بریده‌هایی از کتاب این راهش نیست

این موضوع را بپذیرید که شما حتی نمی‌توانید همیشه به خودتان هم اعتماد کنید. شما می‌گویید رژیم دارید ولی وقتی در محیط کارتان کسی دونات همراه خود بیاورد شما رژیم خود را می‌شکنید

کارهایی که انجام می‌دهیم به سه دسته تقسیم می‌شوند: درست، غلط، همه این کار را انجام می‌دهند. وقتی ببینیم دیگران کاری را انجام می‌دهند و مسئله‌ای با آن ندارند ما هم فکر می‌کنیم انجام آن اشکالی ندارد. هیچ‌کس دلش نمی‌خواهد بازنده‌ای باشد که طبق اصول و قوانین بازی می‌کند درحالی‌که هیچ‌کس دیگری این کار را نمی‌کند.

موفقیت در نتیجۀ یک ویژگی خاص به‌دست نمی‌آید بلکه در نتیجۀ هم‌راستابودن کسی به‌دست می‌‌آید که الان هستید، با جایی که می‌خواهید به آنجا برسید

ما اغلب از زمانی که داریم به‌درستی استفاده نمی‌کنیم-کاری را انجام می‌دهیم که ساده‌تر است نه کاری که حس شادی را در ما به وجود می‌آورد

اگر پا را فراتر از چیزی مثل خواستن آرامش بگذاریم، وقتی برای چیزی بزرگ‌تر از خودمان زندگی کنیم دیگر نیازی نیست با دردها بجنگیم؛ دردها را به‌منزلۀ فداکاری می‌بینیم. فرانکل می‌گفت: «آنچه قرار است نوری از خود داشته باشد باید تحمل سوختن را هم داشته باشد.»

«عامل اصلی عملکرد بالا انرژی است نه زمان.»

تحقیقات نشان می‌دهند که شما برای رهبرشدن نیازی نیست چیز بیشتری بدانید؛ فقط با پیش‌قدم‌شدن در حرف‌زدن و بیشتر حرف‌زدن-رفتارهای برون‌گرایانه-دیگران شما را به چشم رئیس می‌بینند.

اکثر انسان‌ها مثل گل‌های قاصدک هستند؛ آنها تقریباً در هر شرایطی خوب رشد می‌کنند. بقیۀ آنها مثل گل ارکیده هستند؛ این افراد فقط نسبت به شرایط منفی‌ حساس‌تر نیستند بلکه نسبت به همه‌چیز حساس‌ترند. آنها مثل ‌گل‌های قاصدک نیستند که حتی در محیط کثیف کنار جاده هم گل بدهند؛ اما وقتی در گلخانه‌ای زیبا از آنها مراقبت شود زیبایی گل قاصدک در برابر آنها دیده نمی‌شود

شرایط، تفاوت‌ها را می‌سازد.

مغز ما بدون خواب به هر چیز بدی بیش‌از‌حد واکنش نشان می‌دهد. به زبان ساده‌تر: وقتی خسته هستید شاد‌بودن بسیار سخت می‌شود.

آلبرت انیشتین و چارلی‌چاپلین باهم در مراسم افتتاحیۀ فیلم روشنایی‌های شهر شرکت کردند. جمعیت حاضر در سالن با شور و اشتیاق این دو سوپراستار را تشویق می‌کردند. چاپلین به دانشمند بزرگ رو کرد و گفت: «آنها مرا تشویق می‌کنند چون همه‌شان مرا می‌فهمند و شما را تشویق می‌کنند چون هیچ‌کدامشان شما را نمی‌فهمند.»

برخی از تحقیقات انجام‌شده نشان می‌دهند اگر شما کارهایی را انجام دهید که در آنها کاملاً مهارت دارید (روان‌‌شناسان آنها را «مهارت‌های فردی» می‌نامند) همان‌ها می‌توانند بیشترین تأثیر را در افزایش میزان شادی شما داشته باشند.

برخی افراد دیوانه‌وار کار می‌کنند ولی به هیچ نتیجه‌ای نمی‌رسند. رابرت شیلدز دفتر خاطرات روزانه‌ای داشت که در آن ۳۷.۵ میلیون کلمه نوشته شده بود. او چهار ساعت در روز را صرف نوشتن هر اتفاقی که برایش افتاده بود می‌کرد: از فشارخون‌اش گرفته تا ایمیل‌های تبلیغاتی‌ای که دریافت کرده بود؛ حتی هر دو ساعت یک بار از خواب بیدار می‌شد تا خواب‌هایی که دیده بود را با جزئیات بنویسد. این کار نه باعث شد او ثروتمند شود و نه نامش در کتاب رکوردهای گینس ثبت شود؛ بلکه فقط او را به مرد دیوانه‌ای با یک آگهی ترحیم که جذاب‌ترین آگهی در طول تاریخ بود تبدیل کرد. اینکه فقط برای کاری زمان بگذارید هم کافی نیست.

ویلیامز در مصاحبه‌ای با مجلۀ تایم گفت: «صدها نفر از کودکان برای تبدیل‌شدن به یک بازیکن بزرگ بیسبال استعداد ذاتی دارند ولی چیزی جز تمرین، تمرین و تمرین نمی‌تواند آن استعداد را شکوفا کند.»

مشکل اینجاست که ما عاشق داشتن حق انتخاب هستیم و از انتخاب‌کردن متنفریم. داشتن حق انتخاب یعنی داشتن فرصت‌ها؛ انتخاب‌کردن یعنی از‌دست‌دادن فرصت‌ها

ناپلئون می‌گفت: «یک سرباز برای تکه‌ای روبان رنگی مدتی طولانی و با جدیت خواهد جنگید.» جایزه‌ای که در یک بازی به افراد داده می‌شود معمولاً چیزی بیش از یک نشان زیبا یا یک انیمیشن ساده نیست ولی همان چیزهای کوچک و مسخره باعث می‌شوند شما بازی را ادامه دهید. جشن‌گرفتن بابت آن «پیروزی‌های کوچک» کاری‌ست که همۀ بازماندگان ثابت‌قدم آن را انجام می‌دهند.

هریت بیچر استو می‌گفت: «تلخ‌ترین اشک‌هایی که بر سر گورها ریخته می‌شود به‌خاطر حرف‌هایی‌ست که ناگفته مانده و کارهایی که نکرده مانده.»

جان گاتمن که یک محقق در زمینۀ روابط است متوجه شد ۶۹% از مشکلات زوج‌ها همیشگی هستند و هرگز حل نمی‌شوند، به‌همین‌خاطر هم استفاده از روش معامله درمورد آنها نتیجه‌ای نخواهد داشت. ما باید به حرف‌هایشان گوش کنیم، با آنها ارتباط برقرار کنیم و درکشان کنیم؛ البته علی‌رغم وجود این مشکلات زندگی‌های زناشویی می‌توانند موفقیت‌آمیز باشند. وقتی ما فقط روی یک معامله تمرکز کنیم و از مقولۀ احساسات غافل شویم درست همان زمان است که همه‌چیز از هم می‌پاشد.

ما هنوز آن‌طور که شایسته است درمورد نیوتون حرفی نزده‌ایم. او کسی است که تمام قوانین جهان هستی را دوباره از نو نوشته؛ و این کار را تقریباً بدون کمک هیچ‌کس، خودش به‌تنهایی انجام داده است. ارسطو، کپلر، گالیله... بله، بله، بله. آنها هم سهم خود را دارند ولی نیوتون نقشه‌ای منسجم و یکپارچه در اختیارمان قرار داد که بدانیم جهان هستی چطور کار می‌کند. او ما را از سحر و جادو به‌سوی علم و دانش کشاند. پیش از او، تعیین چگونگی حرکت اجسام بیشتر بر اساس حدس و گمان بود تا علم ریاضی. پس از او، ما متوجه شدیم که دنیا قوانین خاصی دارد. جیمز گلیک نیوتون را «معمار اصلی جهان مدرن» می‌داند.

ایی.پائول زِهر، یکی از اساتید دانشگاه ویکتوریا، برای رسیدن به یک ایدۀ کلی تعدادی از ورزشکاران را موردبررسی قرار داد. وی رکورد بهترین بوکسورها، مبارزان هنرهای رزمی ترکیبی و بازیکنان خط دفاع لیگ ملی فوتبال را موردبررسی قرار داد. این افراد تا چه‌مدت توانسته بودند بدون هیچ آسیب جدی در برابر شکست مقاومت کنند؟ شما تا چه‌مدت می‌توانید یک بتمن باقی بمانید؟ سه سال. بله درست است.