بریدههایی از کتاب هر روز
۴٫۱
(۱۸۶)
با ترس ناشی از بودن در کنار شخص نامناسب کنار میآیید؛ چون نمیتوانید با ترس از تنهایی کنار بیایید، امید آلوده به تردید و تردید آغشته به امید.
mahsa
بخش مهمی از دوستی با دیگران همین است که حرفشان را باور کنید.
ریحانه :»
من ایمان را در استقامت انسانهایی میبینم که جهان هستی پشت سر هم سختی جلوی پایشان میگذارد.
mhdse
خوبی؟»
دلم میخواهد بگویم نه. اگر تو با من نیایی و هرجا بعد از اینجا قرار است برویم باهم نباشیم، من خوب نیستم.
shirin
ساعت همیشه تیکتاک میکند. معمولاً صدایش را نمیشنوی؛ ولی بعضی اوقات به آن توجه میکنی.
n re
آدمهای معمولی هم این حس را پیدا میکنند: اینکه دلشان میخواهد یک لحظهٔ خاص تا ابد ادامه پیدا کند؛ میل به ماندن در یک وضعیت در مدتزمانی بیشتر از آنچه واقعاً ممکن است.
n re
واقعاً اینکه سعی کنید آدم بد را وادار کنید خوب رفتار کند، طاقتفرساست.
n re
شیطان کسی را وادار به کاری نمیکند. مردم کارهایشان را میکنند و آنرا گردن شیطان میاندازند.
n re
کارهای شیطان کاملاً قابل پیشبینی است. ما درِ جامعه را روی شیطان باز گذاشتهایم. چرا شیطان نباید بهراحتی وارد شود؟
n re
من ایمان را در استقامت انسانهایی میبینم که جهان هستی پشت سر هم سختی جلوی پایشان میگذارد.
n re
انگار وقتی کسی را دوست داری، او تبدیل به دلیل تو میشود،
n re
در زندگی اوقاتی هست که بدنتان اختیار زندگی را در دست میگیرد. زمانهایی در زندگی هست که خواهشهای بدن و نیازهای بدن، راه و روش زندگی را به شما دیکته میکند. خبر هم ندارید که دارید کلید را به دست بدن میدهید؛ ولی رسماً آنرا کف دستش میگذارید و او زندگی را کنترل میکند. سیمکشیاش را دستکاری میکنید و بعد، همان سیمکشی، اختیار زندگی را در دست میگیرد.
n re
مردم قدر پیوستگی عشق را نمیدانند؛ همانطور که قدر پیوستگی زندگی خودشان را نمیدانند. نمیفهمند که بهترین قسمت عشق همین است که مدام هست.
n re
حزن زیبا چیزی بیشتر از افسانه نیست. غم، صورتمان را تبدیل به سفال میکند، نه چینی
n re
متوجه میشوم که ابداً فرد قابلتوجهی نیست، و اصلاً تعجب نمیکنم. بهندرت پیش میآید که مردم واقعاً همانقدر جذاب باشند که برای کسی که دوستشان دارد، جذاب بهنظر میرسند.
n re
همهٔ ما فقط میخواهیم همهچیز خوب باشد. ما حتی آرزوی اوضاع فوقالعاده و حیرتانگیز و چشمگیر را هم نداریم. همه صرفاً با «خوب» راضی میشویم؛ چون بیشترِ اوقات همان خوب هم کافی است.
سپیده
هیچ انسان معمولیای نمیتواند معمای علت وجودداشتن خودش را حل کند. بعد از مدتی باید این مسئله را بپذیرید که شما وجود دارید. همین و بس.
سپیده
مردمی که میدانند چیزی درست نیست و مصرانه آنرا نادیده میگیرند که خودش حل شود، باعث حیرت من میشوند. خودشان را از شر دردسر رویارویی با یک مسئله خلاص میکنند؛ ولی چیزی که نصیبشان میشود، غوطهورشدن در رنجش و عصبانیت است.
Fa
چقدر نزدیکی. چقدر نزدیکی و چقدر دستم به تو نمیرسد.
نــےآیش🐋
مردم قدر پیوستگی عشق را نمیدانند؛ همانطور که قدر پیوستگی زندگی خودشان را نمیدانند. نمیفهمند که بهترین قسمت عشق همین است که مدام هست. وقتی اینرا بفهمید، خودش تبدیل به یک زیربنای مضاعف برای زندگیتان میشود
نــےآیش🐋
حجم
۲۵۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۷۳ صفحه
حجم
۲۵۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۷۳ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان