خیلی کوهنوردی کرده بود. ازش پرسیدم کدوم سختتره، بالارفتن یا پایین اومدن؟ گفت بدون شک، پایین اومدن! چون توی بالارفتن به این خاطر که تمرکزت روی رسیدن به قلهست، از اشتباه فاصله میگیری.
nina61
توی دانشگاه، یه روز توی درس لاتین به کلمه «طلاق» برخوردم. همیشه فکر میکردم ریشهش از کلمهای میاد که بهمعنی «جدا کردنه». اما درواقع از کلمهای میاد که بهمعنی «عوضکردن مسیره.».
من باورش دارم. کاری که طلاق میکنه، اینه که تو رو از همه چیزایی که فکر میکنی، میدونی و از همه چیزایی که فکر میکنی میخوای، دور میکنه و بهسمت چیزای دیگه میکشونه
nina61
امیدوارم هیچوقت این جمله رو نشنوین: مامانت! اون فوت کرده! این جمله با هر جمله دیگهای فرق میکنه. خیلی گندهتر از اونیه که گوشتون توانایی شنیدنش رو داشته باشه. این جمله به یه زبون عجیب، سنگین و پرقدرت تعلق داره که مدام تو سرتون میکوبه، مثل یه توپ آهنی خردکننده، دوباره و دوباره میخوره بهتون تا بالأخره یه شکافی بهاندازه کلِّ مغزتون ایجاد کنه و بعد شما رو به دو نیم کنه!
فرسا
هرچقدر که از یه دروغ دفاع کنین، عصبانیتر میشین.
فرسا
«وقتی کسی تو قلبته، درواقع هرگز نرفته! میتونه دوباره برگرده پیش تو، حتی توی زمانهایی که واقعآ باورنکردنیه!».
فرسا
حجم
۱۵۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۷ صفحه
حجم
۱۵۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۷ صفحه
قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان