- طاقچه
- تاریخ
- تاریخ اسلام
- کتاب عاشورا
- بریدهها
بریدههایی از کتاب عاشورا
۴٫۰
(۳۰)
آهنگ مدّاحان محترم نباید به آهنگهای مجالس لهو و فساد شباهت داشته باشد.
sadeghi
و در پاسخ ابن زیاد، آن مرد سفّاک بیرحم و خطرناک، با یک دنیا شجاعت فرمود: «ما رَأَیتُ إِلّا جَمیلا؛ جز خوبی (و شجاعت و عظمت) در کربلا ندیدم» . «هؤُلاءِ قَوْمٌ کتَبَ اللهُ عَلَیهِمُ الْقَتْلَ، فَبَرزُوا إلی مَضَاجِعِهِمْ...؛ آنها گروهی بودند که شهادت در سرنوشتشان رقم زده شده بود و به آرامگاه ابدی خود شتافتند و به زودی در دادگاه عدل الهی در برابر آنها ظاهر خواهی شد» .
Hemmat
راستی عجیب است که انسانی در بحرانیترین شرایط، حتّی به بدهکاریهای اصحاب و یاران خود به مردم توجّه داشته باشد و راضی نشود بدهکاران همراه او پیکار کنند و شهید شوند؛ مبادا حقوق مردم از دست برود.
این برنامه را با کار کسانی مقایسه کنید که سراسر زندگی آنها انباشته از حرام و حقوق مردم بوده و کمترین اهمّیتی برای آن قائل نبودند، اصلا چیزی را به نام «حقّ الناس» باور نداشتند!!
sadeghi
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جنّ و ملک بر آدمیان نوحه میکنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
sadeghi
«حُسَینٌ مِنّی وَ أَنَا مِنْ حُسَینٍ أَحَبَّ اللهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَینآ؛ حسین از من است و من از حسینم. هر کس حسین را دوست دارد، خداوند وی را دوست میدارد» .
Basil
تقویت نظام جمهوری اسلامی، رهبری و مراجع باید مدّ نظر قرار گیرد وعشق به امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) در همه مجالس به عنوان اساسیترین مطلب، زنده نگه داشته شود.
sadeghi
در روایات میخوانیم هنگامی که ابراهیم فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنیا رفت، آن حضرت در مرگ او گریست و هنگامی که برخی از اصحاب معترضانه از آن حضرت سبب گریه را پرسیدند، فرمود:
«تَدْمَعُ الْعَینُ، وَ یوجَعُ الْقَلْبُ، وَ لا نَقُولُ ما یسْخِطُ الرَّبَّ؛ چشم میگرید و قلب به درد میآید، ولی بر زبان سخنی که موجب خشم خدا شود، جاری نمیسازیم» .
sadeghi
«ماربین آلمانی» در اثر خود مینویسد:
«بی اطّلاعی بعضی از تاریخ نویسان ما موجب شد که عزاداری شیعه را به جنون و دیوانگی نسبت دهند؛ ولی اینان گزافه گفته و به شیعه تهمت زدهاند. ما در میان ملل و اقوام، مردمی مانند شیعه پرشور و زنده ندیدهایم، زیرا شیعیان به واسطه بپا کردن عزاداری حسینی سیاستهای عاقلانهای را انجام داده و نهضتهای مذهبی ثمر بخشی را بوجود آوردهاند»
sadeghi
سپاه دشمن به راست و چپ حمله برد و جنگ سختی درگرفت و عبدالله بن عمیر همانند شیر میجنگید تا آنکه به شرف شهادت نایل آمد، همسرش در کنار پیکر قطعه قطعهاش حاضر شد و گفت: «هَنیئآ لَکَ الْجَنَّةُ أَسْأَلُ اللهَ الَّذِی رَزَقَکَ الْجَنَّةَ أَنْ یصْحَبَنی مَعَکَ؛ بهشت بر تو گوارا باد، از خدایی که بهشت را بر تو ارزانی داشت میخواهم که مرا نیز در کنار تو قرار دهد» .
چیزی نگذشت که غلام شمر با فرود آوردن عمود خویش بر فرق ام وهب او را در کنار همسرش به شهادت رساند و بدین ترتیب دعای او به هدف اجابت رسید.
این تنها زنی بود که در کربلا به افتخار شهادت نایل آمد.
* * *
فداکاری این زن تنها در آن نبود که با عمود خیمه به مبارزه با دشمن برخاست و تنها به این نبود که در این راه شربت شهادت نوشید، بلکه از آن مهمتر این بود که وقتی پیکر پاره پاره همسرش را دید، گفت: «گوارا باد بر تو بهشتی که خدا نصیب تو کرد، از او میخواهم مرا به تو ملحق کند» .
sadeghi
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جنّ و ملک بر آدمیان نوحه میکنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
hamed hosseini
مرحوم فیض کاشانی در کتاب «محجّة البیضاء» در توضیح حدیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله «عِنْدَ ذِکرِ الصّالِحینَ تَنْزِلُ الرَّحْمَةُ؛ به هنگام یاد صالحان رحمت الهی نازل میشود» . با اشاره به مسئله تأثیرپذیری انسان از محیط اجتماعی و الگوهای شایسته، در بیان علّت نزول رحمت به هنگام یاد صالحان، مینویسد:
«چون ذکر صالحان و طرح صلاحیتهای اخلاقی آنان باعث میشود که انسان از آنها الگو بگیرد و با تحت تأثیر واقع شدن، به آنها تأسّی و اقتدا کند و زمینه صلاحیت و برخورداری از رحمت پروردگار را برای خود فراهم سازد» .
sadeghi
«هنگامی که آن قافله پدیدار شد، و آن خورشیدها (سرهای شهدا) بر بلندیهای جیرون تابید،
سپیده دم اندیشه
«عموجان! خداوند تواناست که این اوضاع را دگرگون سازد و هر روز در کار تازهای است. این گروه دنیای خویش را از تو دریغ داشتند و تو دین خود را از (دستبرد) آنان بازداشتی! پس چقدر تو از دنیای آنان بی نیازی؛ ولی آنان به دین تو سخت نیازمندند، صبر پیشه کن! چرا که خیر در صبر وشکیبایی است و شکیبایی نشانه شخصیت است»
Gisoo
در نزدیکی کربلا تأکید دیگری بر آن نهاد و فرمود:
«اَلا وَ إِنَّ الدَّعِیَّ ابْنَ الدَّعِی قَدْ تَرَکنی بَینَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ، هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة؛ ناپاک زاده، فرزند ناپاک زاده مرا در میان شمشیر و ذلّت مخیر ساخته، به استقبال شمشیرها میروم و هرگز تن به ذلّت نمیدهم» .
Hemmat
در اینکه امام سجاد علیه السلام چگونه در حال اسارت اقدام به چنین عملی نموده است، روایات زیادی در دست است که میرساند برابر مبانی اعتقادی شیعه، متولی کفن و دفن هر امامی، امام بعد از اوست. از جمله در روایتی از امام رضا علیه السلام میخوانیم که به همین نکته اشاره کرده
sadeghi
در اینکه امام سجاد علیه السلام چگونه در حال اسارت اقدام به چنین عملی نموده است، روایات زیادی در دست است که میرساند برابر مبانی اعتقادی شیعه، متولی کفن و دفن هر امامی، امام بعد از اوست. از جمله در روایتی از امام رضا علیه السلام میخوانیم که به همین نکته اشاره کرده
sadeghi
بنا به نقل مشهور اجساد مطهر شهدا سه روز زیر آفتاب بر روی زمین مانده بودند و باد صحرا بر آن بدنهای پاک میوزید. تا آنکه طائفه بنیاسد که در غاضریه ـ محلهای نزدیک کربلا ـ منزل داشتند، پس از تخلیه کربلا از سپاه ابن سعد به کربلا آمدند و آن بدنهای پاک را در خاک و خون مشاهده کردند.
