بریده‌هایی از کتاب بازگشت به خود؛ خودشناسی از طریق اینیاگرام

هر گاه ممکن است، کارهای خدماتی به صورت ناشناس انجام دهید.

هنگامی که انگیزه نجات دادن یا کمک کردن، شما را فرا می‌گیرد، از خودتان بپرسید: آیا این کار من است؟ اگر مطمئن نیستید، با یک دوست مورد اعتماد در مورد آن صحبت کنید.

در واکنش به همه چیز جواب مثبت ندهید. هنگامی که کسی از شما درخواست کمک می‌کند، بگویید برای فکر کردن درباره آن نیاز به زمان بیشتری دارید تا با یک پاسخ به نزد او برگردید. یا فقط گفتن کلمه «نه» را امتحان کنید. این یک جمله کامل است.

وقتی که متوجه می‌شوید سخت در حال سعی کردن برای ارائه یک تصویر دوست‌داشتنی و یا چاپلوسی دیگران برای بدست آوردن نظر موافق آنها هستید، نفس عمیقی از درون بکشید و دوباره شروع کنید.

«انتظارات رنجش‌هایی هستند که منتظر اتفاق افتادن هستند.»

«هنگامی که می‌بخشید و انتظار جبران دارید، این سرمایه‌گذاری است. وقتی می‌بخشید و در بازگشت انتظار چیزی را ندارید، این عشق است.»

پیام شفا دهنده برای دوها این است: «شما خواستنی هستید.» نیازهای دوها مهم است و اکنون می‌توانند یاد بگیرند که چگونه احساسات و خواسته‌های واقعی‌شان را بدون هیچ گونه ترس بی‌موردی از تحقیرشدن یا عدم پذیرش، به طور مستقیم بیان کنند.

از اینکه چطور انتقاد دیگران را دریافت می‌کنید، آگاه باشید و سعی کنید آن را بدون دفاع قبول کنید.

ببینید آیا می‌توانید مچ خودتان را وقتی که خودتان را با دیگران مقایسه می‌کنید تا ببینید که چه کسی کار را بهتر انجام می‌دهد، سخت‌تر کار می‌کند یا تعریف شما از موفقیت را برآورده می‌کند، بگیرید.

خودتان و دیگران را برای اشتباه‌ها ببخشید. هر کسی اشتباه می‌کند.

یک سرگرمی که از آن لذت می‌برید، اما در انجام آن خوب نیستید را انتخاب کنید و آن را فقط برای این که به آن عشق می‌ورزید انجام دهید.

اگر متوجه شدید که در حال اتلاف وقت هستید، به دلایل آن فکر کنید. آیا تمایلی به رفتن به سراغ یک کار یا پروژه ندارید، زیرا می‌ترسید قادر نباشید آن را کاملا انجام دهید؟

هنگامی که آماده‌اید تا برای تصحیح یک بی‌عدالتی یا درست کردن یک اشتباه شیرجه بزنید، اول از خودتان بپرسید که آیا شور و شوقی که برای این مسئله احساس می‌کنید، واقعا یک خشم جایگزین شده در مورد یک مسئله دیگر است یا نه.

یک‌ها به خوبی به یاد می‌آورند که بیش از یک راه درست برای انجام کارها وجود دارد. آرامش به معنی زندگی کردن و اجازه دادن برای زندگی کردن است. زندگی همیشه این یا آن، سیاه یا سفید، راست یا چپ نیست. برنی براون، پیام تسکین دهنده‌ای را که یک‌ها نیاز به شنیدن دارند، اینگونه خلاصه می‌کند: «شما ناکامل هستید و برای کشمکش، خلق شده‌اید، اما شایسته عشق و تعلق هستید.» این نقل قولی است که قدیمی شده است، اما نمی‌توانم در برابر اشاره به قسمت همسرایی آهنگ لئونارد کوهن به نام «سرود» مقاومت کنم؛ این برای یک‌ها نوشته شده بود: زنگ‌هایی را که هنوز می‌توانند زنگ بزنند، به صدا در بیاور پیشنهاد کامل خود را فراموش کنید در همه چیز شکاف وجود دارد این چگونگی وارد شدن نور است.

اگر یک هستید، معتقدید تنها راه پیدا کردن آرامش در داخل این است که همه چیز را در خارج کامل کنید. این درست نیست. این آرامش تنها هنگامی اتفاق می‌افتد که نیاز وسواس‌گونه‌تان برای کمال را رها کنید و خفه کردن احساساتتان، به ویژه خشم خودتان را متوقف کنید. و بدانید که یک فرد برای خوب بودن نیازی به کامل بودن ندارد. این را چندین بار در روز تکرار کنید تا به عمق مغز شما وارد شود. «و دیگر لازم نیست که کامل باشید، می‌توانید خوب باشید.» جان اشتاین‌بک

«چیزی که واقعا سخت و واقعا شگفت‌انگیز است این است که کامل بودن را رها کنید و کار تبدیل شدن به خودتان را شروع کنید.» آنا کوئیندلن

یک بچه نوع یک، نیاز دارد که به او گفته شود اشتباه کردن طبیعی است، و می‌توانند همزمان ناکامل و دوست‌داشتنی باشند. آنها می‌توانند به طور طبیعی، در جهت سالم یک بودن، رشد کنند، اگر به آنها این پیام شفادهنده داده شود که اشتباهات فقط بخشی از روند یادگیری و رشد هستند. اگر والدین یک فرد شماره یک هستید، مطمئن شوید که زمانی که هیچ کس دیگری در اطراف قرار ندارد، آنها را اصلاح کنید، تا آنها در برابر دیگران خجالت نکشند. این بچه‌ها ممکن است همیشه با اعتماد به نفس به نظر برسند، اما بیشتر از آنچه فکر می‌کنید، حساس هستند.

یک‌ها، از جمله اعداد سه‌گانه خشم (۸، ۹، ۱) هستند. بر خلاف هشت‌ها، که خشمشان را بروز می‌دهند، یا نه‌ها که در آن به خواب می‌روند، یک‌ها، خشم خود را انباشته می‌کنند تا زمانی که کاسه‌شان لبریز شود، جایی که حال خودش را با عنوان خفه شدن از رنجش، به همه ابراز می‌کند.

هنگامی که قدرت دارید و عصبانی می‌شوید، توقف کنید و از خودتان بپرسید که آیا در حال تلاش برای مخفی کردن و یا انکار یک احساس آسیب‌پذیر هستید؟ این احساس چیست؟ چگونه از حمله به عنوان راهی برای پنهان کردن یا دفاع از آن استفاده می‌کنید؟

شما یک گوشه در بازار حقیقت ندارید. در گرمای نبرد، متوقف شوید و از خودتان بپرسید اگر اشتباه کنم چه؟ این را صد بار در روز بگویید.