بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هر روز | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب هر روز

بریده‌هایی از کتاب هر روز

۴٫۱
(۱۸۶)
. اگر بخواهید با تعریف خودتان از حقیقت زندگی کنید، باید بپذیرید راهی را طی کنید که در ابتدا دردناک و در نهایت موجب پیداکردن مقصود و آرامش است.
mahsa
این‌که عاشق کسی شده باشید، به این معنی نیست که بهتر می‌فهمید او چه حسی دارد؛ فقط به این معنی است که می‌دانید خودتان چه حسی دارید.
mahsa
انگار با مردن کسانی که به ما نزدیک‌اند و درست در لحظهٔ پیش از مرگ‌شان، جای‌مان را با آن‌ها عوض می‌کنیم.
♡sana.m♡
بخشی از روند بزرگ‌شدن این است که یاد بگیرید و مطمئن شوید که دریافت شما از واقعیت صرفاً مبتنی بر ذهنیات خودتان نباشد
ar
من از دستش آزاد نشدم آ. این‌که رابطه‌ت رو با یه نفر قطع کنی، به این معنی نیست که دیگه از دست اون آدم آزاد شدی. من هنوز به صد شکل مختلف به جاستین وصلم. ما دیگه باهم نیستیم؛ ولی سال‌ها طول می‌کشه که من واقعاً آزاد بشم.
mahsa
من طی این سال‌ها در مراسم‌های مذهبی متعدد و متنوعی شرکت کرده‌ام. هربار که در این مراسم‌ها شرکت می‌کنم، بیش‌تر به این عقیده پایبند می‌شوم که ادیان، خیلی بیش‌تر از آن‌که اعتراف می‌کنند، شبیه هم هستند و وجه اشتراک دارند. عقایدشان تقریباً همیشه مثل هم است؛ تنها تفاوت‌شان در تاریخچهٔ هر دین است. همه می‌خواهند به یک قدرت برتر ایمان داشته باشند. همه می‌خواهند به چیزی تعلق داشته باشند که از خودشان بزرگ‌تر است و همه می‌خواهند در این عقیده و ایمان، همراهانی داشته باشند.
mahsa
وقتی چیزی نمی‌خواستم، همه‌چیز راحت‌تر بود. نرسیدن به خواسته‌ها باعث می‌شود بی‌رحم شوی.
afsan
من فقط یک روز وقت برای بخشیدن دارم. پس چرا یک روزِ خوب نباشد؟ چرا روزی نباشد که آن را با دیگری شریک می‌شوم؟ چرا نباید ترانهٔ لحظه‌ای از زمان را در دست بگیرم و ببینم چقدر می‌تواند دوام داشته باشد؟ قوانین پاک‌شدنی‌اند. توانش را دارم. می‌توانم بخشنده باشم.
Sara.iranne
زندگی‌کردن با این‌همه جدایی، زندگی‌کردن با دل‌شکستگی شدید بود.
Sara.iranne
مهربانی آدم‌ها باهم می‌تواند اتاق و هوا را هم لطیف کند و حتی لطافت زمان را هم بیش‌تر کند.
hedgehog
اگر فقط یک چیز را خوب یاد گرفته باشم، همین است که همهٔ ما فقط می‌خواهیم همه‌چیز خوب باشد. ما حتی آرزوی اوضاع فوق‌العاده و حیرت‌انگیز و چشمگیر را هم نداریم. همه صرفاً با «خوب» راضی می‌شویم؛ چون بیش‌ترِ اوقات همان خوب هم کافی است.
farez
می‌پرسد: «ما چجوری می‌تونیم ادامه بدیم، هان؟» دلم می‌خواهد جوابی وجود داشته باشد. دلم می‌خواهد جواب را بدانم. می‌گویم: «بیا این‌جا» و در آغوش می‌کشمش؛ چون این تنها جوابی است که دارم.
آنا جمشیدی
می‌خواهم پیش او باشم. این مرا می‌ترساند. آن حس راحتی بابت رهابودن از همه‌چیز و همه‌کس، دارد از من گرفته می‌شود؛ چون دارم با حس راحتی بزرگ‌تری به‌نام «حضور» آشنا می‌شوم.
آنا جمشیدی
باید به ایمیل بسنده کنم و ایمیل هم کافی نیست. از تکیه‌کردن به کلمات خسته‌ام. پرمعنی‌اند، بله؛ ولی خالی از احساسات‌اند. نوشتن برای او، به دیدن صورتش موقع شنیدن داستان، هیچ شباهتی ندارد. دیدن جوابش هم شبیه شنیدن جواب با صدای او نیست. من همیشه شکرگزار تکنولوژی بوده‌ام؛ ولی حالا انگار گره جدایی را در تاروپود هر رابطهٔ الکترونیکی‌ای حس می‌کنم.
آنا جمشیدی
«بالاخره این مرحله تموم می‌شه. هر ربطه‌ای اون اوایلش یه قسمت سخت داره. این هم قسمت سخت ماست. مثل درست‌چیدن پازل نیست که یه قطعه‌ای یا می‌خوره یا نمی‌خوره. توی روابط باید شکل دوروبر هر قطعه رو تغییر بدی که بتونن قشنگ چفت هم بشن.»
mahsa
با یاد دیروز از خواب بیدار می‌شوم. در به‌یادآوردن دیروز شوقی هست، و در دانستن این‌که دیروز تمام شده است، دردی.
n re
نهایت، دنیا هیچ اهمیتی به ما نمی‌دهد. زمان هم به ما اهمیت نمی‌دهد. برای همین باید به هم اهمیت بدهیم.
afsan
مهربانی‌کردن دقیقاً به بطن شخصیت تو وصل است؛ درحالی‌که مهربان‌بودن فقط به این مربوط است که می‌خواهی چطور دیده شوی.
afsan
با ترس ناشی از بودن در کنار شخص نامناسب کنار می‌آیید؛ چون نمی‌توانید با ترس از تنهایی کنار بیایید، امید آلوده به تردید و تردید آغشته به امید.
NeginJr
هیچ‌کدام از چیزهایی که در مدرسه یاد می‌دهند، باعث کاسته‌شدن از دردهای زندگی نمی‌شود. وجود هیچ‌کدام از آدم‌هایی که در این اتاق هستند هم از دردناک‌بودن زندگی کم نمی‌کند.
hedgehog

حجم

۲۵۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۷۳ صفحه

حجم

۲۵۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۷۳ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان