بریدههایی از کتاب تهران در بعد از ظهر
۳٫۳
(۳۲)
تا حالا هزاربار از خودم پرسیدهام که وقتی نمیتوانی تا آخر یک عشق بروی چرا عاشق میشوی؟
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
دلایل زیادی وجود داره که ثابت میکنه زندگی کردن از خودکشی سختتره
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
همیشه فکر میکردم میتوانم بهشت زنی را داشته باشم تا وقتی از جهنم زندگی خسته میشوم پناه ببرم به سایههای خنک درختان آن بهشت.
کاربر ۲۹۵۷۲۲۳
من به شاعر گمنامی فکر کردم که یکی از بیتهای او حالا پس از ششصد سال انگار داشت در غروب دلگیری بر من، تنها بر من، وحی میشد و همهٔ ذرات روح مرا در اتاق محقر ۲۱۹ خوابگاهی دانشجویی مثل خورشید روشن میکرد.
sosoke
هر زن انگار شاخهای بود از درختی مقدس که در یکی از آن میلیونها خانه افتاده بود.
مریم بانو
امیر میگه توی چنین موقعیتهایی سختتر از خودکشی اینه که خودت رو نکشی.
sosoke
دلایل زیادی وجود داره که ثابت میکنه زندگی کردن از خودکشی سختتره
sosoke
دلم برای خودم میسوزد. این اولینباری است که توی زندگی دلم برای خودم میسوزد. تا حالا بارها خودم را با قساوت تمام آزار دادهام. با قساوت تمام کشتهام؛ با بمبهای کوچک و بزرگی که توی روحم جاسازی کردهام. بمبهایی که وقتی منفجر شدهاند تا مدتها نمیتوانستهام از جایم تکان بخورم. با عشقهای ناممکن و دوست داشتنهای شدیدی که از همان اول میدانستهام راه به جایی نمیبرند. تا حالا هزاربار از خودم پرسیدهام که وقتی نمیتوانی تا آخر یک عشق بروی چرا عاشق میشوی؟
زهرا۵۸
اتفاق تو نباید میافتاد و حالا که افتاده است من باید خودم را عادت بدهم به فراموش کردن آن.
نسرین سادات موسوی
مدتی او را نگاه کردم و قسم میخورم هرگز از دیدن هیچ دریایی، کوهی، دشتی، درختی اینطور لذت نبرده بودم که در آن لحظه داشتم از دیدن دختری با ساعت مچی فانتزی صفحهبزرگ که زل زده بود به یک قطره خون، لذت میبردم.
khorasani
«دل شیشه و چشمان تو هر گوشه برندش / مستند مبادا که بهشوخی شکنندش.»
khorasani
«خوب، توی مراحل اول تو فقط عاشق میشی. حسابی عاشق میشی، اونقدر که دوست داری کرهٔ زمین رو به اسم طرف کنی. اونقدر که دوست داری شیرجه بزنی توی طرف. توی دستهاش. توی روحش. دوست داری میلیونها ساعت نگاهش کنی اما... اما دوست نداری حتا یه لحظه هم بهش دست بزنی. دوست نداری لمسش کنی. دوست نداری باهاش بخوابی. خوب فقط آدمهای کمی، آدمهای خیلی کمی میتونند توی این مرحله باقی بمونند و لیز نخورند توی مرحلهٔ بعد. عینهو زمین داغی که پابرهنه توش وایسی. عینهو گوی داغی که بگیری توی دستهات.»
khorasani
«خوب من موضوع رو اینطور میفهمم که برای درک حقیقتی به این بزرگی باید چهار سال و سه ماه و هفت روز، روزی هفت هزاربار صداش بزنی تا اون یه پیرزن بیسواد رو بفرسته سراغت و حالیت کنه که تهِ تهِ تهِ هر سلوکی فقط یه چیز هست، چیزی که بهش میگن اعتماد.»
«بهنظر من تنها یه نوع سلوک محشر وجود داره و اونم توی عشق به زنها اتفاق میافته.»
khorasani
آدمهایی مثل من همان بهتر که بروند توی بیابان زندگی کنند. جایی که نه چشمانی باشد که شلیک کنند، نه موهایی که بریزند توی صورتی، نه نیمکت سنگی معناداری، نه...
khorasani
لعنت به این دنیای عوضی بیسروته. لعنت به این دنیای هیشکی به هیشکی و هر کی به هر کی که آدمها حتا برای عاشق نشدن هم اختیاری از خودشان ندارند.
khorasani
اتفاق تو نباید میافتاد و حالا که افتاده است من باید خودم را عادت بدهم به فراموش کردن آن.
khorasani
من واهمهای ندارم از اینکه هزاربار اعتراف کنم در برابر معصومیت سپید و روشنی مثل زن، درمانده میشوم.
khorasani
تا حالا هزاربار از خودم پرسیدهام که وقتی نمیتوانی تا آخر یک عشق بروی چرا عاشق میشوی؟
khorasani
به گمون من آدم باس تو هر وضعیتی خوب بمونه. بههرحال سعی کن همهچیز خیلی آروم، خیلی خیلی آروم تموم بشه. مثل همیشه.»
khorasani
بهترین راه برای نجات پیدا کردن اینه که هیولای اینجا رو کشت
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
حجم
۸۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۸۹ صفحه
حجم
۸۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۸۹ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
۲۵,۰۰۰۵۰%
تومان