بشربن غالب را دیدار فرمود که از عراق میآمد، از وضع عراق پرسید. عرض کرد: آنها را در حالی پشت سر نهادم که دلهاشان با تو و شمشیرهاشان در استخدام بنیامیه بود.
Mojtaba Safi
عرض کرد: پس این شتاب در حرکت چیست؟ فرمود: «بعد از رفتنت پیامبر صلی الله علیه وآله آمد و فرمود: ای حسین، خارج شو، چه خدا میخواهد تو را کشته ببیند». عرض کرد: انّا للَّه و انّا الیه راجعون. حال که چنین است، بردنِ زنان با خود چه معنا دارد؟ فرمود: پیامبر فرمود: که خدا میخواهد آنان را در کسوت اسارت ببیند.
Mojtaba Safi
چون ابن سعد با اسیران به کوفه نزدیک شدند مردم برای تماشای آنان آمدند. راوی گوید: زنی از کوفیان بر اسیرانِ اشراف یافته و گفت: شما از اسیران کجایید؟ گفتند: ما اسیران از آلِ محمّدیم صلی الله علیه وآله. آن زن از بام فرود آمده و ملاحف و شلوارها و مقنعههایی فراهم آورده به اسراء داد تا خود را بپوشانند. راوی گوید: همراه زنان، علی بن الحسین علیهما السلام نیز بود که بیماری لاغرش کرده بود، و حسن بن حسن المثنّی که در صحنه نبرد عاشورا با عمو و امامش در صبر بر سختیها و تیرها شکیب ورزیده بود و جراحت شدید داشت همراه بود. و زید بن حسن و عمرو بن الحسن علیه السلام نیز همراه بودند. کوفیان نوحه سروده میگریستن
Hemmat