بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب امید آفتابی من نامه‌های احمد شاملو و پسرش سامان | طاقچه
تصویر جلد کتاب امید آفتابی من نامه‌های احمد شاملو و پسرش سامان

بریده‌هایی از کتاب امید آفتابی من نامه‌های احمد شاملو و پسرش سامان

نویسنده:احمد شاملو
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۶از ۱۰ رأی
۲٫۶
(۱۰)
از خبرهایی که خیلی خوش‌حالت خواهد کرد این است که آقای سرکیسیان (پدر آیدا) خانهٔ بزرگ و خوبی برای‌مان خریده و در حال اسباب‌کشی به آن جا هستیم که از شر این کرایه خانهٔ لعنتی که دارد به عرش می‌رسد خلاص شویم. حافظ من پس از شش ماه کشمکش با ادارهٔ سانسور، بالاخره این روزها اجازه‌اش گرفته شد. به مجرد درآمدن برایت نسخه‌یی خواهم فرستاد. آییشکا و سیروس هم خوبند و با سلام و بوسه اظهار محبت می‌کنند. وضع ما روی هم رفته خوب است و جای هیچ نگرانی نیست.
مادربزرگ علی💝
از این پس نامه‌هایت را به آدرس تازه خواهی فرستاد، زیرا از پس‌فردا به خانهٔ جدید خواهیم رفت. آدرس پستی این است: شمارهٔ ۳۶ کوچهٔ اشرفی، خیابان کورش کبیر. منطقهٔ پستی ۱۵. ضمناً برای این که بدانی خانه کجاست نقشه‌اش را پشت صفحه برایت کشیده‌ام. تقدیمی این ماه توسط جناب اسلامیه تقدیم شده است. خواستیم قدری برنج ایرانی برایت بفرستیم، فکر کردیم ممکن است حمل شود به سوء استفاده از محبت آقای اسلامیه، و منصرف شدیم. لطفاً اگر چیزی از تهران می‌خواهی رودرواسی نکن. دوست و پدرت
مادربزرگ علی💝
آدم، معمولاً وقتی نامه می‌نویسد که خیالش ناراحت باشد و من هرگز و در هیچ حال خیالم از بابت تو ناراحت نبوده و نیست.
حکیمی
از هنر غافل مباش، به تآتر برو، فیلم ببین، دوستان فهیم روشنفکر پیدا کن؛ قالب یک پسربچه که موسیقی پاپ می‌شنود و چس‌فیل و آبجو می‌خورد و سکس همهٔ دنیایش را تشکیل می‌دهد برای تجربه بد نیست، اما ــ گو این که تو معمولاً چندان علاقه‌یی به این دنیای نابالغ کوچک نشان نمی‌دادی ــ زودتر باید خودت را از این مرز به آن طرف برسانی. شرافت انسانی و معجزهٔ انسانی را آن سوی این مرز خواهی یافت. شروع کن به کشف آن دنیا. هر ساعتی که از دستت برود حیف است. افسوس که آدمی این را خیلی دیر می‌فهمد.
baktash99
من دیگر خداحافظی می‌کنم و روی نازنینت را می‌بوسم.
Fatima
جز این آرزو ندارم که حالت خوب و فکرت راحت و اعصابت آرام باشد. در کارت توفیق حاصل کنی و پشتیبان روحی پدرت باشی که امیدش هستی و می‌دانی که درباره‌ات چه عقیده و چه قضاوتی دارد. در عین حال دلم می‌خواهد واقعاً دنیا را بشناسی و با چشم باز و عقل سلیم در مسائل نگاه کنی و در حالی که جسماً و روحاً جوانی (و حتا کودکی) خود را حفظ می‌کنی و از زندگی کوتاهی که آدمیزاد در این چهار صباح عمر خود دارد لذت می‌بری و هر ساعت زندگیت را غنیمتی بازیافته تلقی می‌کنی، از لحاظ فکر و معرفت هر ساعت پیرتر و جهان‌دیده‌تر بشوی
Zeinab Amiri
همچنان مردم گرفتار نان و گوشت روزمرّه هستند، همچنان خاموشی برق دست آدم را تو حنا می‌گذارد
Fa
آزادیت را به هیچ بهایی در دنیا نفروش!
Fatima
فقط کافی بود که او یک قدم کوتاه در مسیر فکری من بردارد تا من با تمام وجودم خودم را در آن مسیر پرتاب کنم.
Fatima
جز این آرزو ندارم که حالت خوب و فکرت راحت و اعصابت آرام باشد.
Fatima
امروز حالم قدری بهتر است
Fatima
حقش را بگویم، کوفت هم برایش نخواهم خرید. او ارزش محبت ندارد. محبت دیدن لیاقت و شایستگی می‌خواهد. این از آن... هاست که دست عسلی به دهان تلخش ببری انگشت‌هایت را می‌جود.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
سعی کن زندگی کنی. سعی کن. طلبه نشو. هم چیز یاد بگیر و هم زندگی کن. این دو تا با هم خوب است. لازم نیست فقط آدم به یکیش بچسبد.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
دوری از تو را تحمل می‌کنیم به امید سعادت آینده‌ات؛ و همین امید است که به ما همه قدرت و غرور می‌دهد، که وقتی اسمت به زبان می‌آید سرمان را بالا نگه داریم و چشم‌هامان برق بزند.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
درس بخوان، مطالعه کن، چیز یاد بگیر، دنیا را بگرد و مرد بزرگی شو که مرا سربلند کنی. آنچه از تو می‌خواهم این است. اگر برای دلت تحصیل می‌کنی تا وقتی من زنده‌ام مخارجت تأمین است. اما اگر برای تأمین معاشت در آینده تحصیل می‌کنی رشته‌یی انتخاب کن که دست کم زندگیت را به نحو بهتری تأمین کند.
porosha
آن قدر آدم چیزهای حیرت‌آور می‌بیند که دیگر حقش است به چشم خودش هم باور نکند.
porosha
چه قدر دلم می‌خواست در نامه‌هایت برای من از شادی‌ها و لذت‌های زندگیت بنویسی، و برای این که من دروغت را درنیارم واقعاً سعی کنی که مقداری از وقتت را هم با شادی و جوانی بگذرانی. من این جور می‌خواهم. تو هم این جور بخواه. دست کم برای شادی من که این قدر تو را دوست دارم.
porosha
سعی کن عوض این فکرهای خاله‌زنکی دنیا را تجربه کنی.
porosha
دوری از تو را تحمل می‌کنیم به امید سعادت آینده‌ات؛ و همین امید است که به ما همه قدرت و غرور می‌دهد، که وقتی اسمت به زبان می‌آید سرمان را بالا نگه داریم و چشم‌هامان برق بزند.
porosha
دلم می‌خواهد همه چیز را بدانی، همه چیز را درک کنی، و آن چیزی بشوی که متأسفانه من نتوانستم بشوم، و وضع مالی پدرم اجازه نداد که دنبالش بروم. ــ البته نه فقط وضع مادّیش، بلکه عقایدش هم.
porosha

حجم

۸۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۸۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۲۱,۰۰۰
۱۰,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد