بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب برای یک روز بیشتر | طاقچه
تصویر جلد کتاب برای یک روز بیشتر

بریده‌هایی از کتاب برای یک روز بیشتر

نویسنده:میچ البوم
انتشارات:نشر مصدق
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۳۹ رأی
۴٫۶
(۳۹)
وقتی به مامانت نگاه می‌کنی، داری به خالص‌ترین عشقی نگاه می‌کنی که تا حالا شناختی.
مونونوکه
اگه ساعت‌هایی که می‌تونستی با مادرت بگذرونی رو حساب کنی، می‌بینی که خودش یه عمر می‌شه.
kordelia
او به اشتباه نزد خدا بازگشت اشعارش را ناتمام و کارهایش را نیمه‌کاره گذاشت چه کسی می‌داند با پاهای کبودش، چه مسیری را طی کرده است؟ چه تپه‌های سرشار از آرامش و چه تپه‌های مملو از رنجی را فتح کرده است؟ کاش خدا لبخند بزند و دستش را بگیرد و بگوید: «ای طفل گریزپا، ای نادان پرشور! درک کتاب زندگی دشوار است: چرا در همان مدرسه نماندی؟»
فرسا
ایمان، سخت‌کوشی و عشق ... اگه این چیزا رو داشته باشی، هرکاری می‌تونی بکنی.
kordelia
می‌دونید، به‌نظر من، بچه‌ها به‌دنبال عشقی می‌رن که ازشون فرار می‌کنه و برای من، عشق پدرم اینطوری بود. اون عشقش رو از من پنهون می‌کرد، مثل کاغذهایی که توی کیف، پنهون باشن. و من تلاش می‌کردم که بهش برسم.
موژان پولاد
وقتی خودت رو نابود می‌کنی، بقیه رو هم نابود می‌کنی، حتی کسانی رو که دوستشون داری!
کاربر ۱۱۸۰۸۱۰
. سال‌ها بعد از مرگ مادرم، فهرستی تهیه کردم، از وقتایی که مامان پشتم وایستاد و من پشتش وایستادم. غم‌انگیز بود! هیچ توازنی وجود نداشت.
🌷
چه چیزی درباره دوران کودکی وجود داره که هرگز رهات نمی‌کنه؟ حتی وقتی که اونقدر درب و داغونی که به‌سختی می‌شه باور کرد که یه موقعی اصلا بچه بودی؟!
مونونوکه
گفت: «پس، حالا می‌دونی که چقدر یه نفر تو رو می‌خواست، چارلی! بچه‌ها بعضی‌وقتا این رو فراموش می‌کنن. به‌جای اینکه خودشون رو یه آرزوی برآورده‌شده بدونن، یه بار اضافه می‌دونن!!».
AasemOon
خیلی شرم‌آوره که آدم وقتش رو حروم کنه. ما همیشه فکر می‌کنیم یه عالمه وقت داریم. به روزایی که تسلیم مستی کرده بودم، فکر کردم. شب‌هایی که به‌خاطر نمیارم. صبح‌هایی که فقط می‌خوابیدم. همه اون زمان‌ها رو ازدست داده بودم.
kordelia
همیشه یه داستانی پشت همه چیز هست. اینکه یه عکس چطوری به دیوار آویزون شده؛ چطوری صورتتون زخم شده. بعضی‌وقتا اون داستان‌ها ساده‌ن و بعضی‌وقتا پیچیده و دردناکن! اما پشت همه داستان‌هاتون، همیشه داستانِ مادرتون هست، چون زندگی شما درواقع از زندگی اون شروع شده!
مونونوکه
یه بار مردی رو دیدم که خیلی کوهنوردی کرده بود. ازش پرسیدم کدوم سخت‌تره، بالارفتن یا پایین اومدن؟ گفت بدون شک، پایین اومدن! چون توی بالارفتن به این خاطر که تمرکزت روی رسیدن به قله‌ست، از اشتباه فاصله می‌گیری. اون گفت: «پایین اومدن از کوه، جنگی علیه ذات انسانه. باید همونقدر مراقب خودت باشی که توی بالارفتن بودی!».
