بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب فقط یک داستان | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب فقط یک داستان

بریده‌هایی از کتاب فقط یک داستان

نویسنده:جولین بارنز
مترجم:سهیل سمی
انتشارات:نشر نو
امتیاز:
۴.۰از ۳۳ رأی
۴٫۰
(۳۳)
فقط حسی مشترک بود که باعث می‌شد کمی بیشتر خودم باشم، و او نیز کمی بیشتر خودش.
rzvmn
ترجیح می‌دهید نصیبتان عشقِ بیشتر و رنجِ بیشتر باشد یا عشق کمتر و رنج کمتر؟ به نظرم، درنهایت، تنها سؤال واقعی همین است.
sheloo
بابت پول چیکار می‌کنی؟» جواب دادم: «به پول اهمیتی نمیدم.» «دلیلش اینه که هیچ‌وقت مجبور نشدی بهش اهمیت بدی.»
کتاب ناب
عشق یه‌جور خصلت کشسانی داره. نشتی نداره. مدام به محتویات ظرفش اضافه میشه. چیزی ازت کم نمی‌کنه.
کتاب ناب
همهٔ ما فقط دنبال یه جای امن‌ایم. و اگه پیداش نکنیم باید یاد بگیریم چطور زمان رو بگذرونیم.»
کتاب ناب
یاد تبلیغی بهداشتی افتاد، مربوط به همان دوره‌ای که دولت با اکراه تمام به وجود ایدز اقرار کرده بود. آن تبلیغ دو نسخه داشت که انگار پُل آن‌ها را به‌یاد می‌آورد: در متن تبلیغ آمده بود که هربار که با آدمی جدید همبستر می‌شوید، با همهٔ کسانی که او قبلا با آن‌ها همبستر شده همبستر می‌شوید. دولت در مورد بیماری‌ای که با ارتباط جنسی منتقل می‌شود حرف زده بود. اما این در مورد کلمات هم صادق بود، خود آن‌ها هم ممکن بود با ارتباط جنسی منتقل شوند.
hou.hou
اما سوزان به شیوه‌های مختلف بر لوح زندگی او ردهای زیادی به‌جا گذاشته بود، بعضی ردها نسبتآ خوش‌تر، و بعضی تلخ‌تر.
Roghayeh
«همهٔ ما دنبال یه جای امن می‌گردیم. و اگه چنین جایی رو پیدا نکنی، اون‌وقت باید یاد بگیری چیکار کنی تا زمان راحت‌تر بگذره.»
Roghayeh
«در عشق همه‌چیز همزمان حقیقت و کذب است؛ این تنها موضوعی‌ست که محال است بتوان در موردش حرف مهملی زد.»
Roghayeh
«هنوز درگیر این مشکلی. همیشه درگیرش باقی می‌مونی. نه، نه در عمل. توی دلت. هیچ چیز تموم نمیشه، وقتی مسئله تا این حد ریشه‌دار می‌شه، دیگه هرگز تمومی نداره. همیشه با دل زخم‌خورده زندگی می‌کنی، یا با دل مرده. موافق نیستی؟»
Roghayeh
در آن زمان، وحشتناک‌ترین حقیقت زندگی‌اش را نیز کشف کرده بود، کشفی که احتمالا بر تمام روابط آتی‌اش تأثیری شوم می‌گذاشت: درک این که عشق، حتی پرسوزوگدازترین و صادقانه‌ترین عشق، حتی با شروع درست، ممکن است دلمه ببندد و به ترکیبی از خشم و ترحم بدل شود.
Roghayeh
البته این خصلتش علاوه بر روی مثبت، یک روی ناجور هم داشت. به‌گمانم همهٔ خصایل شخصیتی همین‌طورند.
Roghayeh
«اما تو همونی هستی که به‌نظر میای، نه؟ تو دقیقآ همونی هستی که به‌نظر میای.» مرا می‌بوسد. «امیدوارم همین‌طور باشه، دوست خوش‌آب‌ورنگِ من. به‌خاطر هردومونم که شده، امیدوارم همین‌طور باشه.»
Roghayeh
«هیچ چیز اون‌طور که به‌نظر می‌رسه نیست، پُل. این تقریبآ تنها درسیه که می‌تونم بهت بدم.»
Roghayeh
چون هر کسی در یه برهه از زندگیش دلش می‌خواد از زندگیش فرار کنه. این تنها چیزیه که تو وجود همهٔ آدما مشترکه.
Roghayeh
این یکی از مسائل مهم زندگیه. همهٔ ما فقط دنبال یه جای امن‌ایم. و اگه پیداش نکنیم باید یاد بگیریم چطور زمان رو بگذرونیم.»
Roghayeh
«تظاهره. همهٔ ما خلاصه تو یه موردی تظاهر می‌کنیم. تو هم یه روزی همین کارو می‌کنی
Roghayeh
ترجیح می‌دهید نصیبتان عشقِ بیشتر و رنجِ بیشتر باشد یا عشق کمتر و رنج کمتر؟ به نظرم، درنهایت، تنها سؤال واقعی همین است. شاید، به‌حق، بگویید این سؤال درست نیست. چون ما که در این مورد اختیاری نداریم. اگر داشتیم، آن‌وقت این سؤال هم مطرح بود؛ اما نداریم، پس سؤالی هم در کار نیست. کیست که تعیینِ شدتِ عشقش دستِ خودش باشد؟ اگر دستِ خودش باشد، احساسش دیگر عشق نیست. نمی‌دانم چه اسم دیگری روی این احساس می‌گذارید، اما به‌حتم اسمش عشق نیست.
Roghayeh
و عشقِ اول همیشه در قالب نفس‌گیر روایتِ اولِ شخص اتفاق می‌افتد.
Amir Reza Rashidfarokhi
در آن زمان، وحشتناک‌ترین حقیقت زندگی‌اش را نیز کشف کرده بود، کشفی که احتمالا بر تمام روابط آتی‌اش تأثیری شوم می‌گذاشت: درک این که عشق، حتی پرسوزوگدازترین و صادقانه‌ترین عشق، حتی با شروع درست، ممکن است دلمه ببندد و به ترکیبی از خشم و ترحم بدل شود.
Ghazale Ramezani

حجم

۲۴۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

حجم

۲۴۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

قیمت:
۱۰۳,۰۰۰
۷۲,۱۰۰
۳۰%
تومان