بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آنچه در کربلا گذشت | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب آنچه در کربلا گذشت اثر شیخ عباس قمی

بریده‌هایی از کتاب آنچه در کربلا گذشت

نویسنده:شیخ عباس قمی
انتشارات:انتشارات پر
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۱۹ رأی
۴٫۶
(۱۹)
«جانها را در راه دوستی سالار خود باختند و بخشیدن جان منتهی بخشش است
mansore
پسر شبیب اگر تو را مسرور می‌کند که ثواب تو مانند ثواب آن کسانی باشد که با حسین(ع) شهید شدند هرگاه یاد او کنی بگو: «یا لَیتَنِی کنْتُ مَعَهُمْ فَاَفُوزَ فَوزاً‌ عَظِیماً».
کاربر ۳۴۳۱۹۷۳
پس کیسه‌ها را آوردند و گشودند و آن زرها سفال شده بود و بر یک سوی آن نگاشته: «وَلا تَحسَبَنُّ اللهَ غافِلاً عَمّا یعمَلُ الظالِمُونَ» و به روی دیگر «وَ سَیعلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا اَی مُنقَلَبٍ ینقَلِبُون» آنها را در بَرَدی ریختند.
moon shine
ای مردم کوفه! ای گروه دغا و دغل و بی‌حمیت اشکتان خشک نشود و ناله‌تان آرام نگیرد مَثَلِ شما مَثَلِ آن زن است که رشته خود را پس از محکم تافتن و ریستن باز تارتار می‌کرد. سوگندهاتان را دست‌آویز فساد کرده‌اید. چه دارید مگر لاف زدن و نازش و دشمنی و دروغ و مانند کنیزان چاپلوسی نمودن و چون دشمنان سخن‌چینی کردن یا چون سبزه بر پهن روییده‌اید و گچی که روی قبر بدان اندوده
moon shine
جعفر بن محمد(ع) از پدرش که او از علی بن‌الحسین(ع) پرسید: شما را بر چه نوع ستورانی نشانیدند؟ فرمود: مرا بر شتری لنگ بی‌روپوش نشانیده بودند و سر حسین(ع) را بر علمی برافراشته بودند و زنان پشت سر من بر استرانی همه ناهموار و معیوب و گروهی از شاطران چابک‌سوار در دنبال و بر گرد بودند نیزه در دست اگر می‌دیدند اشک از چشمی روان است با نیزه بر سر او می‌زدند. تا به دمشق درآمدیم
moon shine
در بحار است گویند که: چون عباس کشته شد حسین(ع) فرمود: «اَلآنَ اِنکسَرَ ظَهرِی وَ قَلَّت حِیلَتِی» اکنون پشت من شکست و چاره من کم شد.
f_altaha
(وقتی عثمان کشته شد مسلمانان دو فرقه شدند. شیعه علی(ع) و طرفداران بنی‌امیه و در جنگ صفین فرقه خوارج بر آنها افزود و همه مسلمانان سه فرقه شدند. شیعه یعنی دوستان علی(ع) و نواصب دوستان عثمان و معاویه که امیرالمؤمنین را سبّ می‌کردند و خوارج که دشمن هر دو بودند و این مذهب اهل سنّت که هم عثمان و معاویه را دوست دارند و هم علی(ع) و حسن و حسین(ع) را در صدر اسلام نبود و در زمان بنی‌العباس حادث گردید و آنان سران هر دو فرقه را احترام می‌کردند تا دل همه را به دست آرند
f_altaha
شیخ مفید رحمه‌الله‌ حکایت کرده است که: علی بن میثم از ابوالهذیل پرسید: آیا تو می‌دانی که ابلیس از هر امر خیر نهی می‌کند و به هر امر شرّی امر می‌کند؟ ابوالهذیل گفت: ‌بلی. گفت: پس ممکن است به شرّ امر کند نشناخته و از خیر نهی کند ندانسته؟ گفت: ‌نه. ابوالحسن گفت: ثابت شد که ابلیس خیر و شرّ همه را می‌داند. ابوالهذیل گفت: آری. ابوالحسن گفت: مرا خبر ده از امام خود بعد از رسول خدا(ص) آیا خیر و شرّ همه را می‌دانست؟ گفت: نه. گفت:‌ پس ابلیس از امام تو عالم‌تر است. و ابوالهذیل درماند و منقطع شد.
کاربر ۷۵۲۳۷۹۱
را لعنت کن. ای پسر شبیب اگر تو را مسرور می‌کند که ثواب تو مانند ثواب آن کسانی باشد که با حسین(ع) شهید شدند هرگاه یاد او کنی بگو: «یا لَیتَنِی کنْتُ مَعَهُمْ فَاَفُوزَ فَوزاً‌ عَظِیماً».
mansore
کهیعَصَ پس «کاف» نام کربلاست و «ها» هلاک عترت است و «یا» یزید است که بر حسین(ع) ستم کرد و «عین» عطش است و «صاد» صبر و شکیبایی آن حضرت. چون زکریا این را بشنید سه روز از مسجد خود جدا نگشت و مردم را از داخل شدن بر خود من
sami

حجم

۶۸۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۵۱۲ صفحه

حجم

۶۸۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۵۱۲ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
۵,۰۰۰
۵۰%
تومان