بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عاشورا | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب عاشورا

بریده‌هایی از کتاب عاشورا

۴٫۰
(۳۰)
«فرزندان هاشم (رسول خدا) با سلطنت بازی کردند، و در واقع نه خبری (از سوی خدا) آمده بود و نه وحیی نازل شده! کاش بزرگان من که در جنگ بدر کشته شده بودند، امروز می‌دیدند که قبیله خزرج چگونه از ضربات نیزه به زاری آمده است! در آن حال، از شادی فریاد می‌زدند و می‌گفتند: ای یزید دستت درد نکند! امروز کیفر ماجرای بدر را به آنان دادیم و همانند بدر با آنان معامله کردیم و در نتیجه برابر شدیم!
parisa amraee
مردم، بندگان دنیا هستند و دین همانند چیزی است که بر زبانشان باشد، تا آنگاه که زندگی‌شان (به وسیله آن) پر رونق است آن را نگه می‌دارند، ولی هنگامی که با مشکلات آزموده شوند عدد دین‌داران اندک می‌شود»
کاربر ۲۱۵۰۶۴۸
سکینه قدم پیش نهاد، پیکر پاک پدر را در آغوش گرفت، هر چه تلاش کردند وی را جدا کنند ممکن نشد، جماعتی از اعراب آمدند و سکینه را کشان کشان از پیکر پدرش جدا ساختند (ثُمَّ إِنَّ سُکینَةَ اعْتَنَقَتْ جَسَدَ الْحُسَینِ علیه السلام فَاجْتَمَعَ عِدَّةٌ مِنَ الاَْعْرابِ حَتّی جَرُّوها عَنْهُ) . از سکینه نقل شده است که در آن حال (گویا بیهوش شد و در آن بیهوشی) از پدرش شنید که فرمود: شیـعَـتِی ما إنْ شَـرِبْتُمْ عَـذْبَ مـاءٍ فَاذْکرُونِی أَوْ سَمِعْتُمْ بِغَریبٍ أَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونِی «ای شیعیان من! هرگاه آب گوارایی نوشیدید مرا یاد کنید، یا اگر خبری از غریب یا شهیدی شنیدید بر من بنالید»
Akbar Aghaii
برابر فرمانی که ابن زیاد صادر کرده بود، «ابن سعد» مأمور بود پس از شهادت امام حسین علیه السلام بدن مبارکش را زیر سمّ اسبان قرار دهد؛ وی که به خاطر تقرّب به ابن زیاد و در خیال خامش برای رسیدن به حکومت ری از هیچ جنایتی خودداری نمی‌کرد، در میان اصحابش فریاد زد: «مَنْ ینْتَدِبُ لِلْحُسَین علیه السلام فَیوطِی الْخَیلَ صَدْرَهُ وَ ظَهْرَهُ؛ کیست که داوطلبانه بر پیکر حسین اسب بتازد تا سینه و پشت وی را زیر سم اسبان پایمال کند
Akbar Aghaii
هنگامی که منصور دوانیقی درِ خانه امام صادق علیه السلام را آتش زد، تعدادی از شیعیان خدمت آن حضرت شرفیاب شدند، امام علیه السلام را گریان و اندوهگین دیدند، از دلیل آن پرسیدند، فرمود: «لَمّا أَخَذَتِ النّارُ ما فِی الدِّهْلیزِ نَظَرْتُ إلَی نِسائِی وَبَناتِی یتَراکضْنَ فِی صَحْنِ الدّارِ مِنْ حُجْرَةٍ إلی حُجْرَةٍ وَمِنْ مَکانٍ إلی مَکانٍ، هذا وَأَنا مَعَهُنَّ فی الدّارِ فَتَذَکرْتُ فِرارَ عِیالِ جَدِّی الْ حسین علیه السلام یوْمَ عاشُورا مِنْ خَیمَةٍ إلی خَیمَةٍ وَمِنْ خَباءٍ إلی خَباءٍ؛ گریه من برای آن است که وقتی آتش در دهلیزخانه زبانه کشید، زنان و دخترانم را دیدم که از این اطاق به آن اطاق و از این جا به آن جا پناه می‌برند با آنکه (تنها نبودند و) من نزدشان حضور داشتم، با دیدن این صحنه به یاد بانوان جدّم حسین علیه السلام در روز عاشورا افتادم که از خیمه‌ای به خیمه دیگر و از پناهگاهی به پناهگاه دیگر فرار می‌کردند»
