بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب یه دقیقه حرف نزن! | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب یه دقیقه حرف نزن! اثر سارا جمال‌آبادی

بریده‌هایی از کتاب یه دقیقه حرف نزن!

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۴.۲از ۴۰ رأی
۴٫۲
(۴۰)
و بعد رفتی. گفتی زود برمی‌گردی. همیشه می‌گویی زود برمی‌گردی اما زود برنمی‌گردی. ناهار که می‌خوردیم هنوز برنگشته بودی. شام که می‌خوردیم هنوز برنگشته بودی. وقتی مامان گفت بخواب هنوز برنگشته بودی. چندتا صبحانه هم خوردم اما تو هنوز برنگشته بودی.
Yasin
مامانچرا به رادیوِ بابا گفتی «میراث بمونه»؟ یعنی چی؟ خودت الان به رادیوِ بابا گفتی، خودم شنیدم گفتی «میراث بمونه»، نگفتی؟ پس چی گفتی؟
Yasin
همه برای حسنی می‌خواندند «حسنی، صد دَرو بستی حسنی، یه دَرو نبستی حسنی!» حسنیِ بیچاره هم توی خانهٔ دیو پیاز پوست می‌کَند و گریه می‌کرد.
Yasin
مامان و بابای محمد طلاق گرفته‌اند، دخترها مال مامانش شده‌اند و محمد چون پسر بوده مال باباش شده، آره؟ آره مامان؟ همه وقتی طلاق می‌گیرند پسرها مال باباشان می‌شوند و دخترها پیش مامان‌شان می‌مانند؟ اگر تو از بابا طلاق بگیری بابا تنها می‌مانَد، چون ما پسر نداریم.
Mary_the_reader
دارم آگهی این آقایی را که مُرده و روی دیوار زده‌اند می‌خوانم. اسمش اصغر بوده. بیچاره حتماً وقتی مُرده خیلی ناراحت شده چون مُرده‌ها نمی‌فهمند آخرِ اوشین چه می‌شود.
𝐌𝐚𝐡𝐝𝐢𝐞𝐡

حجم

۸۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۲۱ صفحه

حجم

۸۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۲۱ صفحه

قیمت:
۲۷,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد