بریدههایی از کتاب هر روز
۴٫۱
(۱۸۶)
چطور است که لحظهٔ عاشقشدن به این شکل است؟ چطور ممکن است زمانِ به این کوتاهی، چنین عظمتی در درون خود داشته باشد؟ ناگهان متوجه شدم که چرا مردم به دژاوو عقیده دارند و چرا فکر میکنند که پیشازاین هم در این دنیا بودهاند و زندگی کردهاند، چون امکان ندارد سالهایی که من در این دنیا زندگی کردهام، بتواند حسی را که در درونم غلیان میکند، در خودش جا بدهد.
نــےآیش🐋
دلم میخواهد من آن کسی باشم که امیدهایش را به واقعیت تبدیل میکند؛ حتی اگر فقط همین زمان محدودی را داشته باشم که به من دادهاند.
نــےآیش🐋
خیلی چیزها در وجود او هست که دلم میخواهد بدانم و درعینحال با هر کلمهای که بین ما ردوبدل میشود، احساس میکنم چیزی در وجودش هست که همین حالا هم میشناسم.
نــےآیش🐋
و چقدر وحشتناک خواهد بود که درمورد چیزی به کسی اعتماد کنی و بعد، موضوع آن اعتماد ناگهان ناپدید شود.
Ghasedaksheno podcast
تجربهٔ هرکدوم از ما توی این جهان خاص و منحصربهفرده. هرکی یه جور دنیا رو حس میکنه.
Mínas
او را به حال خودش رها کردهاند و حال خودش هم اصلاً خوب نیست.
Mínas
مردم قدر پیوستگی عشق را نمیدانند؛ همانطور که قدر پیوستگی زندگی خودشان را نمیدانند. نمیفهمند که بهترین قسمت عشق همین است که مدام هست. وقتی اینرا بفهمید، خودش تبدیل به یک زیربنای مضاعف برای زندگیتان میشود؛ درحالیکه اگر این حضور همیشگی نصیبتان نشود، فقط یک زیربنا برای نگهداشتن زندگیتان دارید، که همیشه هست.
NeginJr
در زندگی اوقاتی هست که بدنتان اختیار زندگی را در دست میگیرد. زمانهایی در زندگی هست که خواهشهای بدن و نیازهای بدن، راه و روش زندگی را به شما دیکته میکند. خبر هم ندارید که دارید کلید را به دست بدن میدهید؛ ولی رسماً آنرا کف دستش میگذارید و او زندگی را کنترل میکند. سیمکشیاش را دستکاری میکنید و بعد، همان سیمکشی، اختیار زندگی را در دست میگیرد.
NeginJr
چقدر وحشتناک خواهد بود که درمورد چیزی به کسی اعتماد کنی و بعد، موضوع آن اعتماد ناگهان ناپدید شود.
زهرا۵۸
ترجیح میدهم تکفرزند باشم. متوجهم که خواهر و برادر ممکن است در درازمدت بهدردبخور باشند، چون بالاخره کسانی هستند که در رازهای خانوادگی با آنها شریک هستید، همنسلان خودتان هستند، میدانند خاطراتی که از کودکی بهیاد دارید، درست هستند یا نه و کسانی هستند که میتوانند هر لحظه به شما نگاه کنند و شما را همزمان در سنین هشت، هجده و چهلوهشتسالگی ببینند و برایشان مهم نباشد چه کسی هستید. این را درک میکنم. ولی در کوتاهمدت خواهر یا برادر در بهترین حالت مزاحماند و در بدترین حالت عامل وحشت. بیشترِ آزارهایی که در زندگیام دیدهام، که اعتراف میکنم زندگی عادیای نیست، اغلب ازجانب خواهر و برادرانم بوده و در بین آنها هم خواهر و برادران بزرگتر، از همه بدتر بودهاند.
زهرا۵۸
هیچکدام از چیزهایی که در مدرسه یاد میدهند، باعث کاستهشدن از دردهای زندگی نمیشود.
زهرا۵۸
مهربانی آدمها باهم میتواند اتاق و هوا را هم لطیف کند و حتی لطافت زمان را هم بیشتر کند.
زهرا۵۸
وقتی چیزی دارید که برایش زنده باشید، مشکلی هم دارید
زهرا۵۸
باید به ایمیل بسنده کنم و ایمیل هم کافی نیست. از تکیهکردن به کلمات خستهام. پرمعنیاند، بله؛ ولی خالی از احساساتاند. نوشتن برای او، به دیدن صورتش موقع شنیدن داستان، هیچ شباهتی ندارد. دیدن جوابش هم شبیه شنیدن جواب با صدای او نیست. من همیشه شکرگزار تکنولوژی بودهام؛ ولی حالا انگار گره جدایی را در تاروپود هر رابطهٔ الکترونیکیای حس میکنم.
زهرا۵۸
دلبستگیهایت میتوانند بهاندازهٔ هر عامل دیگری روی دیدگاهت اثر بگذارند.
زهرا۵۸
همهٔ ما فقط میخواهیم همهچیز خوب باشد. ما حتی آرزوی اوضاع فوقالعاده و حیرتانگیز و چشمگیر را هم نداریم. همه صرفاً با «خوب» راضی میشویم؛ چون بیشترِ اوقات همان خوب هم کافی است.
زهرا۵۸
مردمی که میدانند چیزی درست نیست و مصرانه آنرا نادیده میگیرند که خودش حل شود، باعث حیرت من میشوند. خودشان را از شر دردسر رویارویی با یک مسئله خلاص میکنند؛ ولی چیزی که نصیبشان میشود، غوطهورشدن در رنجش و عصبانیت است.
فریبا
وقتی چیزی دارید که برایش زنده باشید، مشکلی هم دارید: هرچیز دیگری بهنظرتان خالی از زندگی است.
فریبا
تو امروز واقعاً سؤالهای عجیبغریبی میپرسی ها. مگه نه پل؟»
پل در حال جویدن بِیکن است. «قسم میخورم هر وقت شما دو تا شروع میکنین به حرفزدن، من کلاً حواسم رو میبرم جای دیگه. اصلاً نفهمیدم چی میگفتین.»
صاد
و چقدر وحشتناک خواهد بود که درمورد چیزی به کسی اعتماد کنی و بعد، موضوع آن اعتماد ناگهان ناپدید شود.
Fatemeh Ka
حجم
۲۵۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۷۳ صفحه
حجم
۲۵۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۷۳ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان