بریدههایی از کتاب حماسه حسینی (جلد دوم)
۴٫۴
(۴۶)
خود مردم هم عاملی برای این جعل و تحریفها هستند.
حــق پرســت
حس اسطورهسازی و قهرمانسازی خیالی که در بشر وجود دارد که قبلاً به آن اشاره شد و آقای دکتر شریعتی در سخنرانی عید غدیر، مبنای توجه بشر را به اساطیر به نحو احسن بیان کردند. و گفتیم همین حس است که علی را آنجا میبرد که جبرئیل از آسیب شمشیر علی چهل روز نمیتواند بالا برود، و ضربت علی آنچنان نرم و بُرنده صورت میگیرد که خود «مَرحَب» متوجه نمیشود و به علی میگوید: یا علی! اینهمه که از تو تعریف میکنند، همه زور و هنر تو همین است؟! علی میگوید خودت را یک تکان بده تا ببینی چه خبر است. تا تکان میخورد نیمی به این طرف و نیمی به آن طرف میافتد!
حــق پرســت
علاقه به جان و به پدر و فرزند و همسر و خویش و تبار و سرمایه و شغل و حرفه و مسکن، طبیعی هر انسان است و بسیاری از اینها طبیعی هر حیوانی است. دین آمده است برای اینکه انسان را علاقهمند و شیفته اموری عالیتر کند و درسی عالیتر بیاموزد
کتابخوان
امام حسین همان راهی را رفت که آن انبیاء رفتند و البته برای امام حسین وضعی پیش آمد که برای دیگران پیش نیامد. اعتراض به اینکه امام حسین چرا فداکاری کرد و تسلیم نشد و حفظ جان نکرد، اعتراض به همه انبیاء و اولیاء است.
کتابخوان
شهید سه خصوصیت دارد: یکی اینکه در راه هدف مقدس کشته میشود، دیگر اینکه جاودانگی مییابد، سوم آن چیزی که قبلاً گفتیم که آنها محیط پاک میدهند. گفتم مقدس و نگفتم بزرگ. ممکن است مقصد، بزرگ و بااهمیت باشد ولی مقدس نباشد. اسکندر که آرزوی جهانگیری را تعقیب میکرد، هدفِ به اصطلاح بزرگ داشت ولی مقدس نبود و بلکه عالی هم نبود. کسی که در این راه کشته بشود، در چشم بشر احترام و تقدّس ندارد.
کتابخوان
در همچو وضعی یزید روی کار آمد. یزید به والی مدینه نوشت که «خُذْ حُسَینا... بِالْبَیعَةِ اَخْذا شَدیدا». بنابراین جز با بیعت به چیزی راضی نمیشد. اما امام حسین یکی از سه کار را باید بکند: یا بیعت کند و تسلیم شود، یا آنطوری که بعضی پیشنهاد کردند بیعت نکند و اگر لازم شد ـ و البته لازم هم میشد ـ خودش را به کناری بکشد، به درهای یا دامنه کوهی پناه ببرد، مثل یاغیها که مخلوطی از ترس و شجاعت است زندگی کند، و یا ایستادگی کند تا کشته شود. اول را اعوان و انصار امویها پیشنهاد میکردند مثل مروان، دوم را ابن حنفیه و ابن عباس پیشنهاد کردند (روح پیشنهاد این دو نفر همین میشد بالنتیجه)، و سوم راهی بود که خودش انتخاب کرد
کتابخوان
در همچو وضعی یزید روی کار آمد. یزید به والی مدینه نوشت که «خُذْ حُسَینا... بِالْبَیعَةِ اَخْذا شَدیدا». بنابراین جز با بیعت به چیزی راضی نمیشد. اما امام حسین یکی از سه کار را باید بکند: یا بیعت کند و تسلیم شود، یا آنطوری که بعضی پیشنهاد کردند بیعت نکند و اگر لازم شد ـ و البته لازم هم میشد ـ خودش را به کناری بکشد، به درهای یا دامنه کوهی پناه ببرد، مثل یاغیها که مخلوطی از ترس و شجاعت است زندگی کند، و یا ایستادگی کند تا کشته شود.
کتابخوان
پس افتخار قیام حسینی این است که کسانی مانند ابنعباس [آن را] تصویب نمیکردند. مطلق قیامهای مقدس بشر که در میان تاریکیها مانند شعلهای ظاهر میشود، مورد تصویب دیگران نیست.
کتابخوان
یزید، مست غرور، مست جوانی، مست حکومت، مست شراب بود. در این صورت معنای کلام سیدالشهداء واضح میشود که: «وَ عَلَی الاِْسْلامِ السَّلامُ اِذْ قَدْ بُلِیتِ الاُْمَّةُ بِراعٍ مِثْلِ یزیدَ». یزید متظاهر به فسق و متظاهر به کفر و ردّه گفتن بود و به عبارت دیگر یزید پردهها را همه دریده بود، و قطعا در همچو موردی باید قیام کرد. دیگر چه آبرویی برای اسلام و مسلمین باقی میماند؟!
بنابراین، سؤال اینکه چرا امام حسین قیام کرد، درست مثل این است که بگوییم چرا پیغمبر اکرم در مکه قیام کرد و با قریش سازش نکرد؟
کتابخوان
معاویه والی سرزمین زرخیز شام و سوریه شد، خصوصا با درنظر گرفتن این معمّا که عمر جمیع حکام را عزل و نصب میکرد و تغییر و تبدیل میداد به استثناء معاویه.
کتابخوان
حجم
۳۰۷٫۱ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۳۰۸ صفحه
حجم
۳۰۷٫۱ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۳۰۸ صفحه
قیمت:
۳۹,۰۰۰
۱۹,۵۰۰۵۰%
تومان