بریده‌هایی از کتاب مجموعه کامل ۷ اثر از جیم ران

۳. زندگی ارزش زیستن را دارد اگر تحمل داشته باشید. باید تا فصل برداشت تحمل داشته باشید. اگر روز را آغاز کرده‌اید، بازی‌ای را شروع کرده‌اید یا پروژه‌ای را دست گرفته‌اید، تا آخرش بروید.

۲. زندگی ارزش زیستن را دارد اگر بکوشید. آموختن به تنهایی کافی نیست؛ حال باید با کوشش خود آموخته‌تان را به عمل در آورید. بکوشید که تغییری ایجاد کنید. بکوشید که پیشرفت کنید. بکوشید که مهارتی جدید بیاموزید. بکوشید که ورزش جدیدی یاد بگیرید.

۱. زندگی ارزش زیستن را دارد اگر بیاموزید، و بدانید. اگر ندانید، ضربه می‌خورید.

باید تمرکز خود را روی کاری که می‌توانید بکنید، بگذارید، نه کاری که از توان‌تان خارج است. به‌علاوه، باید تمرکزتان را روی فرصت‌ها بگذارید، نه مشکلات. با این کار نه تنها انگیزه‌های خود را بالا می‌برید، بلکه الگویی برای دیگران می‌شوید.

کنجکاوی، شوق، ایمان و اعتماد. آمیزه‌ای از چهار نیرویی که باید آنها را به زندگی‌تان "باز"گردانید!

زندگی کاری که انجام می‌دهیم، نیست؛ زندگی حس‌کردن کاری است که انجام می‌دهیم. و تا زمانی که یاد نگیریم اینجا باشیم، هرگز هنر زندگی خوب را نخواهیم آموخت.

زندگی یعنی یاد بگیریم همان جایی که هستیم، باشیم. زندگی یعنی تمرکز هر چه بیشتر بر زمان حال و نهایت استفاده از تجربه‌ها، احساسات و امکانات آن لحظه‌ها. زندگی یعنی لحظه‌ای درنگ کردن و به تماشای غروب نشستن. زندگی یعنی گوش دادن به سکوت. زندگی یعنی شکار لحظه‌ها و تملک لحظه‌ها و سود جستن از لحظه‌ها در روند رشد شخصی.

پس اصل اولیۀ زندگی این است: برای کسب درآمد بیشتر، خود را بیشتر رشد دهید. باید بیشترین تمرکز خود را روی این بخش قرار دهید. در غیر این صورت، باید به اصل اولیۀ تغییرنکردن راضی شوید: اگر خود را رشد ندهید، همیشه درآمدتان در همین سطح خواهد ماند.

«به نظرم عزم یعنی به خودت قول بدهی که هرگز جا نزنی.»

مقصود نهایی ما در زندگی باید این باشد که تا آنجایی که استعدادها، توانایی‌ها و آرزوهامان اجازه می‌دهند، خلق کنیم. به کمتر از این قانع شدن یعنی کوتاهی در مسئولیت‌ها و تعهدات‌مان.

زندگی کارزاری است که بهتر است در آن، مانند درخت، خود را تا سر حدّ توانایی‌ها و استعداهامان بکشانیم. چرا تمام توان‌مان را، در هر لحظه که می‌توانیم، به بهترین نحوی که می‌توانیم و تا زمانی که می‌توانیم، به کار نگیریم؟

عادت به مطالعه، سنگ بنای ساخت و پرورش بنیان فلسفۀ سالم است. به عقیدۀ من مطالعه یکی از شالوده‌های اساسی در روند رسیدن به موفقیت و خوشبختی است.

اگر حتی روزی چند صفحه مطالعه کنیم، بعد از مدتی کوتاه به اطلاعات باارزشی دست می‌یابیم که حکم ثروت را خواهند داشت. ولی اگر برای این کار وقت نگذاریم، اگر کتابی را از قفسه بر نداریم و اگر انضباط را به کار نبندیم، طولی نمی‌کشد که جهل این جای خالی را پر خواهد کرد.

چه فقیر است کسی که برای خود رستوران مورد علاقه دارد ولی نویسندۀ مورد علاقه ندارد. این فرد جایی را برای تغذیۀ جسم خود انتخاب کرده ولی جایی برای تغذیۀ روان خود ندارد!

آیا برای روح خود ضیافت برگزار می‌کنید؟

بگذارید تعریف "پولدار" و "فقیر" را به شما بگویم؛ فقیرها اول خرج می‌کنند و الباقی را پس‌انداز، پولدارها اول پس‌انداز می‌کنند و الباقی را خرج.

باید از همان اوایل زندگی بخشش را به بچه‌ها یاد بدهید. بهترین زمان برای آموزش خیریه به کودک زمانی است که بچه اولین پول خود را می‌گیرد. آموزش‌تان بصری باشد. او را به محلی ببرید که افراد بدبخت و بیچاره هستند تا حس همدردی را یاد بگیرد. اگر بچه این را بفهمد ده درصد را با کمال میل می‌دهد. بچه‌ها قلب بزرگی دارند.

مهم‌ترین اصل را به خاطر بسپارید: کلید دروازۀ آیندۀ بهتر در دستان خود شماست.

به اعتقاد من از میان تمام چیزهایی که می‌توانند تأثیرگذار باشند، رشد شخصی تأثیرگذارترین است.

رؤیاها به نوعی بازتاب زندگی دلخواه شما بر پردۀ ذهن است. رؤیا می‌تواند شما را به حرکت وا دارد. رؤیا کاری می‌کند که از روی موانع بپرید. رؤیاها زمانی که اجازه یابند در زندگی به پرواز درآیند، نیروی خلاقی به شما می‌هند که می‌توانید با آن بر هر مانعی و هر قدرتی فائق بیایید. برا اینکه این نیرو را آزاد کنید باید رؤیاهاتان را به خوبی تعریف کنید. آیندۀ مبهم، نیروی کشش کمی دارد. رؤیاهایی که خوب تعریف شوند دیگر مبهم نیستند. آرزوها مبهم هستند. برای اینکه واقعاً به رؤیاهاتان برسید، برای اینکه واقعاً طرح‌هایی که برای آینده دارید شما را به سمت خود بکشند، باید رؤیاهاتان مشخص باشند.