بریدههایی از کتاب دنیای سوفی
۴٫۰
(۵۷۶)
و سوفی، هر چه بيشتر پِی میبرد که واقعا موجود زندهای است بيشتر اين انديشه را بهخود تلقين میکرد که هميشه در اين زندگی نخواهد ماند.
انديشيد: من حالا و اکنون وجود دارم، اما روزی خواهد رسيد که ديگر در اينجا نباشم.
ali mohammadpour
هوشمندترين آدميان کسی است که میداند که نمیداند.
nargess
آمپدوکل براين گمان است که در طبيعت دو «نيرو» در تلاشاند: «عشق» و «نفرت» آنچه چيزها را بهيکديگر میپيوندد عشق است و آنچه از هم جدا میکند نفرت است.
nargess
فرزندم: خدايا که زيستن چه خوب است و زندگی چه زيباست!
MohammadAA2000
ــ يعنی اينکه ما نبايد اشخاص ديگر را «مورد استفاده قراردهيم» تا از آنها بهنفع مقاصد و سود شخصی خود بهرهبرداری کنيم.
ــ آری، زيرا انسانها هرکدام يک غايتاند. اين امر، هم برای ديگران و هم برای شخص تو معتبر است. يعنی که تو خود نيز حق نداری خودت را برای بهدست آوردن چيزی فقط وسيله قراردهی.
ــ اين تا حدی همان مطلبی را بهياد میآورد که بارها بهگوشهای ما فرو کردهاند: «آنچه برخود روا نداری برديگران روامدار»
mahsa
زيرا اگر ما بيش از حد دستخوش انتظارهای خويش باشيم، در خطر آن قرار میگيريم که نتيجهگيریهای شتابان از آن استخراج کنيم.
mahsa
نخستين شکل خوشبختی برخورداری از لذات و سرگرمیهاست. دومين شکل آن بهعنوان يک شهروند آزاد و مسئول زيستن است. سومين شکل خوشبختی، زيستن بهمثابهی يک مرد دانشمند و حکيم است. ارسطو خاطرنشان میکند که برای خوشبخت زيستن بايد اين سه شرط در آدمی گردآيند. او هرگونه جانبداری را طرد میکرد، ليکن اگر در زمان ما میزيست، بیترديد هر کس را که فقط يا بهپرورش جسم خود میپرداخت يا بهپرورش مغز خود، مورد انتقاد قرار میداد.
mahsa
اما نکتهی جالب توجه آن است که در اين دولت زنان نيز میتوانستهاند چون مردان در صف حکمرانان قرار گيرند؛ زيرا حکمرانان میبايستی با بکار بردن عقل و خرد خويش بر شهر ـ دولت فرمان برانند و مطابق عقيدهی افلاطون زنان نيز از همان درجه استعداد تعقل برخوردارند که مردان، بهشرط آن که همان تعليم و تربيت و آموزشی را فراگيرند که مردان میگيرند و فقط بهنگهداری اطفال و کدبانوگری در خانه محدود نشوند.
mahsa
احساس زنده بودن کردن بدون فکر کردن بهاينکه روزی مرگ در خواهد رسيد غيرممکن است؛ و در همان حال بهمرگ انديشيدن، بدون در همان لحظه معجزهی حيرتانگيز زنده بودن را احساس کردن، ميسر نخواهد بود.
Rozhan
يکی از جملههای کیيرکه گارد بهخاطرش آمد که گفته بود يکی از معنیدارترين مشخصات جمعيت مردم همين «وراجی» است.
حسین احمدی
يکی از جملههای کیيرکه گارد بهخاطرش آمد که گفته بود يکی از معنیدارترين مشخصات جمعيت مردم همين «وراجی» است.