Akbar Aghaii
مردی پست از سپاه ابن سعد چشمش به خلخال پای فاطمه بنت الحسین علیه السلام افتاد، و در حالی که می‌گریست خلخال را از پایش کشید. دختر امام حسین علیه السلام با تعجب پرسید: چرا گریه می‌کنی؟! گفت: چرا گریه نکنم در حالی که اموال دختر رسول خدا را غارت می‌کنم. فاطمه بنت ال حسین علیه السلام گفت: خوب، اگر کار بدی است چرا چنین می‌کنی؟! گفت: می‌ترسم اگر من نکنم دیگری آن را انجام دهد
Akbar Aghaii
حضرت علی بن ال حسین علیه السلام (علی اکبر) اولین فرد از بنی هاشم بود که آماده نبرد شد. او زیباترین و خوشخوترین مردم بود. سنّ شریف آن حضرت را در هنگام شهادت ۱۹ سال یا ۱۸ سال و به روایتی ۲۵ سال نوشته‌اند. او اوّلین شهید از آل ابی طالب است که روز عاشورا نزد پدر گرامی‌اش آمد و اذن میدان طلبید. امام علیه السلام بی درنگ به او اجازه فرمود و در همان حال ناامید از حیات او، به قامت رعنایش نگریست و باران اشک از دیدگانش فرو ریخت.
Akbar Aghaii
امام علیه السلام در لحظه شهادت صورت بر صورت غلامش می‌گذارد یعنی همان ابراز محبتی را که درباره فرزند شجاع و دلبندش علی اکبر علیه السلام می‌کند، درباره غلامش نیز روا داشت. یعنی اینها همه مجاهدان وشهیدان راه خدا هستند و همه آنها عزیز و گرامی‌اند
Akbar Aghaii
خداوندا! باران را از آنان دریغ‌دار، و سال‌های قحطی، بسان خشکسالی زمان یوسف، بر آنان پدید آور، و آن فرزند ثقیف (حجّاج) را بر آنها مسلّط ساز تا جام زهرِ ذلّت و حقارت را بر کامشان فرو ریزد و کسی را در میانشان سالم وامگذارد تا آنجا که در برابر هر قتلی که انجام داده‌اند به قتلی و در برابر هر ضربه‌ای که زده‌اند، به ضربه‌ای گرفتار شوند و انتقام خون من و دوستان و اهل بیتم را از اینها بگیرد. چرا که اینها به ما نیرنگ زدند و ما را تکذیب کرده و بی‌یاور گذاردند. خدایا! تویی پروردگار ما، بر تو توکل کرده و به سوی تو بازگشت می‌نماییم که بازگشت همه به سوی توست»
Akbar Aghaii
جدّم پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: فرزندم حسین علیه السلام در کربلا غریب و تنها و تشنه شهید خواهد شد. هر کس او را یاری نماید، مرا و فرزندش حضرت قائم (عج) را یاری کرده است و هر کس با زبانش ما را یاری کند، در روز قیامت در حزب ما خواهد بود...» .
Akbar Aghaii
«ابودرداء» می‌گوید: «به معاویه گفتم از پیغمبر صلی الله علیه و آله شنیدم هر کسی از ظروف طلا و نقره بیاشامد آتش جهنّم درونش را فرا خواهد گرفت» . معاویه گفت: «أَمَّا أَنَا فَلاَ أَرَی بِذَلِکَ بَأْسآ؛ امّا من برای آن ایرادی نمی‌بینم!!» . «ابودرداء» پاسخ داد: عجبا! من از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل می‌کنم تو رأی شخصی خود را اظهار می‌کنی! من دیگر در سرزمینی که تو هستی نخواهم ماند