kordelia
می‌دونی مامان، کاشکی این کارها رو قبلا انجام می‌دادیم. منظورت قبل از مردنمه؟ با خجالت گفتم: «آره!». من همینجا بودم. می‌دونم. تو سرت شلوغ بود. از شنیدن این حرف بدنم لرزید. حالا همه‌چی توخالی به‌نظر می‌رسید. تو چهره مادرم موجی از رضایت دیدم. به‌نظرم توی اون لحظه هر دو داشتیم فکر می‌کردیم که اگه دوباره از اول زندگی رو شروع می‌کردیم، چقدر همه‌چی متفاوت می‌شد.
مونونوکه
مادرم یه بار ازم پرسید: «چی باعث ایجاد پژواک میشه؟». تداوم صدا، بعد از اینکه منبع صدا قطع میشه. کی صدای پژواک رو میشه شنید؟ وقتی همه‌جا ساکته و هیچ صدایی نمیاد. وقتی همه‌جا ساکته، هنوزم می‌تونم صدای پژواک مادرم رو بشنوم. حالا از اینکه سعی کردم خودم رو بکشم، احساس شرمندگی می‌کنم. این زندگی، چیز ارزشمندیه! هیچ‌کس رو نداشتم تا باهام حرف بزنه و منو از این یأس و ناامیدی بیرون بیاره، و این اشتباه من بود. شما باید مردم رو نزدیک خودتون نگه دارین. شما باید به اونا اجازه بدین به قلبتون دسترسی داشته باشن.
AasemOon
وقتی می‌خندید، آرنج‌هاش رو به پهلوش فشار می‌داد. هر شب می‌اومد و روم رو مینداخت، موهام رو نوازش می‌کرد و می‌گفت: «یه بوس به مامانت بده!».
AasemOon
مادرم زمزمه کرد: «رازها، چارلی! اونا آدم رو ازبین می‌برن!»
آیدا
ین اتفاقیه که وقتی والدینتون فوت می‌کنن، براتون می‌افته! احساس می‌کنین به‌جای اینکه در هر دعوایی که وارد می‌شین، پشتیبانی داشته باشین، تو هر ماجرایی، فقط خودتون هستین و خودتون! تنها، بدون پشتیبان!
🌷
هنوزم می‌تونم صدای پدرم رو بشنوم که محبورم می‌کنه تصمیم بگیرم: می‌خوای پسر مامان باشی یا پسر بابا، چیک؟ کدوم رو می‌خوای؟ زمزمه کردم: «من انتخاب اشتباهی کردم!». مادرم سرش رو به نشونه نفی تکون داد و گفت: بچه هیچ‌وقت نباید مجبور بشه بین این دو تا یکی رو انتخاب کنه!
AasemOon
برگشت سمتِ من و گفت: تو یه خونواده داری، چارلی. چه خوب باشه و چه بد. فقط یه خونواده داری. نمی‌تونی عوضشون کنی. نمی‌تونی بهشون دروغ بگی. نمی‌تونی دو خونواده رو همزمان با هم اداره کنی و هی سراغ این بری و هی سراغ اون. وفاداری به خونواده‌ست که یه خونواده رو خونواده می‌کنه!
AasemOon
چی ...؟ مامانت ... اون فوت کرده! امیدوارم هیچ‌وقت این جمله رو نشنوین: مامانت! اون فوت کرده! این جمله با هر جمله دیگه‌ای فرق می‌کنه. خیلی گنده‌تر از اونیه که گوشتون توانایی شنیدنش رو داشته باشه. این جمله به یه زبون عجیب، سنگین و پرقدرت تعلق داره که مدام تو سرتون می‌کوبه، مثل یه توپ آهنی خردکننده، دوباره و دوباره می‌خوره بهتون تا بالأخره یه شکافی به‌اندازه کلِّ مغزتون ایجاد کنه و بعد شما رو به دو نیم کنه!
AasemOon

حجم

۱۵۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۹۷ صفحه

حجم

۱۵۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۹۷ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد