بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب یک هفته در فرودگاه‏‫ | طاقچه
کتاب یک هفته در فرودگاه‏‫ اثر آلن دوباتن

بریده‌هایی از کتاب یک هفته در فرودگاه‏‫

نویسنده:آلن دوباتن
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۲از ۲۲ رأی
۳٫۲
(۲۲)
علت ریشه‌ای خشم، امید است. ما عصبانی هستیم چون بیش‌از‌حد خوش‌بین‌ایم و به اندازه‌ی کافی برای استیصال‌های ذاتی جهان آمادگی نداریم. مردی که هر‌بار کلیدهایش را گم می‌کند یا پروازش را در فرودگاه از دست می‌دهد فریاد می‌کشد، اعتقاد تأثیرگذار اما بی‌ملاحظه و ساده‌لوحانه‌اش را به جهانی نشان می‌دهد که در آن کلیدها هیچ‌گاه سرگردان نمی‌شوند یا هواپیماهای سفرهای‌مان همیشه تضمین‌شده‌اند.
آقای میم
ساعت سه‌ی صبح به اتاقم برگشتم؛ احساس می‌کردم نژاد انسان، نژاد ویژه‌ای است، ترکیبی از دیو و فرشته که می‌تواند گُر بگیرد و بسوزاند
িមተєကє .నមժមተ
آدام اسمیت در کتاب نظریه‌ی احساسات اخلاقی (۱۷۵۹) می‌پرسد «این‌همه های‌و‌هوی و تقلای جهان برای چیست؟ این‌همه جست‌وجوی ثروت، قدرت و برتری به کجا می‌رسد؟» و به این جواب می‌رسد «که دیده شویم، که مورد توجه قرار گیریم، که با همدردی، مقبولیت و اعتمادبه‌نفس مورد توجه قرار گیریم»
িមተєကє .నមժមተ
فکر مرگ باید ما را به سمت هر چیزی که بیش از همه برای‌مان مهم است هدایت کند؛ باید به ما جسارت بدهد راهی را در زندگی پیش بگیریم که در دل‌مان برایش ارزش قایل‌ایم
farnaz Pursmaily
در طول شب سی نفر در هواپیما کار می‌کردند؛ همه‌شان می‌دانستند هر چند هواپیما تحت شرایطی فوق‌العاده مهربانانه و با بخشندگی کار می‌کند، زنجیره‌ای از وقایعی که ریشه در نقصی به بی‌اهمیتی یک شیر آب داشت، می‌توانست هواپیما را به زیر بکشد؛ درست همان‌گونه که یک شغل ممکن است با یک گفته‌ی نسنجیده نابود شود یا شخصی به خاطر لخته‌ای کوچک‌تر از یک میلی‌متر بمیرد. قسمت بیرونی هواپیما را با پلکان متحرکی طی کردم؛ دستانم را روی دماغه‌ی مخروطی‌شکلش گذاشته بودم، همان قسمتی که چند ساعت پیش از میان لایه‌های متراکم ابرهای توده‌ای گذشته بود.
িមተєကє .నមժមተ
ظاهراً اکثر ما پس از یک حادثه‌ی نسبتاً مرگبار، چیزهای مهمی درمی‌یابیم که در زندگی روزمره، شکست‌خورده‌تر یا تلخ‌تر از آن‌ایم که قدرشان را بدانیم.
زینب
دستگاه‌ها با چنان دقتی چمدان‌ها را وارسی می‌کردند که کمتر انسانی تا‌به‌حال شامل حالش شده: وقتی چمدان‌ها وسط نقل‌وانتقالات باید منتظر می‌ماندند، ربات‌ها آن‌ها را آرام به خوابگاه می‌بردند و روی تشک‌های زرد‌‌رنگی می‌گذاشتند و در آن‌جا ــ مثل صاحبـان‌شان در تالار انتظار بالا ــ لـم می‌دادند تا زمانی که پروازشان آمـاده‌ی دریافت آن‌هـا شود. احتمـالاً بسیاری از چمدان‌ها تا وقتی از روی تسمه بلند شوند سفری بس جالب‌تر از صاحبان‌شان خواهند داشت.
িមተєကє .నមժមተ
چه کسی می‌توانست پیش‌بینی کند مدت‌ها پس از این‌که توانستیم انسان را به ماه بفرستیم و هواپیماها را به استرالازی، همچنان در تحمل خویشتن و عذرخواهی به خاطر کج‌خلقی‌های‌مان دردسر داشته باشیم.
farnaz Pursmaily
دنبال کتابی می‌گردم که با روایتی دوستانه و مهربان احساساتی را بیان کند که مخاطب مدت‌ها حس‌شان کرده اما هیچ‌گاه واقعاً از عهده‌ی درک‌شان برنیامده؛ از همان‌ها که مسائل پنهان روزمره‌ای را بیان می‌کنند که جامعه معمولاً ترجیح می‌دهد ناگفته باقی بمانند، همان‌ها که باعث می‌شوند آدم کمتر احساس تنهایی و غریبی کند.
Raha
ممکن است بهترین قسمت زندگی حرفه‌ای‌مان را صرف نشان دادن اقتدار و سرسختی کرده باشیم اما همه‌مان نهایتاً موجوداتی هستیم با شکنندگی و آسیب‌پذیری‌یی مخوف. از میلیون‌ها آدمی که در بین‌شان زندگی می‌کنیم و بیشترشان را به رسم عادت نادیده می‌گیریم و بیشترشان به رسم عادت نادیده‌مان می‌گیرند همیشه دو سه‌تایی هستند که توانایی شاد شدن‌مان را گروگان می‌گیرند، که از روی بوی‌شان می‌شناسیم‌شان، که حاضریم بمیریم اما بدون آن‌ها زندگی نکنیم.
িមተєကє .నមժមተ

حجم

۲٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۲۲ صفحه

حجم

۲٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۲۲ صفحه

قیمت:
۳۴,۵۰۰
۱۷,۲۵۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۶صفحه بعد