Akbar Aghaii
«ابودرداء» می‌گوید: «به معاویه گفتم از پیغمبر صلی الله علیه و آله شنیدم هر کسی از ظروف طلا و نقره بیاشامد آتش جهنّم درونش را فرا خواهد گرفت» . معاویه گفت: «أَمَّا أَنَا فَلاَ أَرَی بِذَلِکَ بَأْسآ؛ امّا من برای آن ایرادی نمی‌بینم!!» . «ابودرداء» پاسخ داد: عجبا! من از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل می‌کنم تو رأی شخصی خود را اظهار می‌کنی! من دیگر در سرزمینی که تو هستی نخواهم ماند
Akbar Aghaii
مغیرة بن شعبه ـ والی کوفه ـ ارزاق عمومی را از مردم کوفه دریغ می‌داشت
Akbar Aghaii
ابن ابی الحدید با اشاره به این دوران می‌نویسد: «فشارها بر شیعیان ادامه داشت، تا آنگاه که امام حسن علیه السلام به شهادت رسید؛ پس از آن، سختی‌ها و فشارها بر شیعیان افزایش یافت، به گونه‌ای که هر شیعه، از کشته شدن و یا تبعید و آواره شدن بیمناک بود»
Akbar Aghaii
«جرج جرداق» نویسنده معروف معاصر، به پایان می‌بریم. وی درباره تقویت بنی‌امیه توسّط عثمان می‌نویسد: «وَ جَعَل ]عثمان[ فی ایدیهم مفتاحَ بیتِ الْمال، و سیفَ السّلطان؛ عثمان، هم کلید بیت المال و هم شمشیر سلطان را در دستان بنی‌امیه قرار داده بود!»
Akbar Aghaii
عمر به ابوبکر گفت: ابوسفیان نزد ما می‌آید، وی مرد خطرناکی است بهتر است زکات اموالی را که جمع آوری کرده است، به خود او ببخشی تا سکوت کند
Akbar Aghaii
وقتی امیرمؤمنان علیه السلام را برای بیعت نزد ابوبکر آورده بودند، آن حضرت فرمود: اگر بیعت نکنم شما چه می‌کنید؟ گفتند: به آن خدایی که جز او معبودی نیست، سرت را از بدنت جدا خواهیم کرد!
Akbar Aghaii
«بلاذری» نیز در «انساب الاشراف» نقل می‌کند: حضرت زهرا علیها السلام رو به عمر بن خطّاب کرد و فرمود: «یابْنَ الْخَطّابِ! أَتُراکَ مُحْرِقآ عَلَیَّ بابِی؟ قالَ: نَعَمْ وَ ذلِکَ أَقْوی فِیما جاءَ بِهِ أَبُوکِ؛ ای فرزند خطّاب! آیا می‌خواهی در خانه مرا آتش بزنی؟ پاسخ داد: آری. (مصلحت) این کار برای آنچه پدرت آورده مهم‌تر است»
Akbar Aghaii
«ابن عبد ربّه» دانشمند معروف اهل سنّت نقل می‌کند: «ابوبکر، عمر را فرستاد و به او گفت: اگر آنان از بیعت امتناع کردند با آنان بجنگ! وی با مشعلی از آتش به خانه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام آمد تا آن را بسوزاند. فاطمه علیها السلام جلو آمد و گفت: ای زاده خطّاب! آیا آمدی تا خانه ما را بسوزانی؟ گفت: آری. مگر آن‌که چون بقیه امّت با ابوبکر بیعت کنید!
Akbar Aghaii
در تاریخ طبری آمده است: «عمر بن خطاب به منزل علی علیه السلام آمد، در حالی که طلحه و زبیر و مردانی از مهاجرین در آنجا گردآمده بودند. آنگاه به آنان گفت: به خدا سوگند! خانه را بر سرتان بسوزانم یا این‌که برای بیعت کردن از آن خارج شوید»
Akbar Aghaii

حجم

۶۷۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۷۶۸ صفحه

حجم

۶۷۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۷۶۸ صفحه

قیمت:
رایگان