بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب در خانه‌ ما عشق کجا ضیافت داشت؟: مجموعه صد و سی و هفت نامه | صفحه ۸ | طاقچه
تصویر جلد کتاب در خانه‌ ما عشق کجا ضیافت داشت؟: مجموعه صد و سی و هفت نامه

بریده‌هایی از کتاب در خانه‌ ما عشق کجا ضیافت داشت؟: مجموعه صد و سی و هفت نامه

انتشارات:ماه باران
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۱۵ رأی
۴٫۴
(۱۵)
هیچ فکری در سرم نمی‌‌ماند... نمی‌‌آید که بماند همین روزهاست که کاغذِ سفیدی به اشتراک بگذارم فقط با یک امضا یا چه می‌دانم یک شکلک یکی‌ از این قلب‌هایی‌ که همه برایِ هم می‌فرستند یا دستی‌ که باید تکان بخورد ولی‌ نمی‌خورد همین روزهاست که خودم را یک جایی‌ گم کنم
Fatima
به جسد‌هایمان قسم که ما هنوز زنده‌ایم...
Fatima
تو نیستی‌ و من به هوایِ تو سر میزنم به تک‌ تک‌ِ مسافر خانه‌های این شهر احساس می‌کنم همه غریبه‌ها بویی از تو دارند راحت‌ترین راه را تو انتخاب کردی... نبودن... کوتاهترین راه را من... جنون...
Fatima
تو رفته‌ای و فرقی‌ نمی‌‌کند چرا برایِ کسی‌ که با امروز سال‌هاست که مرده است هر گونه محاسبه‌ای در بعد زمان مضحک‌ترین اتفاقِ ممکن است.
Fatima
تا تو در آغوش من گل نکنی‌ این بهار، بهار نمی‌‌شود.
Fatima
من هر روزِ خدا، هر روزِ خدا، حرفِ تازه‌ای برایت داشتم. شاید یادت نباشد، ولی‌ تو هر روز، هر روز برای من تازه بودی. فقطِ خدا می‌‌داند که من دوستت دارم را هر روز با حالِ دیگری می‌گفتم. تو نیستی‌ و نمی‌دانی چطور، با چه حالی‌ دوستت داشتم. جز خدای بالای سرم، همان که تو را از من گرفت، هیچکسِ دیگری نمی‌داند، هنوز تو را چطور، با چه حالی‌ دوست دارم.
Fatima
بهانه هم اگر می‌گیری بهانه‌ی مرا بگیر من تمامِ خواستن را وجب کرده‌ام هیچ کس به اندازه‌ی کافی‌ عاشق نیست هیچ کس هیچ کس به اندازه‌ی من عاشقِ تو و بهانه‌هایِ تو نیست.
Fatima
باورم نمی‌شود نباشی... نیایی... نروی... یا اگر می‌روی... دوباره برنگردی باورم نمی‌شود تنگِ غروب... تنگِ هم... کنارِ من... سر در آغوش من... روی پلّه... نشستنی نباشد. میانِ چای خوردن‌ها... پک‌های سیگار... مشت مشت نقل خوردنی نباشد... گپ زدنی‌ نباشد. شانه به شانه تو... شانه به شانه کوچه... شانه به شانه باران... دست در دستِ من... قدم زدنی‌ نباشد. باورم نمی‌شود غروب باشد... اذان مغرب باشد... این خانه باشد... این باغچه... این حوض... این کوچه باورم نمی‌شود من باشم... تو نباشی... و تمام شدنی برای من نباشد... تو نباشی‌ و مرگی برای من نباشد.
Fatima
آری نازنینم! در سرزمینی که هر طرفش خورشیدی غروب می‌‌کند هیچ فردایی تکرار می‌کنم هیچ فردایی روز موعود نیست.
Fatima
برایِ این عشق بهار آرزو می‌‌کنم قلب‌های یخ زده بی‌ شوقِ شقایق چه زود می‌‌میرند...
Fatima
باردارِ خاطرات که می‌‌شوم، هوسِ آغوش هم به سرم می‌‌زند. احساس می‌‌کنم همه چیز بو می‌‌دهد. آدم‌ها، اتاق‌ها، عکس‌ها، کافه‌ها، کوچه‌های بن‌بست، درخت‌ها. حتی نامه‌ها بوی بد می‌‌دهند. از تهوّع به خود می‌پیچم ولی‌ باز دوست دارم هنوز کنارم می‌‌بودی. در آغوشم می‌‌کشیدی. بوسه‌ بارانم می‌‌کردی. حرف‌های زیبا می‌‌زدی. در یک کوچه‌ی بن‌بست، پشتِ یک درخت، به من نامه می‌‌دادی. پیشنهاد دو فنجان قهوه می‌دادی. دلم می‌خواست همین امروز بر می‌گشتی. بارِ دیگر تو را می‌‌بخشیدم. بار دیگر دوستم داشتی. بار دیگر دوستت داشتم.
Fatima
بازگشتی اگر بود برایم گردن بندی بیاور با پنجاه و پنج دانه‌ی مروارید بگذار فکر کنم به خاطرِ من پنجاه و پنج بار دل به دریا زده‌ای.
Fatima
امروز کفش‌هایت را دور انداختم ظریف بودند سگک داشتند و درست اندازه‌ی پاهای تو بودند هنوز هم معتقدم زیر سرِ همه‌ی رفتن‌ها کفش‌هایی‌ خفته‌اند که سگک دارند و درست اندازه‌ی پای ما هستند.
Fatima
نمی‌دانی. هیچکس نمی‌داند کسی‌ که همین دیشب برای تمام عمر تنها شده، جایی‌ برای رفتن ندارد. جایی‌ برای برگشتن، برای ماندن ندارد. کسی‌ که حتی نمی‌داند امروز صبح برای چه بیدار شده. کسی‌ که مخاطبِ خاصِ خودش می‌‌شود. آینه‌‌ها را ورانداز می‌‌کند و بی‌ اختیار می‌‌گوید: سلام دوستِ تنها شده‌ی من. سلام!
Fatima
قرار شد دلتنگِ هیچکس نباشم، جز خودم من اما دلتنگ بودم و بیقرار کسی‌ از من دور می‌‌شد که بوی خوشِ سرزمین‌های وطنم را در من زنده می‌‌کرد نگفته بودی در پس فاصله‌های سرد، چگونه می‌‌توان بی‌ دلی‌ تنگ زیست؟
Fatima
آه چگونه خواهد شد زندگی بی‌ رویایِ تو.
Fatima
جای بوسه‌های تو پشت پلک‌هایم سبکی می‌‌کند
Fatima
آخر قصه را بردار و با خودت ببر همان یکی‌ بود و یکی‌ نبود همان گنبد کبود را برای من بگذار در فکر شروعی دوباره‌ام من بودم و هنوز کس دیگری نبود.
Fatima
همیشه گفته‌ام نبودن‌هایی‌ هست که هیچ بودنی جبران‌شان نمی‌‌کند.
Fatima
نوازشم می‌کند و نمی‌‌داند بانویِ شاعرش از سرِ بی‌ واژ گی‌ست که می‌‌گرید.
Fatima

حجم

۱۱۵٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

حجم

۱۱۵٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

قیمت:
۵,۰۰۰
تومان