بریدههایی از کتاب مثل خون در رگ های من
۴٫۲
(۳۸۸)
عشق من به تو، به هیچ چیزی در دنیا شبیه نیست؛ این عشق، مخلوطی است از شعر و موسیقی و خودمان! و ما ــ من و تو ــ فقط بدان جهت توانستهایم با این جذبه یکدیگر را دوست بداریم که در دنیای به این بزرگی، تنها دو نفری هستیم که جز خودمان به هیچ کس دیگری شبیه نیستیم.
pinki_moon
چه قدر در کنار تو مغرورم!
ya zeinab
معنی «با تو بودن» برای من «به سلطنت رسیدن» است.
ya zeinab
به بهار میمانی که چون میآید، درخت خشکیده شکوفه میکند.
ya zeinab
اگر میدانستم پس از آن همه رنجها و نابهسامانیها تو را میتوانم داشته باشم، بدون شک با ارادهٔ آهنینتری تحملشان میکردم.
ya zeinab
روح و جسم و دل تو برای شادی آفریده شده...
ya zeinab
به تو گفتم: «زیاد، خیلی خیلی زیاد دوستت دارم.»
جواب دادی: «هر چه این حرف را تکرار کنی، باز هم میخواهم بشنوم!»
ya zeinab
آیدا تو بهار منی و من خاک و مزرعهام... باید بیایی و کنار من بمانی تا من سرسبز شوم، برویم و شکوفه کنم. من بی تو هیچ نیستم، بی تو هیچ نیستم، بی تو هیچ نیستم.
خوشا آن لحظهٔ ابدی، خوشا آن دم جاودانه که تو بهارِ من با این خاک درآمیزی و تمامی فضاها و فاصلهها را از میان من و خود به دور افکنی!
خوشا آن لحظهٔ جاویدان که من هیچ نباشم به جز آیدای خود، و تو هیچ نباشی به جز احمد خویش!
کاربر ۵۲۹۲۹۱۸
برای عشقی که به بزرگی آسمانهاست، روی زمین حساب باز نکنی!)
کاربر ۵۲۹۲۹۱۸
کاش میدانستی که حاضرم به جای هر دقیقه که با من از قلبت سخن بگویی، یک سال از عمرم را بدهم.
کاربر ۵۲۹۲۹۱۸
درخت با بهار و ماهی با آب زنده است، و من با حرفهای تو.
کاربر ۵۲۹۲۹۱۸
سکوت تو، پایان غمانگیز زندگی من است.
حرف بزن آیدا، حرف بزن!
کاربر ۵۲۹۲۹۱۸
چه قدر در کنار تو مغرورم! ــ به من نگاه کن که چه تنها و خسته بودم، و حالا به برکت قلب تو که کنار قلب من میتپد، چه شاد و چه نیرومندم!
آیدای من، تو معجزهیی.
کاربر ۵۲۹۲۹۱۸
معنی «با تو بودن» برای من «به سلطنت رسیدن» است.
کاربر ۵۲۹۲۹۱۸
ــ من فقط موقعی آرام و آسوده هستم و تنها موقعی به «تو» فکر نمیکنم، که تو با من باشی. همین و بس
کاربر ۵۲۹۲۹۱۸
هر چه بیشتر میبینمت، احتیاجم به دیدنت بیشتر میشود.
کاربر ۵۲۹۲۹۱۸
تو بزرگترین گنج دنیایی، زیرا در عوض تو هیچ چیز نمیتوان گرفت که با تو برابر باشد.
pegah
به تو گفتم: «زیاد، خیلی خیلی زیاد دوستت دارم.»
جواب دادی: «هر چه این حرف را تکرار کنی، باز هم میخواهم بشنوم!»
pegah
روزی که من تو را از دیروز کمتر دوست داشته باشم، آن روز آفتاب طلوع نخواهد کرد
کاربر ۵۱۳۹۶۵۴
یادم آمد آن جملهیی را که دوست داری من همیشه برایت تکرار کنم، تو حتی یک بار هم به من نگفتهای! طلب من!
شیدا
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۷ صفحه
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۷ صفحه
قیمت:
۷۴,۰۰۰
۳۷,۰۰۰۵۰%
تومان