بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دختری که خودش را خورد | طاقچه
تصویر جلد کتاب دختری که خودش را خورد

بریده‌هایی از کتاب دختری که خودش را خورد

نویسنده:سعید محسنی
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۴از ۱۴ رأی
۳٫۴
(۱۴)
حس می‌کنم چرخ‌دنده‌ای از چرخ دنده‌های یک ساعتم که هرز می‌تابم. برای خودم می‌چرخم. گرچه چرخ‌دنده‌های دیگر هم وضعیتی بهتر از من ندارند
Ala
از آن راننده‌هایی است که فکر می‌کنند با چشم بسته هم می‌شود رانندگی کرد چون ماشین خودش جاده را بلد است
پناه
خداوند، روزگاری برای عذاب بندگانش سیل و صاعقه می‌فرستاد یا کمی زمینش را می‌لرزاند، اما چون حجم گناهان این موجودِ دوپا به‌طرز غریبی زیاد شد، خداوند هم انواع عذاب‌های طاق‌وجفت را به‌صورت عمومی و شخصی طراحی کرد. از انواع بیماری‌های ناشناخته بگیر تا همین
پناه
آدم فقط وقتی قدر نعمت‌های خدا را می‌داند که یا آن را از دست بدهد، یا در وجود خودش موهبتی ببیند که در دیگری نیست و آن لحظه با تمام نفرتی که از خودت داری، حس کنی آن‌قدرها هم بدبخت نیستی
پناه
هیچ‌چیز توی دنیا به‌اندازهٔ اعداد حالم را به‌هم نمی‌زند. این حساسیت به اعداد تازه نیست. دقیقاً از وقتی شروع شد که برای اعتراض به رشتهٔ قبولی‌ام در کنکور به سازمان سنجش رفتم و فهمیدم کد رشتهٔ ۲۴۴۲ را که حساب‌داری دانشگاه تهران بود، به‌اشتباه ۲۴۲۴ زده‌ام و به این دلیل دبیری تاریخِ دانشگاه اصفهان قبول شده‌ام.
az_kh
اگر کسی می‌خواهد جایی بمیرد که طعم مرگ برایش طعم خرمالو داشته باشد، بی‌تردید اصفهان را به او پیشنهاد خواهم کرد
farnaz Pursmaily
اگر کسی می‌خواهد جایی بمیرد که طعم مرگ برایش طعم خرمالو داشته باشد، بی‌تردید اصفهان را به او پیشنهاد خواهم کرد. تو هم این کار را بکن. اصفهان جان می‌دهد برای یک مرگِ گس و در عین‌حال شیرین.
خشایار

حجم

۱۱۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۱۱۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
۱۸,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد