بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب میشل اوباما شدن | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب میشل اوباما شدن اثر میشل اوباما

بریده‌هایی از کتاب میشل اوباما شدن

۳٫۲
(۶۰)
بیرون آمدن از یک جامعهٔ سرخورده یک چیز است و ازسرخودرگی درآوردنِ آن جامعه یک چیزِ دیگر.
masum75
کاخ سفید جایی بود که هر دو دخترمان در سالن‌هایش توپ‌بازی کردند و از درختانِ جناج جنوبیِ محوطه‌اش بالا رفتند.
Dexter
شدن به قسمت‌هایی مساوی از شکیبایی و صلابت نیاز دارد. شدن، یعنی هیچوقت فراموش نکنی که توانایی پیشرفت را داری.
زینب شیخی
شما می‌توانید در دنیایی که وجود دارد زندگی کنید؛ در عین حال می‌توانید برای تبدیل آن به دنیایی که باید وجود داشته باشد، تلاشتان را به کار گیرید.
mahnaz57
مادری کردن هیچ فرمول مشخصی ندارد و هیچ روشی را نمی‌شود درست و یا غلط تلقی کرد.
masum75
آیا باید باهمین دنیایی که داریم مدارا کنیم، یا باید برای ساختن دنیایی که باید وجود داشته باشه تلاش کنیم؟"
masum75
سعی می‌کردم از این واقعیت که بحث‌های کلاس را پسران تحت تسلطِ خود در می‌آورند –که اغلب مواقع همین‌طور بود- هیچ اکراهی نداشته باشم. وقتی حرف‌های آن‌ها را می‌شنیدم، می‌فهمیدم که آن‌ها به هیچ عنوان از بقیهٔ ما باهوش‌تر نیستند. آن‌ها فقط به خاطر مردسالاری‌ای که سال‌ها در جهان غالب شده بود جسورتر شده بودند و به دلیل این‌که تاریخ چیزی متفاوت از این مساله را به آن‌ها نشان نداده بود، قوت قلب بیش‌تری داشتند.
mahnaz57
بعضی از دخترها به این دلیل نمی‌توانستند به مدرسه بروند که خانواده‌هایشان نیاز داشتند آن‌ها کار کنند. بعضی‌اوقات نزدیک‌ترین مدرسه به آن‌ها، بسیار دور و هزینه‌اش بالا بود؛ یا این‌که خطر تجاوز شدن به آن‌ها در مسیر مدرسه بسیار بالا بود. در خیلی از جاها، تبعیض جنسیتی و قدرت اقتصادی این‌جور اقتضا می‌کرد که دخترها تحصیل نکنند و به طرز تاثیرگذاری آن‌ها را از داشتن آینده‌ای مطلوب محروم نمایند. با این‌که آمار نشان می‌داد با وارد شدن دخترها و زنان تحصیل‌کرده در بازار کار، تولید داخلی کشورها افرایش می‌یابد، باز هم به نظر می‌رسید در بعضی از کشورهای دنیا، مردم بر این باورند که فرستادن دخترها به مدرسه به هزینه‌اش نمی‌ارزد.
masum75
او قبلاً معلم و کتابدار بود، سعی کرده بود با استفاده از قدرتی که مقام بانوی اولی به او می‌داد، وضعیت آموزشی را پیشرفت دهد و از معلم‌ها حمایت کند.
masum75
برای من رای دادن یک نوع عادت بود؛ مثل سنتی قوی که باید در هر فرصتی برای حفظ وجدان انجام داده می‌شد. وقتی که بچه بودم، پدر و مادرم مرا همراه خود به محل رای‌گیری می‌بردند و حالا من نیز سعی داشتم هرموقع می‌توانم ساشا و مالیا را همراه خود بیاورم تا هم سهولت این کار را به آن‌ها نشان بدهم و هم اهمیت آن را.
masum75

حجم

۱٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۷۴ صفحه

حجم

۱٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۷۴ صفحه

قیمت:
۷۱,۰۰۰
۳۵,۵۰۰
۵۰%
تومان