حسین احمدی
ــ آيا ما واقعا هر شب بدون استثناء خواب میبينيم؟
ــ آخرين پژوهشها در اين زمينه، گويای آنند که ما تقريبا بيست درصد زمان خواب خود را در رؤيا میگذرانيم، يعنی که هر شب دو تا سه ساعت خواب میبينيم و اگر در حالی که مشغول خواب ديدن هستيم مزاحم ما شوند و بيدارمان کنند، معذب و عصبانی خواهيم شد. اين امر بدان معناست که همهی انسانها با اين نياز زاده میشوند و بهجهان میآيند که بهوضع و حال و شرائط زندگی و وجود خود يک بيان هنری بدهند. زيرا ما ماده و خميرهی رؤياهای خويشتنيم، ما هستيم که عامل رؤيای خود هستيم، ما هستيم که در دنيای زيستی خود عناصری را جست و جو میکنيم که بهکار جريان و گسترش رؤيای ما میآيند و دست آخر ما هستيم که در اين رؤيا تمام نقشها را بازی میکنيم. بهگفتهی ديگر چنانچه آدمی مدعی شود که علاقه و توجهی بههنر ندارد، وی آدمی است که خود را ابدا خوب نمیشناسد.
حسین احمدی
ــ بنابراين، تو میتوانی تأييد کنی که برای پيشرفت و ترقی، هيچ چيز بهتر از داشتن مخالفان جدی و پرتوان نيست. هر چه معارضان مقتدرتر باشند، واکنشی که برپا خواهند داشت نيز قویتر و شديدتر خواهد شد.
حسین احمدی
غمآور نيست که اکثر آدمها بايد بيمار شوند تا قدر زندگی را بشناسند؟
Reza Qas
سارتر عقيده دارد که زندگی بايد «معنا»ئی داشته باشد. اين يک اصل و يک امر مهم است. اما جهت دادن و معنا دادن بهزندگی برعهده خود ماست. وجود داشتن، بهمعنای هستی و وجود خود را آفريدن است.
mm
هر چه بيشتر پِی میبرد که واقعا موجود زندهای است بيشتر اين انديشه را بهخود تلقين میکرد که هميشه در اين زندگی نخواهد ماند.
helya.B
«... سوفی، سيارهی زنده ما هستيم! ما آن کشتی بزرگيم که برگرد خورشيدی سوزان در صحنهی کائنات بحرپيمايی میکنيم. اما هر يک از ما نيز خود يک کشتیايم که محمولهی ژنهايش پهنهی حيات را درمینوردد. اگر موفق شويم تا کالای خود را بهبندر مقصود برسانيم، زندگی را بهعبث نگذراندهايم...»
mm
در خصوص مناسبات با افراد ديگر، ارسطو، مسير شاهانه را نشان میدهد: ما نه میبايستی ترسو و بزدل باشيم نه بیمحابا و کلّهخشک، بلکه دلير و با شهامت. کم دليری کردن بزدلی است و بيش از حد دليری نشان دادن، تهور و جسارتی است بیفايده و بههمين ترتيب ما نمیبايستی نه لئيم و خسيس جلوه کنيم نه مُصرِف و ولخرج، بلکه کريم و بخشنده. در اينجا نيز کم بخشنده بودن، خست است و زيادهسخی بودن و پول از پنجره بيرون ريختن
mm
ارسطو از سه نوع خوشبختی گفتوگو میکند: نخستين شکل خوشبختی برخورداری از لذات و سرگرمیهاست. دومين شکل آن بهعنوان يک شهروند آزاد و مسئول زيستن است. سومين شکل خوشبختی، زيستن بهمثابهی يک مرد دانشمند و حکيم است.
هانیه
ارسطو فرايافتنی (Conception) کاملاً حيرتآور از نمودهای عليّت (Causalité) در طبيعت داشت.
هانیه
حجم
۵۵۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۶۰۷ صفحه
حجم
۵۵۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۶۰۷ صفحه
قیمت:
۷۹,۰۰۰
۵۵,۳۰۰۳۰%
تومان