آنان از زن و مرد فریادشان به ناله و شیون بلند شد. وقتی که مصمم شدند آن بدنهای پاک را دفن کنند، چون نه سر در بدن داشتند و نه لباسی بر تن، هیچ یک را نمیشناختند. لذا متحیر و سرگردان بودند که چه کنند، ناگاه امام سجاد علیه السلام از سمت صحرا بهسوی آنان آمد و شهدا را به آنها معرفی کرد. و قبل از همه به دفن پیکر پاک امام حسین علیه السلام اقدام فرمود.
sadeghi
پروردگارا! بر قضا و قدرت شکیبایی میورزم، معبودی جز تو نیست، ای فریادرس دادخواهان! پروردگاری جز تو و معبودی غیر از تو برای من نیست. بر حکم تو صبر میکنم ای فریادرس کسی که فریاد رسی ندارد! ای همیشهای که پایانناپذیر است! ای زنده کننده مردگان! ای برپا دارنده هر کس با آنچه که به دست آورده! میان ما و اینان داوری کن که تو بهترین داورانی!» .
* * *
راستی که چه زیبا و پر محتوا، و چقدر آموزنده است این مناجات که در واپسین ساعات عمر امام علیه السلام با بدنی خونین و مجروح و در میان اندوه عمیق از دست دادن یاران و عزیزان، و آینده نگران کننده همسر و دختران و بازماندگان، بر زبان مبارک آن حضرت جاری شد!
sadeghi
«همسر پادشاه بنی اسرائیل پیر شده بود، خواست دخترش را به همسری آن پادشاه درآورد. پادشاه با یحیی بن زکریا دراین مورد مشورت کرد حضرت وی را از این کار برحذر داشت، همسر پادشاه از این ماجرا با خبر شد و دخترش را آرایش کرد و به نزد پادشاه فرستاد؛ دختر به نزد پادشاه رفت و به طنّازی و عشوهگری پرداخت (تا هوش از سر پادشاه ربود) .
پادشاه گفت: (برای آن که به وصالت برسم) چه میخواهی؟
دختر گفت: سر یحیی بن زکریا را!
پادشاه گفت: دخترم! چیز دیگری بخواه.
گفت: جز این نمیخواهم!
امام علیه السلام ادامه داد:... وی پس از این تصمیم به قتل حضرت یحیی علیه السلام گرفت و آن حضرت را به قتل رساند. آنگاه سر مبارکش را در طشت طلایی نهاد و به نزد آن دختر فرستاد (وچندان نگذشت که زمین دختر را در خود فرود برد و «بخت نصّر» بر آنان مسلّط شد)».
آنجا که سر یحیی را دفن کردند پیوسته از آن محل خون میجوشید تا بخت نصّر گروه زیادی از ظالمان بنی اسرائیل را کشت تا خون از جوشش افتاد.
sadeghi
ای مؤمنان! هر کس ببیند ستمی صورت میگیرد و مردم را به سوی کار زشتی دعوت میکنند، اگر تنها در دلش آن را انکار کند سالم مانده و گناهی بر وی نیست (به شرط آنکه بیشتر از آن نتواند) و کسی که آن را با زبانش انکار کند، پاداش الهی نصیب او شده و مقامش از اوّلی برتر است و آن کس که برای اعتلای نام خدا و سرنگونی ظالمان با شمشیر به مبارزه برخیزد، او کسی است که به راه راست هدایت یافته و بر جاده حقیقی گام نهاده و نور یقین در دلش تابیده است!» .
sadeghi
حجم
۶۷۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۷۶۸ صفحه
حجم
۶۷۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۷۶۸ صفحه
قیمت:
رایگان